۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

تایید حکم ۱۹ سال و نیم حبس حسین درخشان در دادگاه تجدید نظر

حکم قبلی وی که در ششم مهرماه سال ۸۹ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی اتخاذ شده بود، کماکان پابرجاست و دادگاه انقلاب تهران وی را به اتهامات سياسی و امنيتی از جمله "تبليغ عليه نظام" و "همکاری با دولت های متخاصم" به همان ۱۹ سال و نيم حبس محکوم کرده است.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
حسين درخشش بعد از سالها تحمل زندان، سرانجام شب يکشنبه ۲۹ اسفند به مرخصی نوروزی فرستاده شده و در روز ۱۴ اسفند مجددن به زندان برگردانده شده. وی سپس در روز ۱۶ اريبهشت امسال با فراهم کردن وثيقۀ يک ميليارد و پانصد ميليون تومانی به بهانه حضور در مراسم شهادت خانم فاطمه زهرا ا(س) به مرخصی آمد و منتظر اعلام حکم پرونده خود ددر دادگاه تجديد نظر ماند که بنابر خبر فيسبوک حسين درخشان؛ حکم قبلی وی که در ششم مهرماه سال ۸۹ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی اتخاذ شده بود، کماکان پابرجاست و دادگاه انقلاب تهران وی را به اتهامات سياسی و امنيتی از جمله "تبليغ عليه نظام" و "همکاری با دولت های متخاصم" به همان ۱۹ سال و نيم حبس محکوم کرده است.

 حسين درخشان در سال آخر اقامت خود در خارج، در وبلاگش از احمدی نژاد به اين دليل حمايت کرد که به گفته او، "مقابل غرب ايستاده است و از حق هسته ای ايران دفاع می کند." درخشان همچنين با انتقاد از آمريکا و اسرائيل، اين کشورها را متهم کرد که به دنبال تغيير رژيم در ايران هستند.


 

قتل هاله سحابی و اعتصاب غذای زندانیان رجایی شهر، در نشست حقوق بشر سازمان ملل مطرح شد

در هفدهمين اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو موضوع قتل هاله سحابی و اعتصاب غذای اخير چهار زندانی سياسی در ايران مطرح شد.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان:
علاوه بر برپایی هفدهمین اجلاس رسمی شورای حقوق بشر سازمان ملل که با طرح موضوع قتل هاله سحابی و اعتصاب زندانیان رجایی شهر،پیگیری شده بود، نشست جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره وضعيت حقوق بشر در ايران نیز باحضور نمايندگان کشورها و سازمان‌های غير دولتی حقوق بشری غير ايرانی و جمعی از فعالان حقوق بشر ايرانی در اروپا، در مقر اروپايی سازمان ملل متحد در ژنو برپا گرديد.

به گزارش راديو زمانه از هفدهمين اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در مقر اين سازمان در ژنو، دستور جلسه روز گذشته اين اجلاس ادامه بررسی گزارش خانم ناوی پيلای، کميساريای عالی حقوق بشر سازمان ملل و گزارشگران موضوعی بود.

در اين جلسه نمايندگان سازمان‌های غير دولتی دارای مقام مشورتی سازمان ملل متحد نيز حضور داشتند.

دکترحسن نايب‌هاشم از سازمان غير دولتی (sudwind) طی سخنانی در نشست عمومی شورای حقوق بشر با تکيه بر گزارش خانم پيلای که در آن به «کشتارها و سرکوب‌های پس از انتخابات» اشاره شده بود، در واکنش به موضع‌گيری‌های وی و گزارشگران ويژه گفت: «علاوه بر کسانی‌ که در آفريقای شمالی و خاورميانه در اين ماه‌های اخير به‌دست دولت‌های سرکوبگر کشته شدند، نبايد موارد پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ در ايران فراموش شود که آخرين مورد آن قتل هاله سحابی از فعالان شناخته شده حقوق زنان و از مادران صلح است که بر اثر خشونت مأموران امنيتی در مراسم تشييع پدرش مهندس عزت‌الله سحابی فوت کرد.»

دکتر نايب‌هاشم در ادامه افزود: «هاله سحابی در سال ۲۰۰۹ در تظاهرات مسالمت‌آميز مقابل مجلس ايران با ضرب‌وشتم بازداشت و در نهايت به دو سال حبس محکوم گرديد. وی برای مدت کوتاهی به‌منظور عيادت از پدر بيمارش از زندان مرخص شده بود. تعداد بسياری از نيروهای امنيتی در مراسم تشييع مهندس سحابی حضور داشتند که با خشونت نسبت به شرکت‌کنندگان برخورد می‌کردند.»

سخنران ايرانی نشست شورای حقوق بشر افزود: «مأموران امنيتی جسد آقای سحابی را دزديدند و خودشان آن ‌را دفن کردند و پس از کشته شدن هاله سحابی خانواده‌اش را تحت فشار قرار دادند تا وی را شبانه دفن نمايند.»

به گفته آقای نايب‌هاشم، هيچ کالبدشکافی‌ای بر روی جسد هاله سحابی صورت نگرفت و مردم و جامعه ايران ناباورانه در سوگ هاله هستند و تقاضا دارند تا کميسيون حقيقت‌يابی در اين مورد تشکيل شود.

دکتر نايب‌هاشم در حين سخنرانی خود عکس هاله و عزت‌الله سحابی را به اعضای شورای حقوق بشر نشان می‌داد.

وی در ادامه به اعتصاب غذای زندانيان سياسی زندان رجايی‌شهر کرج در ايران آقايان کيوان صميمی، مهدی محموديان، عيسی سحرخيز و رسول بداغی اشاره نمود و گفت: «اين زندانيان در اعتراض به وضعيت خود و افزايش فشارها و اعمال محدوديت‌های جديد اعتصاب غذا کردند.»

لازم به يادآوری است که اين چهار زندانی اعتصاب غذای خود را روز دوم خردادماه آغاز کردند و روز گذشته ۱۶ خرداد با خواست گروهی از فعالان و خانواده‌های زندانيان سياسی، آيت‌الله بيات زنجانی، از مراجع دينی شيعه و محمد خاتمی، رئيس جمهور پيشين ايران با انتشار بيانيه‌ای به اعتصاب خود پايان دادند.

حسن نايب‌هاشم همچنين در رابطه با فوت مادر رسول بداغی، معلم زندانی، ابراز هم‌دردی کرد.

همچنين نشست جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره وضعيت حقوق بشر در ايران عصر ديروز ۱۶ خرداد (ششم ژوئن) با حضور نمايندگان کشورها و سازمان‌های غير دولتی حقوق بشری غير ايرانی و جمعی از فعالان حقوق بشر ايرانی در اروپا، در مقر اروپايی سازمان ملل متحد در ژنو برپا گرديد.

سخنران اول اين نشست خانم روحی شفيعی فعال حقوق بشر ايرانی از لندن بود که در باره وضعيت زندانيان سياسی و عقيدتی در زندان‌های جمهوری اسلامی صحبت کرد.

آقای محمد صادقی، عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکيم وحدت و از فعالان دانشجويی درباره آخرين وضعيت نقض حقوق دانشجويان و استادان دانشگاه در ايران، به‌ويژه وضعيت فعالان جنبش دانشجويی که پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران بازداشت شده‌اند سخن گفت.

خانم نسيم اميد ديگر سخنران اين نشست بود. وی فرزند يکی کشته‌شدگان دهه ۶۰ است که درباره وضعيت خانواده‌های قربانيان اعدام‌های دهه ۶۰ سخن گفت و جمعيت را تحت تأثير قرار داد.

خانم ندا فرخ، فعال حقوق بشر از آلمان نيز درباره وضعيت اعدام‌ها در ايران سخنرانی نمود.

ديگر سخنران ايرانی اين نشست آقای سراج‌الدين ميردامادی، روزنامه‌نگار مقيم پاريس بود که به زبان فرانسه سخنرانی نمود و درباره وضعيت روزنامه‌نگاران در داخل ايران و تشديد تنگناها و مشکلات ايجاد شده بر سر راه اطلاع‌رسانی سخن گفت.

البرز دماوندی، فعال حقوق کارگری از آلمان نيز ديگر سخنران اين نشست بود که به وضعيت کارگران و نقض حقوق ايشان پرداخت.

در انتهای اين نشست جلسه پرسش و پاسخ با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی و شرکت‌کنندگان در مراسم برگزار گرديد.

هفدهمين اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد از روز ۳۰ ماه مه در ژنو سوئيس آغاز به‌کار کرده است و تا ۱۷ ژوئن ادامه خواهد يافت.


۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

حسن بیادی: احمدی‌نژاد در وزارت اطلاعات و کشور پرونده داشت اما با سفارش شهردار شد

” به دليل اينکه آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت، خيلی ها به دنبال اين بودند(شهرداری تهران) که ايشان تاييد نشود. البته ناگفته نماند که آقای يونسی و موسوی لاری در اين زمينه به رغم ميل باطنی، از خودگذشتگی نشان دادند و واقعاً در آن موقعيت حساس، احترام خاصی به نظرات اعضای شورای شهر قائل شدند.“
خبرنگاران سبز/سياست/از ديگر رسانه ها:
مهدی کروبی اولین فردی بود که تخلفات رئیس دولت کودتا را در زمان مناظره‌های تلوزیونی گوش زد کرد اما اظهارات صريح مهندس حسن بيادی نايب رئيس شورای شهر تهران درباره چگونگی انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان شهردار تهران باعنایت به داشتن پرونده در وزارت کشور و وزارت اطلاعات ابهامات جديدی را ايجاد کرده است.

به گزارش سايت شفاف، حسن بيادی در گفت و گو با همشهری ماه گفته است: ”آقای احمدی نژاد آخرين گزينه بود. هيچ کس راضی به انتخاب او نبود. ما دوستانه به عنوان بسيجی جلسه‌ای گذاشتيم با جانشين بسيج که در آن زمان سردار احمدی مقدم بودند. ايشان دوستانه آقای احمدی‌نژاد را پيشنهاد دادند. اين پيشنهاد بر روی نظر ما اثرگذار بود.”

بيادی همچنين در بخش ديگری از اين مصاحبه اظهار داشته : ”به دليل اينکه آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت، خيلی ها به دنبال اين بودند (شهرداری تهران) که ايشان تاييد نشود. البته ناگفته نماند که آقای يونسی و موسوی لاری در اين زمينه به رغم ميل باطنی، از خودگذشتگی نشان دادند و واقعاً در آن موقعيت حساس، احترام خاصی به نظرات اعضای شورای شهر قائل شدند.“

شفاف در ادامه نوشته است: اکنون اما افکار عمومی با اين اظهارات با سوالاتی بی پاسخ مواجه شده است. چرا که در اظهارات آقای بيادی نکاتی وجود دارد که به هر حال افکار عمومی منتظر شنيدن پاسخ های آنان است. اصلاً در اين يادداشت طرف مورد سوال ما آقای احمدی نژاد و يا بحث درباره ايشان نيست . بلکه بحث بر سر نوع رفتار سياسی سياستمداران و مسئولان در حوزه های مختلف است که آيا قانون برايشان ملاک است يا تعارفات سياسی؟

اولاً: وقتی آقای احمدی‌نژاد برنامه خوبی ارائه نداده و گزينه آخر بوده، چرا بايد با توصيه دوستانه يک نفر فردی که گزينه آخر بوده و برنامه‌ای نداشته به عنوان شهردار تهران انتخاب شود اما گزينه‌هايی که برنامه های خوبی داشته‌اند و در اولويت بوده‌اند کنار بمانند؟ مگر مملکت را با توصيه دوستانه می‌توان اداره کرد؟ بالاخره يک نفر يا برنامه دارد يا ندارد. اينکه بی برنامه‌ترين گزينه و آخرين گزينه با يک توصيه دوستانه جايگزين با برنامه‌ترين گزينه‌ها و اولويت‌های اول شوند انصافاً قابل پذيرش نيست.

اين ايراد به آقای بيادی وارد نيست که با شجاعت مسائل پشت پرده را مطرح کرده است، بلکه ايراد اساسی از نوع تصميم گيری‌های برخی از ما ايرانيان و بويژه مسئولان است که آنقدر سياست زده شده‌اند که تصميمات سياسی اولويت پيدا کرده‌اند با برنامه محوری و البته اين به نظر می‌رسد که خلاف صريح توصيه‌های دينی ما مسلمانان نيز باشد. واقعاً جای توجيه نيست که بگوييم آقای احمدی نژاد نه برنامه خوبی ارائه داده بود و نه گزينه اول ما بود، بلکه ديگران اولويت بودند و برنامه هم داشتند اما ما کسی را انتخاب کرديم که گزينه آخر ما بود!

ثانياً : آقای بيادی گفته است که آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت اما آقايان موسوی لاری و يونسی از خودگذشتگی نشان دادند! اين چه از خودگذشتگی است؟ مگر وزارت کشور يا وزارت اطلاعات ملک شخصی آقايان موسوی لاری يا يونسی بوده است که بخواهند از يک حق شخصی خود بگذرند و اسمش را بگذاريم از خودگذشتگی؟ از خود گذشتگی يعنی اينکه يک وزير در مقابل همه فشارها بايستد و بر اجرای قانون اصرار کند حتی به قيمت تحمل چند برابری فشارها. آيا اگر کسی از اجرای قانون استنکاف کند و در برابر فشارهای سياسی و لابی‌های سياسی سر خم کند اسمش از خودگذشتگی است؟ ما به عنوان يک رسانه و يک شهروند واقعاً اطلاع نداريم که اساساً آن پرونده ها چه بوده و تا چه ميزان درست بوده‌اند يا غلط بوده‌اند. اما اگر واقعاً پرونده ای برای يک شهروندی ( فرقی نمی کند که آن شهروند چه اسمی داشته باشد و متعلق به کدام جريان سياسی باشد) در يک دستگاهی وجود داشته باشد و مسئولی نسبت به پيگيری قانونی آن پرونده کوتاهی کند و آن را به سرانجام نرساند نه تنها نامش از خودگذشتگی نيست بلکه خود آن مسئول بايد به عنوان متهم به قصور در انجام وظايفش در نهادهای ذی ربط پاسخگو باشد.

مجلس نهم فامیلی می‌شود؛ پروین و داوود احمدی‌نژاد به دنبال صندلی‌های مجلس

در اين بين اما نام دو نفر بيش از سايرين به چشم می آيد. برادر و خواهر رئيس برآمده از کودتا قصد حضور در مجلس نهم را کرده اند پروين و داوود احمدی نژاد گاه در خلوت و گاه در جلوت از رفتارهای کنونی برخی افراد دولت انتقاد کرده اند و همين اواخر داوود احمدی نژاد برادر بزرگتر رئيس دولت دهم از نزديکان رئيس جمهور و جريان انحرافی به شدت انتقاد کرد.
خبرنگاران سبز/سیاست:
بعد از انتصابات خانوادگی در بدنه خودرو سازی سایپا که توسط رحیم مشایی انجام گرفته است، اکنون خبر می رسد که پروين و داوود احمدی نژاد قصد دارند در مجلس بعدی صاحب صندلی شوند تا شايد بتوانند به نوعی به برادر خود کمکی کرده باشند.

به گزارش خبرنگاران سبز، برخی از مسئولان و شخصيت های سياسی و اجتماعی استان سمنان تحرکات گسترده خود را برای نامزدی در انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی آغاز کرده اند. اين افراد با حضور در مجالس عمومی و خصوصی، سخنرانی در مراسم و همايش ها ، تشکيل جلسات خانگی و ارسال پيامک ، نامزدی رسمی خود را به آگاهی ديگر همشهريانشان رسانده اند.

در اين بين اما نام دو نفر بيش از سايرين به چشم می آيد. برادر و خواهر رئيس برآمده از کودتا که قصد حضور در مجلس نهم را دارند که بنابر شنیده ها این دو حضور خود در مجلس بعدی را برای مقابله با رحیم مشایی و فعالیت های انحرافی وی عنوان کرده اند.

همچنين به گزارش البرز، اسامی تعدادی از افرادی که برای کانديداتوری در انتخابات مجلس از استان سمنان اعلام آمادگی کرده‌اند به اين شرح است:

حوزه انتخابيه شهرستانهای سمنان و مهدی شهر:
مصطفی کواکبيان، نماينده فعلی مردم سمنان و مهدی شهر در مجلس شورای اسلامی
ابوالقاسم قزوهی، مديرکل سابق آموزش و پرورش استان سمنان
سيد طاهر طاهری، مدير عامل شرکت گسترش سرمايه گذاری ايران خودرو
حجت الاسلام هادی دوست محمدی، نماينده مردم سمنان و مهدی شهر در مجلس هفتم
بهزاد بهرامی نسب، رييس دانشگاه جامع علمی کاربردی استان سمنان
جواد خسروی، شهردار سمنان
محمدعلی غريبشاهيان، عضو شورای اسلامی شهر سمنان

حوزه انتخابيه شهرستان شاهرود:
کاظم جلالی، نماينده فعلی مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی
علی اصغر خانی، شهردار منطقه ۱۱ تهران
عباسعلی غلامی، دانشجوی کارشناسی ارشد مديريت منابع انسانی
علی اکبر رجبی، رييس سابق دانشگاه صنعتی شاهرود
علی ملک، مديرعامل سابق کارخانه پارس خودرو
عباسعلی نوروزعلی، سرپرست سابق دفتر نظارت و بازرسی انتخابات شاهرود
رمضانعلی باقری، عضو شورای اسلامی شهر شاهرود
حجت الاسلام مهدی انصاری، مديرکل دفتر ويژه دولت در مجلس شورای اسلامی
علی شاهينی، رييس دانشگاه پيام نور شاهرود

حوزه انتخابيه شهرستان دامغان:
حجت الاسلام حسن ملک محمدی، نماينده فعلی دامغان در مجلس شورای اسلامی
حسن سبحانی، نماينده مردم دامغان در مجلس هفتم
حجت الاسلام غلامعلی صفايی پور، مديرکل اوقاف و امور خيريه استان سمنان
عبدالرحمن رستميان فوق تخصص روماتولوژی و معاون بالينی پرديس بين المللی دانشگاه علوم پزشکی تهران

حوزه انتخابيه شهرستان گرمسار:
عبدالرضا ترابی، نماينده فعلی گرمسار در مجلس شورای اسلامی
غلامرضا کاتب، عضو هيئت مديره پست بانک ايران
پروين احمدی نژاد، عضو شورای اسلامی شهر تهران
داوود احمدی نژاد، دبيرکل پدافند غيرعامل کشور

حصر موسوی و کروبی و همسرانشان از زبونی و بی‌مقداری علی خامنه‌ای است


 

-- حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان از زبونی و بی‌مقداری علی خامنه‌ای است --

و خدایی که همین نزدیکی است/ سالروز زنجیره انسانی حامیان میرحسین موسوی

هموطن اين ها رو گفتيم تا يادآوری بشود برای همه امان که دشمن از با هم بودن امان می ترسد. می شود اکنون که رهبرانمان در حصر هستند، زينب وار فرياد حق خواهی جنبش سبزامان را سر دهيم و حسين وار خيمه و کاخ پوشالی اشان را به سخره بگيريم.
 خبرنگاران سبز:
 ۱۸ خرداد ۸۸، دقيق بگويم ۷۳۰ روز پيش در چنين روزی بود که من و تو به عنوان حاميان ميرحسين موسوی، زنجيره های انسانی در تهران و چندين شهر ديگر به حمايت از آخرين نخست وزير کشور تشکيل داديم تا بيشماری امان را به رخ بدخواهان و سياه بختان روزگار بکشانيم.

سرتاسر تهران را با زنجيره انسانی خود در طول خيابان ۲۵ کليومتری وليعصر، طولانی ترين خيابان خاورميانه، سبز کرديم ابتدای اين زنجيره ميدان راه آهن در جنوب تهران و انتهای آن ميدان تجريش در منطقه شميرانات در شمال تهران بود. يادت که هست « سهراب » نيز بود.« ندا، ترانه، امير،محسن،محمد و و و ......... ».

بی رنگ بوديم، سبزمان کرد، سبز همانند خودش، بی ريا و مقاوم. حمايت اش کرديم همراهی امان کرد. شهيد داديم، شهيد داد، زندانی شديم، بازداشت شد.

آنروز ما ميليونی در خيابان های تهران و شهرستان های ديگر، سبز شديم، کانديدای کودتايشان در همان روز در مصلا به گفته خودشان صد تا دويست هزار نفر بودند. اين حضور و احساس مسئوليت من و تو را ديدند، به کودتايشان مصمم شدند چرا که می دانستند، ميرحسين مرد روزهای سخت است و در طول دوران مسئولیت اش به علی خامنه ای نیز باج نداده بود. نیک می دانستند میرحسین قرار نيست در برابر دزدی، بی عدالتی، دخالت، يکه تازی، بلندپروازی ، خودی و ناخودی گری و فصل الخطاب گویی چشمان را بسته و زبانش را بهم بدوزد.

يادت هست، تمام شهر به فردی که اخلاق را در مناظرات باخته بود و هاله نور را در خود ديده بود می گفتند «  دروغگو » ؟ يادت هست با هم شعار داديم « دروغگو دروغگو ۶۳ درصدت کو ؟ ما که نگفتيم جعفر سبحانی بزرگترين روحانی محقق تاريخ اسلام که در اتاق خانه آيت الله جوادی آملی شاهد " هاله نور" احمدی نژاد بود، می گفت  که او: " دروغگويی ماکياوليست است ".

يادت هست روزنامه کيهان يک روز بعد از زنجيره ميليونی حاميان میرحسین موسوی چه گفت و چه ناشيانه پروژه کودتا را لو داد. او از جمعيت بيشمار ما ترسيد و از بيم از دست دادن قدرت اشان اينگونه گفت : " اصلاح‌طلبان پس از يک دوره فعل و انفعالات پر ماجرای سياسی که نهايتاً به اتفاق نه چندان محکم و بلکه از سر اکراه آنها روی ميرحسين موسوی انجاميد،در اين بين برخی تحليل‌های رايج در ميان اصلاح‌طلبان حاکی از آن است که انجام اقدامات تندروانه، به شکل اغتشاش و آشوب، در هر حال به نفع آنها تمام خواهد شد! چرا که اگر نظام با اقدامات آنها برخورد کند، آن وقت می‌توانند به مظلوم‌نمايی بپردازند و اگر برخورد نکند، تمام شهر را به آشوب و درگيری خواهند کشيد." 

اين گفته ها يعنی افشای ناشيانه آنچه قرار است انجام پذيرد. تو خود می دانستی محبوبيت ميرحسين موسوی در بين نسل قديم و نسل جوان، در بين خانواده های شهدا و جانبازان و نيروهای نظامی کشور بالاست حتی قشر محجبه و چادرپوش نيز به ميرحسين موسوی دل داده بودند تا وی وضعيت اسفبار کشور را با حمايت مردمی سروسامان دهد.

يادت هست چه ميگفتيم :  "اگر تقلب نشه موسوی اول می‌شه" و"تقلبم اگر بشه موسوی اول می‌شه" ، "مدعی عدالت،خجالت خجالت"، "رای ما يک کلام، نخست وزير امام"، "موسوی موسوی حمايتت می کنيم"، "احمدی کم می‌آره ناموس وسط می‌آره"، "يا حسين ميرحسين"، "موسوی با ۳۰ ميليون، رييس‌جمهور ايرون" و "محمود زور نزن، مصلی پر نمی‌شه"

هموطن اين ها رو گفتيم تا يادآوری بشود برای همه امان که دشمن از با هم بودن امان می ترسد. می شود اکنون که رهبرانمان در حصر هستند، زينب وار فرياد حق خواهی جنبش سبزامان را سر دهيم و حسين وار خيمه و کاخ پوشالی اشان را به سخره بگيريم.

اگر ديروز خلاف نظر خيلی ها ميگفتيم هموطن : رای تو سرنوشت ساز است، امروز نيز حضور در خرداد پر حادثه فردايت را خواهد ساخت. باورش کن .




















درخواست شیرین عبادی و ۴ سازمان حقوق بشری: گزارشگر حقوق بشر فورا به ایران اعزام شود»

در این بیانیه گفته می شود که در آستانه دومين سالگرد سرکوب گسترده جنبش اعتراضی مردم ايران، کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و شورای حقوق بشر را فرا میخوانیم تا در برابر جنايات سياسی در ايران و حفظ امنيت و حقوق مردم موضعی جدی اتخاذ کنند و آمادگی خود را برای همکاری با گزارشگر ویژه اعلام می کنیم.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
در آستانه‌ دومين سالگرد سرکوب گسترده جنبش اعتراضی مردم ايران، شيرين عبادی و چهار سازمان‌ مدافع حقوق بشر، کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران، فدارسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر ايران و گزارشگران بدون مرز، کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر را فرا می‌خوانند تا در برابر جنايات سياسی در ايران و حفظ امنيت و حقوق مردم موضعی جدی اتخاذ کند.

ما خواهان تسريع در روند انتخاب و اعزام گزارشگر ويژه به ايران هستيم. وضعيت اين کشور روزبه‌روز وخيم‌تر می‌شود. بازداشت‌های خودسرانه و زندانی کردن شهروندان و شکنجه و اعدام در سراسر کشور ادامه دارد. مردم نه تنها از حق گردهم‌آيی مسالمت‌آمبز برخوردار نيستند که مأموران دولتی و «لباس شخصی‌ها» با خشونت بی‌حدوحصر مانع برگزاری مراسم سوگواری هم می‌شوند.

در تاريخ ١١ خرداد هاله سحابی، زندانی سياسی و فعال حقوق زنان که به هنگام بدرقۀ پيکر پدرش عزت‌الها سحابی، يکی از رجال سرشناس ايران، که دو روز پيشتر به مرگ طبيعی در گذشته بود، مورد حمله‌ی مأموران امنيتی ايران قرار گرفت و بنا براطلاعات موثق شاهدان حاضر در صحنه، بر اثر ضربه‌های وارده درگذشت. تا اين لحظه مقامات رسمی جمهوری اسلامی هيچ اقدامی برای بررسی چگونگی مرگ وی انجام نداده‌اند. برخی مقامات مسئول در رسانه‌های دولتی مرگ وی را به علت «ايست قلبی» اعلام کرده‌اند. پيکر هاله سحابی با اعمال فشار از سوی مقامات امنيتی شبانه بدون بررسی علل مرگ وی به خاک سپرده شد.

از فردای ٢٢ خرداد ١٣٨٨ و آغاز اعتراضات مردمی به نتايج انتخابات رياست جمهوری در ايران، هزاران نفر در ايران به شکل خودسرانه بازداشت و در دادگاه‌هايی غير عادلانه و بدون برخورداری از حقوق اوليه و قانونی خود محاکمه و به حبس‌های طويل‌المدت محکوم شده‌اند. بنا بر اطلاعات موثقی که از خانواده‌های قربانيان و يا شاهدان زندانی رهاشده به دست ما رسيده است، بسياری از زندانيان در مراحل بازجويی و سپس در زندان‌ها مورد شکنجه و بدرفتاری ظالمانه، ضد انسانی يا تحقيرآميز قرار گرفته‌اند. تعدادی از اين زندانيان با انتشار نامه‌ای جمعی رسمأ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات و مسئولان قضايی برای اعمال شکنجه‌های روحی و جسمی شکايت کرده‌اند.

دستگاه قضائی جمهوری اسلامی قوه‌ای مستقل نيست. بنا بر اصل ۱۱۰ قانون اساسی، رئيس آن از سوی رهبر جمهوری اسلامی برگزيده می‌شود. بر خلاف اصل ۱۵۶ قانون اساسی ايران، رئيس قوۀ قضائیۀ ايران نه تنها به «احيای حقوق عامه و گسترش عدل» اعتنايی ندارد که با عدم مجازات متجاوزان به حقوق مردم و مسئولان و مباشران شکنجه و جنايت، باعث تجری آنان در اعمال خشونت در جامعه و به‌ويژه در زندان‌ها شده است.

شيرين عبادی برندۀ جايزه صلح نوبل و وکيل مدافع حقوق بشر در اين‌باره می‌گويد «با توجه به وخامت وضعيت دستگاه قضايی مردم ايران از اجرای عدالت نااميد شده‌اند. شهروندان ايرانی ديگر حاضر نيستند در محاکم قضائی طرح شکايت کنند. زندانيان سياسی و خانواده‌های آن‌ها در اعتراض به بی‌اعتنايی دستگاه قضائی دادستان تهران را تحريم کرده‌اند. آن‌ها رسمأ اعلام کرده‌اند که از اين پس هيچ درخواستی از مقامات قضائی نخواهند کرد. جامعه‌ی جهانی وظيفه دارد در امر عدالت به مردم ايران کمک کند.»

هاله سحابی تنها زنی نيست که قربانی خشونت و عدم مجازات مرتکبان آن شده است. طی سه دهه می‌توان از صدها زن کشته‌شده در خيابان‌ها و يا در زندان‌ها ياد کرد. از جمله هشت سال پيش در چنين روزهايی زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی‌تبار کانادايی در زندان اوين از سوی مقامات رسمی قضائی مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و در اثر ضربه‌ی مغزی چندی بعد در بيمارستان درگذشت. پيکر زهرا کاظمی با تعجيل بسيار بر خلاف خواست پسرش استفان هاشمی که در کانادا اقامت دارد، در شيراز به خاک سپرده شد. مادر زهرا کاظمی در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که از سوی مقامات رسمی ايران شديدأ تحت فشار قرار گرفته بود تا موافقت کند دخترش در ايران به خاک سپرده شود. وکلای خانواده زهرا کاظمی بارها نسبت به روند رسيدگی پرونده از سوی دستگاه قضايی انتقاد کرده‌اند. در برگزاری دادگاه‌های بدوی و تجديد نظر به وکلا اجازه داده نشد تا برای روشن شدن حقايق شاهدان خود را که برخی از آن‌ها مسئولان بلندپايه‌ی دستگاه قضايی بودند به دادگاه دعوت کنند، از جمله سعيد مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران که شخصأ در بازجويی از زهرا کاظمی شرکت و بنابه گفته‌ی بسياری از شاهدان در ضرب‌وشتم وی دخالت مستقيم داشته است.

بخشی از محدوديت‌های ايجاد شده برای وکلای مستقل و مدافع زندانيان سياسی از سوی مقامات قضائی، به لحاظ مبارزه‌ی پی‌گير آنان با نهادينه شدن مصونيت از مجازات در سيستم قضائی کشور است. محمد سيف‌زاده، وکيل برجسته ايرانی و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، که وکالت زهرا کاظمی را نيز برعهده دارد، به شکل خودسرانه و غير قانونی بازداشت و زندانی شده است. وی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ٩ سال زندان و ١٠ سال محروميت از شغل وکالت برای «همکاری در تأسيس کانون مدافعان حقوق بشر» محکوم شده است. نسرين ستوده وکيل هاله سحابی نيز در تاريخ ١٣شهريورماه ١٣٨٩ دستگير و سپس به ۱۱ سال زندان محکوم شده است. وی که خود شاهد بی‌عدالتی دستگاه قضائی است از حق تجديدنظرخواهی در دادگاه صرف نظر کرده است.

گزارشگر ويژه‌ی سازمان ملل بايد در بار‌ه‌ی همه‌ی موارد نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ايران تحقيق کند. ما سازمان‌های مدافع حقوق بشر بر اين باوريم که پديده‌ی نهادينه‌شدن مصونيت از مجازات يکی از اصلی‌ترين علل گسترش خشونت و ارتکاب جنايات فاجعه‌آميزی همچون قتل هاله سحابی و استمرار نظام شکنجه و بدرفتاری ظالمانه و غير انسانی در زندان‌ها و بازداشت‌های خودسرانه در ايران است.

ما می‌خواهيم که گزارشگر ويژه هر چه سريع‌تر انتخاب شده و به ايران اعزام شود. ما از هم‌اکنون آمادگی خود را برای همکاری با وی در ارائه‌ی اسناد و مدارک و معرفی شاهدان عينی موارد نقض فاحش حقوق بشر در ايران اعلام می‌کنيم.

برگرفته از کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران

از فردا شب تا ۲۲ خرداد الله اکبر گويان به استقبال سالروز سبز شدن‌مان می رويم

قرار گذاشته ايم از پنجشنبه شب نوزدهم خرداد ماه راس ساعت ۱۰ شب با فرياد الله اکبر، صدای اعتراض خود را به همشهری های خود برسانيم تا در روز ۲۲ خرداد همه با هم اعتراضمان را با سکوت فرياد کنيم.
خبرنگاران سبز/جامعه:
در آستانه سالگرد کودتای انتخاباتی سال ۸۸ قرار داريم، شورای هماهنگی راه سبز اميد در اين روز از مردم ايران دعوت کرده است تا به خيابان ها آمده و در سکوت اعتراض خود را به حاکميت نشان دهند.

اين احساس مسئوليت در حالی پر اهميت می شود که حکومت دروغ و ريا، در آستانه ۲۲ خرداد، با انتشار خبر محمد رضا مدحی که از ابتدا نيز قابل پيشبينی بود، به فکر منحرف کردن تمرکز حاميان جنبش سبز برای دور شدن از هدف اصلی امان است.

بياييم به پاس احترام به خانواده های شهدای جنبش، آسيب ديگان و زندانيان بعد از کودتای انتخاباتی، اکنون که حکومت در حال تخريب مجدد جنبش و رهبرانمان است، با اطلاع رسانی کلام به کلام خود در کوچه و خيابان، به فراخوان شورای هماهنگی راه سبز اميد،پيام زندانيان سياسی و خانواده هايشان، لبيک گفته و ديگران را نيز از راهپيمايی ۲۲ خرداد خودمان مطلع کنيم.

اردشير امير ارجمند نيز پس از صدور اين فراخوان اعلام کرد «راهپيمايی بعدی خردادماه، راهپيمايی سکوت نخواهند بود.»

حال ما نيز از ۱۹ خرداد ماه به پيشواز دومين سالگرد کودتای انتخاباتی می رويم.

قرار گذاشته ايم از پنجشنبه شب نوزدهم خرداد ماه راس ساعت ۱۰ شب با فرياد الله اکبر، صدای اعتراض خود را به همشهری های خود برسانيم تا در روز ۲۲ خرداد همه با هم اعتراضمان را با سکوت فرياد کنيم.

قرار ما راس ساعت ۱۰ شب روزهای پنجنشبه، جمعه و شنبه شب بر فراز خانه هايمان

فريادمان را به خدا می رسانيم…

کارنامه‌ روشنفکری دينی و آينده‌ آن (۳) : دریافتیم مدرنیته را نمی‌توان از متون دینی استخراج کرد

محصولات و ميوه های خرد مهم هستنند. آنکه به اين ميوه ها التزام می ورزد و از آنها بهره برداری می‌کند و کام جان را شيرين می‌کند و گوهر جان را فربهی می‌بخشد او ملتزم به خردورزی‌ست // ورود عنصر خردورزی در معرفت و سنت دينی يک ورود پرتلاطمی‌ست. ما بايد به استقبال اين تلاطم برويم // درس مهمی که روشنفکران دينی به ما داده اند اينست که : ديگر به دنبال استخراج مدرنيته از متون دينی نمی رويم // روشنفکران دينی واقعا متدين هستنند ، يعنی دين برای آنها موضوع تحقيق نيست ، موضوع ايمان است.
خبرنگاران سبز/ اندیشه:
نوشته‌ی زير قسمت سوم از سخنرانی دکتر عبدالکريم سروش با عنوان "کارنامه‌ روشنفکری دينی و آينده‌ آن" می‌باشد که در تاريخ ۴/۸/۱۳۸۵ در منزل عبدالله نوری در تهران ايراد شده است. تلاش خواهيم کرد که هر هفته دو قسمت از اين سخنرانی ده قسمتی را به صورت متنی و تصويری منتشر کنيم.
(نوشتار سازی و تنظیم: محمد پارسی)
------------------------------------
رفته رفته با جهدهای تئوريکی که صورت گرفت، اين معنا جا افتاد و معين شد که هرچه هم در دل فقه سنتی پيش برويم، مادام که مبانی و مبادی و اصول دست نخورده‌اند، اين اجتهادات گرهی را نخواهند گشود. و بسيار کم دامنه خواهند بود. لذا روی آوردن به اجتهاد در اصول، دست بردن به آن مبادی دست نخورده ای که جرات دست زدن به آنها را کسی نداشت، يکی از تعليمات مسلم و جدی روشنفکری دينی‌ست. و من درباره اين، بعدا در قسمت طراحی برای آينده بيشتر سخن خواهم گفت. اما اينکه چنين تشخيص و چنين توجهی پديد آمده است، اين را بايد به فال نيک گرفت. تشخيص مبارک و ميمونی‌ست و از دل او برکات بسيار بيرون خواهد آمد. معنای ديگر اين امر، عبارتست از سيال کردن کلام دينی.

فقه ما به فرض که سيال بوده، اما در دل يک کلام منجمد اين سياليت صورت می‌گرفته است. اکنون اگر اين پنجره ها به روی علم کلام باز شود، ما خداشناسی خود، پيامبرشناسی خود و غيره را بازتعريف کنيم و در آنها تجديد نظر کنيم، آنگاه آن سياليت، فقه را هم مشروب خواهد کرد. و ما بر می‌گرديم به دوران پری ارتدوکسی در عالم اسلام. وقتی که هنوز چيزی جا نيفتاده بود. منجمد نشده بود. و انديشه ها به طور سيال فوران می کرد و جامعه دينی را شستشو می‌کرد. و همه زير باران معارف گوناگون و مختلف و احيانا متعارض قرار داشتند، و از آن طريق راه خود را به جلو می‌گشودند.

پس از اينکه ما دچار ارتدوکسی شديم و سياليت ما دچار توقف شد، آفتهای فراوان پديد آمد. اينکه از نو بايد آن سياليت از دست رفته را به انديشه دينی بازگرداند، هم از طريق نقد -نقد درونی- و از طريق نقد بيرونی، به گمان من يکی از توجهات نيکويی بوده است که در دل روشنفکری دينی پديد آمده است و بايد آنرا مغتنم شمرد.

عنصر بعدی عنصر خردورزی‌ست. البته در باب خردورزی حرف بسيار می‌توان زد. ابهام فراوان هم در آن هست و به گمان من اين ابهامات را بايد زدود. من از دوستان فاضلی که در اين زمينه قلم می‌زنند تقاضا می‌کنم که هر چه در ابهام زدايی از مفهوم خرد و خردورزی در دل معرفت دينی بکوشند. برای اينکه خرد گفته ‌ميشود و بدرستی معلوم نيست که از آن چه اراده ميشود. من اين را اول عرض بکنم که خردورزی در روشنفکری دينی خوشبختانه سطح بالايی دارد. حداقل ما در زبان و لسان به آن بسيار ملتزميم.

در مقام استدلال هم آن را بکار می‌گيريم . از خرد ورزی آنچه که من درک می‌کنم عبارت است از اولا التزام به استدلال و ثانيا التزام به دستاوردهای خرد نوين. خرد چيزی نيست. خرد يک موجود پرده نشين است . آن که شاهد بازاريست يعنی علم ، يعنی فلسفه ، يعنی زبان ، يعنی اخلاق ، يعنی منطق . اينها نمايندگان خردند. نبايد دنبال يک موجود مبهم ، در سايه پرده نشين رفت به نام خرد. محصولات خرد، ميوه های خرد مهمند . آنکه به اين ميوه ها التزام می ورزد و از آنها بهره برداری می‌کند و کام جان را شيرين می‌کند و گوهر جان را فربهی می‌بخشد او ملتزم به خردورزی‌ست . خرد ورزی  معنای ديگری غير از اين ندارد.

در کارهای کسی مثل اقبال لاهوری ، مثل مرحوم عبده و حتی سيد جمال اسد آبادی به نيکی اين درجه بالای خردورزی ديده می‌شود. من اميدم اينست که درجه خردورزی در روشنفکری دينی تا آنجا بالا برود که اصوليان پيش روشنفکران دينی مثل اخباريان بنمايند و اعتزاليان نزد روشنفکران دينی مثل اشعريان بنمايند. اين درجه از التزام امروز ضروری و واجب است . تکليف ما را با سنت و مدرنيته روشن خواهند کرد. علی ايها الحال ورود عنصر خردورزی در معرفت و سنت دينی يک ورود پرتلاطمی‌ست. بايد آن را استقبال کرد. ما به استقبال اين بحران يا اين تلاطم بايد برويم . تعارض آفرين است. همواره چنين بوده و امروز از هر وقت ديگری بحران زاتر خواهد شد. اما استقبال از آن فريضه است ، نميتوانيم آنرا فرو بنهيم.

مطلب بعدی، که پنجمی باشد اينست که روشنفکران دينی يک خدمت بزرگی به ما کرده‌اند ، درس مهمی به ما دادند و آن که ديگر به دنبال استخراج مدرنيته از متون دينی نمی‌رويم . اين فوق العاده مهم است . يکی از آن چاله هايی بود که کثيری از متفکران مومن و مدرن در ايران و بيرون از ايران در آن فرو غلطيدند. اما رفته رفته با توسل و تمسک به خرد و انصاف از اين دام بيرون جهيدند . اين بيرون جهيدن را بايد بسيار مغتنم دانست. پاره ای از گفتگوهايی که اخيرا با بعضی از دوستان فرهيخته خودمان داشتيم به من نمود و آموخت که علی الظاهر اين نکته آنچنان که بايد مورد تصديق قرار نگرفته، بگذريم از اين که مورد تعبير هم قرار نگرفته است . اين يکی از آن موانع بزرگ در راه روشنفکری دينی است که به حمد الله ما به آن نيکی ما بر آن فائق آمديم و از آن درگذشتيم. قدرش را بايد بدانيم. آن همه وقت، انرژی ، ذهن و خرد که مصروف حل يک مسئله کاذب شد، اکنون ما از آن آسوده‌ايم و به دنبال آن ديگر نمی‌رويم . آن عبارت بود از بيرون آوردن عناصر و مولفه‌های مدرنيته از متون دينی. اعم از اينکه ما معارف و تئوری های علمی جديد ، تئوری های فلسفی و يا نظرات سياسی جديد مثل دموکراسی وغيره را بخواهيم از متون دينی استخراج کنيم .

قصه قصه‌ی ايران هم نبود . قصه روشنفکران ايرانی نبود. پاکستان هم اينچنين بود. در کشورهای عربی هم اين داستان رخ داد. من هنوز در پاره‌ای از سفرها و پاره‌ای از برخوردها با متفکرها و نويسندگان در ممالک ديگر اين معنا را می‌بينم و خدا را شکر ميگذارم که ما از دام جهيده‌ايم و اين مانع را پشت سر نهاده‌ايم. اتين ژيلسون يکی از نويسندگان متکلم مسيحیِ مومنِ معاصر ، کتابی دارد به نام عقل و وحی در قرون وسطی . اين کتاب پر از نکته‌های بديع است . در نکات پايانی کتاب ، وقتی که سير تاريخی جدال عقل و وحی را بيان می‌کند، آنجا می‌گويد وقتی که متفکران و به تعبير او ذهن های تيز و نيرومند مغرب زمين ، به اين نتيجه رسيدند که فلسفه را با دين نمی توان سازگار کرد قرون وسطی به پايان رسيده و قرون جديد از مادر تاريخ متولد شد.

بنده هم می‌خواهم به شما عرض کنم که قرون وسطای روشنفکران دينی به پايان رسيده است. آن عصر استخراج ، به پايان رسيده است. آن رويايی بود که تعبير ناشدنی بود و به حمد الله ما الان از خواب بيدار شده ايم ، اسير رويا ديگر نيستيم و اين کم پيشرفتی نيست. روحانيت ما البته همچنان در آن قرون وسطی‌ست. کسانی هستند که به پيروی از روحانيان، پروسه قرون وسطايی را دنبال می‌کنند اما بيرون جهيدن از آن ظلمت قرون وسطايی را بايد به فال نيک گرفت و يک عيد بزرگ برای روشنفکری دينی دانست.

اما نکته بعدی که باز يکی از مولفه‌های روشنفکری دينی‌ست اين است که روشنفکران دينی واقعا متدينند . يعنی دين برای آنها موضوع تحقيق نيست ، موضوع ايمان است . فرق است بين اينکه شما چيزی را به منزله متعلق تحقيق و مطالعه برگزينيد. بنده ميشناسم مسلمانها و غيرمسلمانهايی را که اسلام برای آنها برای اسلام شناسی‌ست . اعم از اسلام شناسی فردی يا اسلام شناسی دانشگاهی برای تدريس به ديگران.

انتقال بازداشت شدگان مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی به بند ۳۵۰ و بند زنان زندان اوین

این افراد به اتهام شعاردادن در مراسم تشییع جنازه این اسطوره فوتبال ایران بازداشت شده اند و اتهام شعار دادن به ویژه شعارهایی در باره رهبران جنبش سبز همچون موسوی، کروبی ازاد باید گردند /یا حسین میرحسین به آنها تفهیم شده است
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
تعدادی از بازداشت شدگان مراسم تشييع پيکر ناصرحجازی به بند ۳۵۰ زندان اوين منتقل شده اند. به گزارش خبرنگار کلمه، اين افراد به اتهام شعاردادن در مراسم تشييع جنازه اين اسطوره فوتبال ايران بازداشت شده اند و اتهام شعار دادن به ويژه شعارهايی در باره رهبران جنبش سبز همچون موسوی، کروبی ازاد بايد گردند /يا حسين ميرحسين به آنها تفهيم شده است.

آنها هم اکنون بلاتکليف در بند ۳۵۰ به سر می برند تا دادگاه برايشان برگزار شود . آنها که از روز چهارم خرداد ماه به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شده بودند بلافاصله بعد از بازجويی هايشان به اين بند فرستاده شدند.

همچنين طبق خبرهای رسيده به کلمه تعدادی از زنان بازداشت شده در اين مراسم نيز که شعارهايی در حمايت از جنبش سبز سر داده بودند به بند زنان، زندان اوين منتقل شده اند.

دیکتاتور! صدای قدم‌های حادثه‌های خردادی را می‌شنوی؟


اولین واکنش « اوباما » به سخنان دیروز احمدی نژاد: تحریم ها را تشدید میکنیم

ايالات متحده و هم‌پيمانانش احتمالاً در مورد ايران و برنامۀ هسته‌ايش تحريم‌های بيشتری اعمال خواهند کرد.امتناع ايران از تعامل در هر گونه مذاکرۀ هدفمند و معنی‌دار نگرانی‌های جدی بر جای می‌گذارد.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان:
به گزارش خبرنگاران سبز، به نقل از رويترز، پس از آنکه رئيس برآمده از کودتا ديروز در نشست خبری با رسانه های داخلی و خارجی مجددا سخن از عدم عقب نشينی در برنامه بلندپروازانه هسته ای جمهوری و متوقف نکردن غنی سازی اورانيوم کرد، اوباما رييس جمهور آمريکا در يک کنفرانس خبری مشترک با صدراعظم آلمان، در واکنش به اظهارات ديروز احمدی نژاد گفت: ايالات متحده و هم‌پيمانانش احتمالاً در مورد ايران و برنامۀ هسته‌ايش تحريم‌های بيشتری اعمال خواهند کرد.

اوباما همچنين گفت: آن‌ها با برنامۀ هسته‌ای ايران موافق هستند اما امتناع ايران از تعامل در هر گونه مذاکرۀ هدفمند و معنی‌دار نگرانی‌های جدی بر جای می‌گذارد.

همچنين به گزارش خبرآنلاين اوباما در اين نشست خبری بااشاره به نشست فصلی حکّام آژانس (۱۶ تا ۲۰ خرداد) افزود: موافق هستيم که اگر آژانس بين‌المللی انرژی اتمی اين هفته مجداً تشخيص دهد که ايران به رد و انکار تعهدات بين‌المللی‌اش ادامه می‌دهد، آن‌گاه چاره‌ای نخواهيم داشت جز اين‌که گام‌های ديگری را بررسی کنيم، از جمله تحريم‌های احتمالی بيشتر، تا فشار بر حکومت ايران را تشديد کنيم.

زمینه‌سازی برای ادامه کودتا:«مطمئن باشید احمدی‌نژاد در سال۹۲، ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد.»

تریبون اسفندیار رحیم‌مشایی از شرکت احتمالی محموداحمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ خبر داده است. این رسانه خبری حتی میزان آرای وی را نیز پیش بینی کرده است. « مطمئن باشيد که ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد»   
  خبرنگاران سبز/ سیاست:
یک سایت وابسته به رحیم‌مشایی ناخواسته و نادانسته پرده از نقشه شوم باند وی برای ادامه حاکمیت بر دولت برداشت. این منبع اعلام کرد:«آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ برای مردم ناشناخته بود و توانست با ۵ ميليون رای هاشمی را کنار بزند وليکن در سال ۸۸ که مردم بهتر ايشان را شناختند ۲۴ ميليون رای آورد . اگر در سال ۹۲ امکان شرکت وی در انتخابات ميسر شود و شما هم از ايشان طرفداری نکنيد - مطمئن باشيد که ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد.»


  گفتنی است چندی پیش احمد جنتی دبیر شورای نگهبان اعلام کرده بود که تا او زنده است اجازه نخواهد داد تا صلاحیت رحیم‌مشایی برای شرکت در انتخابات تائید شود. متقابلا مشایی نیز گفته بود که تا دوسال دیگر جنتی زنده نیست که بخواهد صلاحیت کسی را رد یا تائید کند.

اما این درگیری‌ها ظاهرا باعث شده تا طرفداران احمدی‌نژاد به فکر تغییر قانون اساسی برای ادامه غصب دولت توسط وی افتاده و حتی تعداد آرای وی را نیز در انتخابات دو سال دیگر پیش‌بینی کنند. بر اساس قانون اساسی فعلی، هیچ‌کس نمی‌تواند برای بیش از دو دوره متوالی ریاست دولت را برعهده داشته باشد.

سایت اینترنتی هفت صبح که به عنوان تریبون اسفندیار رحیم‌مشایی شناخته می‌شود در پاسخ به سخنان مصباح‌یزدی در خصوص حمایت دوسال پیش وی از کودتا و عدم حمایت کنونی از وی گفته است:«شما هم اگر با اصلاح طلبان وارد چالش شديد، نه بخاطر حب احمدی نژاد بود بلکه بخاطر بغض شما از اصلاح طلبان بود . چون می دانستيد که شخصيتی که بتواند آنها را شکست دهد را در چنته نداريد . همانگونه در سال ۸۴ شما و تمامی حاميان شما از آقای لاريجانی معروف حمايت کردند وليکن نتيجه چه شد . در ثانی حمايت شما از آقای احمدی نژاد باعث ريزش آرای وی شد نه افزايش آرای ايشان منتها آرای احمدی نژاد آنقدر بالا بود که اين ريزش ها اثری در برتری آرا نداشت.»

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

انتقال مهدی محمودیان به سلول انفرادی

مسئولين زندان نيز در پی تماس خانواده ايشان با اظهار بر اينکه نسبت به دستور صادر شده قادر به انجام کاری نبوده و بايد آن را اجرا کنند خبر انتقال وی را به سلول به نوعی تاييد کرده اند.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
به دستور مسئولين زندان مهدی محموديان به سلول انفرادی منتقل شده است. به گزارش تحول سبز، مهدی محموديان عضو کميته اطلاع رسانی جبهه مشارکت که بعد از انتخابات و به جهت افشای جنايات بازداشتگاه کهريزک دستگير شده بود عصر امروز به دستور مسئولين زندان رجايی شهر به سلول انفرادی منتقل شده است. اين در حالی است که وی پيش از اين نيز بارها در طول مدت بازداشت خود مورد اذيت و آزار قرار گرفته است و در حال حاضر از عفونت شديد ريه رنج می برد.

بر اساس گزارش رسيده هنوز علت اين انتقال مشخص نبوده و به جهت ضعف جسمی ناشی از اعتصاب غذای اخير وی اين اقدام باعث نگرانی از وضعيت جسمی اين زندانی سياسی شده است.

مسئولين زندان نيز در پی تماس خانواده ايشان با اظهار بر اينکه نسبت به دستور صادر شده قادر به انجام کاری نبوده و بايد آن را اجرا کنند خبر انتقال وی را به سلول به نوعی تاييد کرده اند.

گفتنی ست، بعد از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز اميد و دعوت از مردم برای حضور در راهپيمايی سکوت در روز ۲۲ خرداد در مسير ميدان وليعصر تا ونک، مهدی محموديان نيز به اتفاق ديگر زندانيان سياسی رجايی شهر به صدور بيانيه ای از مردم خواستند که رهبران جنبش سبز را تنها نگذارند و حماسه ای ديگر را در ۲۲ خرداد خلق کنند.
 

باز هم خرداد و باز هم پادگانی کردن شهر به بهانه مبارزه با بدحجابی

نيروی انتظامی در برخورد با اين افراد کوتاه نيامده است بلکه با مشاهداتی که در سطح کشور انجام شد کمی به دليل مناسب بودن حجاب برخوردها را کمتر کرد ولی اخيرا اين مسئله پررنگ تر شده که از ۲۵ خرداد طرح مقابله با بد پوششی در کشور تشديد می شود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
زياد نوشته ايم از طرح مبارزه با بدحجابی نه سکوت چاره ساز است نه زياده گويی. هدف ايجاد فضای امنيتی و پليسی و پيگيری نظريه «النصر بالرعب» بر اساس القاء ترسدرجامعه است.خرداد شده است پس لازم است شهر را به پادگان نظامی تبديل کنند. بهانه همان است مبارزه با بدحجابی. پس نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم. آنها از زنده بودن جامعه، از جوانی من و تو می ترسند،ديده ای که از جنازه مردگان نيز می ترسند به همين علت نگرانی از سر و رويشان می‌بارد و می‌‌کوشند با انسداد و تهديد جوانان، جنايات خود را به فراموشی بسپارند اما چه سود که جامعه زنده است.

چندی قبل سردار احمد روزبهانی رئيس پليس امنيت اخلاقی کلان شهر تهران اعلام کرده بود که طرح امنيت اخلاقی با حضور پررنگ ۷۰ هزار نيروی پليس اجرا خواهد شد و گشت‌های امنيت اخلاقی از اين پس پررنگ‌تر خواهد شد اما جانشين فرماندهی نيروی انتظامی نیز در مورد این طرح که هر ساله اجرا می شود از آغاز تشديد طرح مقابله با بدپوششی در سراسر کشور خبر داد و گفت: در اين طرح بدحجابها سابقه دار شده و با توليد کنندگان لباسهای زننده و همچنين توليد کنندگان آسيبهای صوتی برخورد می شود.

به گزارش مهر، احمدرضا رادان روز سه شنبه در نشست خبری از آغاز تشديد طرح برخورد با بدپوششی و آلودگی صوتی در کشور خبر داد و افزود: با آغاز فصل تابستان دغدغه های مسئولين، مردم و علما در موضوع بدپوششی بيشتر می شود و آنها توقع دارند نيروی انتظامی سهم خود را ادا کند.

وی گفت: نيروی انتظامی در برخورد با اين افراد کوتاه نيامده است بلکه  با مشاهداتی که در سطح کشور انجام شد کمی به دليل  مناسب بودن حجاب برخوردها را کمتر کرد ولی اخيرا اين مسئله پررنگ تر شده که از ۲۵ خرداد طرح مقابله با بد پوششی در کشور تشديد می شود.

جانشين فرماندهی ناجا ادامه داد: لباس تنگ برای زنان و مردان، روسريهايی که از دو طرف موی زنان پيدا باشد، مانتوهای کوتاه، لباسهای زننده و نمادهايی که نشان دهنده جريانهای انحرافی و گروههای شيطان پرستی است برای مردان جزء ملاکهای بدپوششی بوده که با آنها برخورد می شود. همچنين تمامی توليد کنندگان و توزيع کنندگان دارای مجوز و زيرزمينی که در حوزه پوشاک فعال هستند شناسايی شده و در مورد توليد البسه زننده به آنها اخطار داده شده است. از ۲۵ خرداد به بعد در صورت توليد يا توزيع اداره اماکن با آنها برخورد می کند.

رادان از حضور تيمهای ويژه موتور سوار، راهنمايی و رانندگی و انتظامی در بزرگراهها و بلوارها خبر داد و افزود: با خودروهايی که راننده يا سرنشينان آن حجاب را رعايت نکنند برخورد کرده و خودرو به مدت يک هفته توقيف و افراد بدحجاب به پليس امنيت اخلاقی منتقل شده و پس از ارشاد و مشاوره سوابق آنها در بانک اطلاعاتی نيروی انتظامی به عنوان سابقه انتظامی لحاظ می شود که البته جزو سابقه سوء نيست.

وی با اشاره به اينکه افراد بدپوشش ۴ برابر بيشتر از افراد با حجاب توسط اراذل و اوباش مورد مزاحمت قرار می گيرند، گفت: از ۲۵ خرداد حتی با افراديکه در داخل خودرو يا در کوچه و خيابان و پارکها اقدام به سگ گردی می کنند هم برخورد می شود.

سردار رادان از تبديل شدن برخی از نقاط استانهای شمالی به حيات خلوت ناهنجاريها خبر داد و افزود: با آغاز تعطيلات تابستانی برخی از افراد در سواحل شمالی کشور شئونات اسلامی را رعايت نکرده و اقدامات ناهنجاری انجام می دهند که نيروی انتظامی با استفاده از نيروهای کمکی، استانهای گيلان و مازندران را تحت پوشش کامل طرح تشديد امنيت اخلاقی قرار می دهد.

جانشين فرماندهی نيروی انتظامی در پاسخ به اين سئوال که اين طرح موجب بازتاب منفی از سوی رسانه های بيگانه است، گفت: جو سازی خارجی توام با اين ماموريت است و نيروهايی که اعم از زن و مرد در اين طرح مجری هستند آموزشهای ويژه ای را در برخورد با افراد بدپوشش گذرانده اند تا حقوق شهروندی همراه با ادب واحترام و تکريم محقق شده و از سوی ديگر تکليف شهروندی هم بايد توسط شهروندان در احترام با مامورين محقق گردد.

وی افزود: نيروی انتظامی از ۲۵ خرداد پليس پاک را تشکيل داده و همچنين در طول جاده ها و راههای برون شهری هم به معضل بدپوششی توجه می شود. 

مسیرهای نهایی راهپیمایی سراسری ۲۲ خرداد در شهرستان ها


خبرنگاران سبز/جامعه:
 پس از نظرسنجی بزرگ فيس بوک ۲۵ بهمن راجع به راهپيمايی ۲۲ خرداد، با توجه به نظرات پيشنهاد شده از شهرستان ها، مسيرهای زير برای آنها در نظر گرفته شده است:

آدرس های زیر را همشهری خود ما در نظرسنجی بزرگ خرداد پیشنهاد داده اند. ما تنها آن را جمع بندی کردیم، به سنجه نظر کارشناسان گذاشتیم و منتشر می کنیم. این است جلوه مشارکت: مسیر راهپیمای مان را نیز خود انتخاب کردیم. لطفا سریعتر با هر وسیله ای که امکان دارد در شهرهای محل سکونت خود این مسیرها را اطلاع رسانی کنیم.

اين بار مانند روزهای پس از ۲۲ خرداد ۸۸ خود مردم برای ادامه تظاهرات در روزهای بعد تصميم خواهند گرفت. 

فيس بوک ۲۵ بهمن: قرار ما ۲۲ خرداد بعد از ساعت ۶ در مسيرهای زير
 مسير راهپيمايی سراسری ۲۲ خرداد در شهرستان ها:

شيراز: چهارراه  پارامونت تا سينما سعدی و ابتدای خيابان ملا صدرا
اصفهان: انقلاب (ترجيحا بعد از ميدان) به سمت دروازه دولت
قزوين: خيابان خيام از سه راه طالقانی تا انتهای خيام شمالی مسير دوم: دانشگاه آزاد باراجين

تبريز: نرسيده به فلکه آبرسان (ابتدای خيابان ۱۳ آبان) تا فلکه دانشگاه
اروميه:خيابان استادان
کرمان:  ميدان ازادی تا ميدان باغ ملی
شهر قدس: ميدان قدس
مشهد:خيابان احمد آباد، حدفاصل ميدان دکتر شريعتی (تقی آباد) تا ميدان فلسطين.
رشت: خيابان مطهری-چهار راه ميکاييل
شاهرود: خيابان ۲۲ بهمن
سبزوار: چهارراه دادگستری تا چهارراه بيهق
اراک: خيابان عباسی به سمت ميدان امام ( مخابرات)
گرگان: ميدان کاخ به سمت خيابان شاليکوبی
زنجان: فلکه انصاريه تا ميدان وليعصر
شهرکرد: حدفاصل چهارراه راه دامپزشکی تا ميدان انقلاب
اردبيل ::ميدان شريعتی به سمت بازار
کيش: اسکله تفريحی جديد
ياسوج: پارک ساحلی
ساوه: ميدان فلسطين(دانشگاه آزاد)
شهريار:خ وليعصر
بابل:خيابان دانشگاه نوشيروانی
کرمانشاه: چهارراه نوبهار تا ميدان مرکزی
کرج: خيابان اصلی گوهر دشت از روبه روی دانشگاه ازاد کرج تا فلکه اول
اهواز: کيان پارس- فلکه سوم
آمل: خيابان طالب آملی به سمت خيابان امام خمينی
قم:  ميدان صفائيه تا ميدان رسالت
کرمان:مسير اول :از ميدان ازادی تا ميدان باغ ملی
بروجرد:  خيابان تختی
بندر ماهشهر: ناحيه صنعتی بازار
يزد: ميدان نعل اسبی
بوشهر: خيابان ليان تا ششم بهمن
تنکابن: از ميدان کريم آباد تا ميدان امام
سنندج: خيابان ششم بهمن
سمنان: ميدان سعدی به سمت ميدان کوثر
مياندوآب: پارک ساحلی
خرم آباد: از ميدان مادر به سمت زيبا کنار و مسيرهای اطراف درياچه کيو
کاشان: ميدان ۱۵ خرداد
ساری: از ميدان ساعت تا ميدان شهرداری
بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخنا
ورامين: ميدان راه آهن تا ميدان اصلی ورامين
پيشوا: خيابان شريعتی
قرچک: خيابان محمد آباد
اسلام شهر: خيابان باغ فيض، بلوار امام حسين از ابتدای جاده ساوه تا ميدان اصلی باغ فيض
بيرجند: خيابان مدرس
بجنورد: ميدان ۱۷ شهريور
گرمسار: ميدان شهدا تا ميدان امام
بروجرد: خيابان شهدا

هر ايرانی يک رسانه-اطلاع رسانی کنيم

فيس بوک ۲۵ بهمن

در ستایش «منش و روش» محمد نوری‌زاد

منش او دوری از نفرت و باور نداشتن به حذف و خشونت است. ... او نمی‌ترسد علی خامنه‌ای را «رهبر شريف» بخواند و باز نمی‌ترسد که «رهبر شريف» را مسئول تمام ناشريفی‌های اين نظام بداند. منش نوری‌زاد احترام به اخلاق است. نوری‌زاد حق را عريان می‌گويد ولی عفت کلام را عريان نمی‌کند. // سخن او آشتی‌جويانه است،‌ اما ذليل نيست. سخن او دوستانه است، اما چاپلوسانه نيست. او دو پهلو سخن نمی‌گويد، اما برای شکستن پهلوی مخاطب خود نيز مشت گره نکرده است.  
خبرنگاران سبز/ نقد و نظر/عرفان خیراندیش:
 تا به امروز هشت نامه از محمد نوری‌زاد به رهبر ج.ا. علی خامنه‌ای انتشار پيدا کرده که در تندی کلام، تيزی انتقاد، واگويی فسادها، روکردن فريب‌ها، بازخوانی دردها و سختی‌ها، به چالش کشيدن ادعاهای دينی تاريخ ج.ا. بخصوص دوران رهبری علی خامنه‌ای هيچ نظيری در تاريخ ۳۳ ساله ج.ا. ندارد.

بخصوص اهميت اين نامه‌ها از اين جهت است که وی بدرستی علی‌خامنه‌ای را بدليل دخالت‌های بيش‌ از حدش در تمام امور نظام مسئول مستقيم تمام اين ناکامی‌ها و ناگواری‌ها و فسادها و کژی‌ها می‌خواند و می‌داند.

و باز او اولين کسی بود که از تبار داخليان نظام که شلاق تند انتقاد را بر پيکر فرماندهان ارشد سپاه پاسدران کشيد و از آنان خواست سر از آخور اقتصاد در آورند و به کاری که به آن مامورند يعنی حفظ امنيت کشور بپردازند.

و البته اين باز نوری‌زاد بوده است که بيشتر از هر کس ديگری، انگشت اصرار بر نشان دادن زيان‌های پايان‌ناپذير اعتياد گذاشته است. او بارها و بارها نظام را به خاطر بی‌توجهی به جمعيت بسيار زياد معتادان به مواخذه گرفته است.

و باز اوست که در آخرين نامه‌اش، تمام موجوديت ج.ا. را به سئوال گرفته است. او اين بار نه ادعای جمهوريت اين نظام (که از آن هيچ نمانده) بلکه ادعای اسلاميت آن را به پرسش گرفته و با دليری می‌گويد که ره‌آورد ج.ا. چيزی جز اسلام چماق نبوده است و ضربه‌ای که اين نظام به اسلام وارد کرده قابل مقايسه با ادعای ضربه حکومت پهلوی به اسلام نيست.

اين‌ها همه اکنون در دسترس همگان است اما آنچه محمد نوری‌زاد را از ديگران معترضان سياسی جدا می‌کند «روش و منش» اوست.

منش او دوری از نفرت و باور نداشتن به حذف و خشونت است. مهربانی و شفقت واقعی را می‌توان در کلام او احساس کرد. او برای مهربان بودن همانقدر شجاع است که برای نقد کردن. او نمی‌ترسد علی خامنه‌ای را «رهبر شريف» بخواند و باز نمی‌ترسد که «رهبر شريف» را مسئول تمام ناشريفی‌های اين نظام بداند. منش نوری‌زاد احترام به اخلاق است. نوری‌زاد حق را عريان می‌گويد ولی عفت کلام را عريان نمی‌کند. او اخلاق گفت‌وگو را می‌شناسد و به گفت‌وگو کننده‌اش احترام می‌گذارد.

او به انسانيتی که انسان و عزت او را به هيچ قيمتی پايمال نمی‌کند پايبند است. نوری‌زاد بيش از هر چيزی در سخن‌هايش به خير و خوبی مردم ايران می‌انديشد. او نه از اين می‌هراسد که او را هواخواه نظام بدانند و نه از اين واهمه دارد که او را ضد انقلاب بخوانند. او به جای آنکه به افتادن کسی از قدرت و يا برخاستن کسی به قدرت بيانديشد به اين می‌انديشد که آيا از افتادن و برخاستن اين و آن سودی به مردم ايران می‌رسد يا خير. منش او انديشيدن به انسان است و ايران بدون تنقر يا عشق با افراد.

او تنها وفادار اخلاق، انسان، ايران و قرائت مهربانه خود از اسلام است. و او هميشه می‌کوشد نشان دهد که اسلام ج.ا. از اسلامی که او می‌شناسد سال‌های «نوری» فاصله دارد. وقتی می‌گويد «مردم ما چه اندازه بايد هزينه کنند و آسيب ببينند تا برای شما علما بقدر آن خلخال ربوده شده از پای آن زن يهودی، گزنده و آشوبنده باشد؟» در اتاق اخلاق، علما را به ميز محاکمه راستگويی و پاسخگويی به وجدان می‌کشاند. او صلح طلب است، اما صلحی که در آن فساد و دروغ و کشتارهای پنهان باشد را برنمی‌تابد.

و روش او البته گفت‌وگوست. او سوارکار قابلی در ميدان سخن است و خوب می‌داند که برد سخن از برد گلوله بيشتر است. ولی او باز هم اخلاق دارد و از تيزی سخن برای عصبی کردن طرف مقابل، برای نشان‌ دادن برتری به او، برای تحقير، و يا برای تخريب شخصی او استفاده نمی‌کند. کنايه را جز برای هشدار، و نه برای تمسخر، به کار نمی‌برد. او مخاطبش را خوب می‌شناسد و می‌داند که اگر قرار است نتيجه‌ای از کارش حاصل آيد می‌بايد اول کاری کند که مخاطبش حرفش را گوش دهد و البته اين به اين معنا نيست که او لحن کلامش را ابزارگرايانه به کار ببرد.

او سخن را دارای آبرو و ارزش می‌داند و آن را همچون مخاطبانش لق لقه‌ی زبان نمی‌داند و اتفاقا بر اساس آبروی سخن مخاطبانش را به مواخذه می‌گيرد. سخن او آشتی‌جويانه است،‌ اما ذليل نيست. سخن او دوستانه است، اما چاپلوسانه نيست. او دو پهلو سخن نمی‌گويد، اما برای شکستن پهلوی مخاطب خود نيز مشت گره نکرده است.  او سخن گفتن را برای خوش‌آمد روش‌فکران و يا نامه‌هايش را برای ثبت در تاريخ نمی‌نگارد او حقيقتا به نتيجه‌دار بودن گفته‌هايش اميدوار است و نامه نوشتن و سخن‌گفتن را بهترين راه نفوذ بر ديوارهای جمود فکری و محاصره‌ تعصب و توهم می‌داند. و او تاکنون بهای سنگينی برای اخلاق‌مدار بودن و پايبند بودن به آبروی سخن پرداخته است.

سخن از روش و منش او بسيار می‌توان گفت، ولی کوتاه اين‌که ما به امثال محمد‌نوری‌زادها بسيار نياز داريم تا باز به اخلاق و انسانيت باز گرديم و آبروی سخن و گفت‌وگو را پاس بداريم.
-------------------------------------------------------
خبرنگاران سبز آمادگی دارد نوشته شما در موافقت یا مخالفت با نوشته بالا را منتشر کند

اردشیر امیر ارجمند: متفرعنین توبه و از مردم طلب بخشش کنند

رهبران جنبش نشان داده اند که کینه توز و متعصب نیستند، اما حق پذیرند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند. آن ها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
 دکتر اردشير امير ارجمند،  سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد در گفتگویی با «کلمه» با بيان اينکه صحت مواضع رهبران جنبش سبز امروز حتی برای دشمنان شان ثابت شده است می گويد رهبران جنبش نشان داده اند که کينه توز و متعصب نيستند، اما حق پذيرند و قاطع بر مواضع برحق خود ايستاده اند. آن ها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.

وی همچنين گفت: رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهايی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکيد کرده اند که اعتماد مردم سرمايه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکيد کرده اند که همبستگی ملی ، آشتی ملی از طريق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاريک اتفاق نمی افتد. يک فرايند معينی دارد. زندانيان را آزاد کنيد، به جنايتهای صورت گرفته رسيدگی کنند ،فضای امنيتی و سرکوب موجود را تغيير دهيد به احزاب و مطبوعات اجازه فعاليت آزادانه بدهيد. بدين ترتيب به تدريج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد با اشاره به تعداد فراوان زندانيان سياسی و برخورد غيرانسانی با مبارز مومنی چون مرحوم سحابی و دخترش، می گويد: ما با حکومتی سر و کار داريم که بديهی ترين حقوق انسانی را رعايت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ اول بايد اعتماد مردم را با آزاد کردن زندانيان، احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی جلب کنند.

به گفته ی اميرارجمند اختلافات داخلی محافظه کاران با يکديگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتيکه اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن، حقوق شهروندی و امنيت فردی و اجتماعی است.

مشاور ارشد ميرحسين موسوی در همين راستا وظيفه ی جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز اميد را آگاهی بخشی دانسته و تصريح کرد: موضع ما منتهی به نفع يکی و عليه ديگری نخواهد بود. متفرعنين بايد توبه کرده، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .

متن کامل گفت و گوی کلمه با اردشير امير ارجمند پيش روی شماست:
---------

آقای امير ارجمند! اگر رهبران جنبش سبز اکنون در زندان نبودند پيش بينی تان درباره آخرين مواضع آنها چه بود؟ آيا فکر می کنيد تغييری در ديدگاه شان ايجاد شده بود؟

قطعا هيچ تغييری در مواضع رهبران جنبش سبز ايجاد نشده است. صحت مواضع آنها حتی برای دشمنان شان ثابت شده است. رهبران جنبش نشان داده اند که کينه توز نيستند متعصب و خودسر نيستند، حق پذيرند و منطقی عمل می کنند و قاطع بر مواضع برحق خود ايستاده اند. هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده اند و نخواهند کرد. البته سخن از آشتی ملی و انتخابات آزاد تا هنگامی که روندها و روش ها عوض نشده رهبران جنبش در زندان هستند و اجازه فعاليت آزادانه ندارند بی معنی است.

رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهايی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکيد کرده اند که اعتماد مردم سرمايه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکيد کرده اند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طريق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاريک اتفاق نمی افتد. يک فرايند معينی دارد. زندانيان را آزاد کنيد، به جنايتهای صورت گرفته رسيدگی کنيد، فضای امنيتی و سرکوب موجود را تغيير دهيد به احزاب و مطبوعات اجازه فعاليت آزادانه بدهيد. بدين ترتيب به تدريج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد .

اکنون اختلافات داخلی درون حاکميت بيش از هر زمان ديگری مشهود شده است در اين باره شما چه نظری داريد؟ اين موضوع چه رابطه ای با جنبش سبز می تواند داشته باشد؟

عده ای قدرت طلب و بی بصيرت بر سر غصب حق تعيين سرنوشت مردم با يکديگر متحد شدند و در انتخابات تقلب سازمان يافته کردند، از دين و اعتقادات مردم سو استفاده کردند، دروغ گفتند با جن گيران و رمالان و راويان خرافه هم پيمان شدند، به نام عدالت و مبارزه با فساد، اموال عمومی را به يغما بردند، معترضان مسالمت جو از پير و جوانان، زن و مرد، دانشجو کارگر و معلم را سرکوب و شکنجه کردند و اکنون بر سر غنائم و توزيع منافع و قدرت با يکديگر اختلاف پيدا کرده اند. اختلاف آنها با يکديگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتی که اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن است بر سر حقوق شهروندی و امنيت فردی و اجتماعی است. چهره ی هر دو طرف برای مردم افشا شده است و ان شالله بيشتر هم افشا خواهد شد.

وظيفه ما آگاهی بخشی است نه موضع منتهی به نفع يکی و عليه ديگری. متفرعنين بايد توبه کنند، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند.

اکنون بيش از هر زمان ديگری منتقدان سرکوب و زندانی می شوند و به قول عده ای حتی مردگان هم در مراسم تشييع جنازه شان امنيت و حرمت ندارند شما اين شرايط را چگونه تحليل می کنيد و علت را در چه می بينيد؟

در کشوری که امنيت ملی را بنا به اميال و منافع صاحبان قدرت تعريف می کنند، هيچ منتقد و معترضی امنيت ندارد و واژه امنيت و منافع ملی تبديل به ابزاری برای سرکوب مخالفان می شود. امنيت و عدالت ظالمانه از افرادی که جز به بيان حقايق اکتفا کرده اند دريغ شده است به آنها توهين شده، آنها را زندانی کردند، جوانان را در خيابانها کشتند و يا زندانی کردند.

در مقابل اين همه جنايت چه کرديد؟ اجازه نمی دهيد تشييع جنازه يک فرد مومن و ملی برگزار شود. دختر او را در حين مراسم پدر مورد حمله قرار می دهيد و شهيد می شود، چگونه و با چه معياری از امنيت برای منتقدان صحبت می کنيد؟ چه کسی اين حرفها را باور می کند؟ اين امنيتی که از آن صحبت می کنيد، امنيت برای آحاد مردم و مخالفان نيست، برای دوستان نزديک و دور است. امنيت برای فجايع و سلب حقوق قانونی مردم است.

مخالفان جنبش سبز دايما بر اين نکته پای فشاری می کنند که جنبش سبز پايان يافته است و دليل آن را هم نبودن مردم در خيابان ها عنوان می کنند در اين باره چه عقيده ای داريد؟ آيا الزما نبودن مردم در خيابانها پايان جنبش سبز است؟

-اگر مطالبات بر حق مردم غائله است و ختم شده است چرا اجازه نمی دهند يک بار برای هميشه اين امر به همه ثابت شود. اجازه يک راهپيمايی مسالمت آميز بدهند با اين همه ادعای شجاعت چرا اين قدر می ترسند .مميزی و مصداق شجاعت مواجهه با واقعيت است.

اما مخالفان جنبش سبز همواره در رسانه هايشان واقعيت را به گونه ديگری جلوه می دهند و سعی می کنند افکار عمومی را با خود همراه کنند می خواهم بدانم آنها از اين اعمال چه قصدی دارند؟

آنها به جای اتخاذ مواضع فراجناحی، سخنگوی يک جناح می شوند، در غياب رقيب، بی پروا با انحصار همه مجاری اطلاع رسانی و صدا و سيمايی که ملک شخصی آنها تلقی می شود رقيب را به بی تقوايی متهم می کنند. هر چه را که بوی خواست و اراده مردم را دارد از جمله دوم خرداد و ۲۲ خرداد را حاصل برنامه های ده ساله دشمن تلقی می کنند و اسم اين عمل خود را هم تقوا می گذراند. اقتدارگرايان همان گونه که کارکرد نهادها را تغيير داده اند معنای واژه هايی مثل کرامت انسان، آزادی، عدالت ، اخلاق و تقوا را هم تغيير داده اند.

از هم اکنون و با توجه به انتخابات پيش روی مجلس در ميان مردم بحث انتخابات و حق تعيين سرنوشت افراد و شرکت کردن و يا نکردن در اين انتخابات مطرح است در اين باره شما چه نظری داريد؟

خواست جنبش سبز تحقق حق تعيين سرنوشت مردم است. يکی از بنيادهای بسيار مهم جنبش که رهبران به آن تاکيد خاص دارند تنوع و تکثر جنبش است. بدون ترديد آنچه در جنبش مورد توافق همگانی است حق تعيين سرنوشت و رعايت حقوق بنيادين است.

راهکار تحقق حق تعيين سرنوشت بشر انتخابات است. البته انتخابات آزاد، منصفانه و سالم. به همين جهت تاکيد بر انتخابات برای همه اهميت ويژه ای دارد، شايد بتوان گفت انتخابات برای ما هم استراتژی است هم تاکتيک. انتخابات آزاد و سالم به عنوان مناسب ترين، مسالمت آميز ترين و کم هزينه ترين روش برای پايان دادن به معضل استبداد و گذار بدون خشونت به دمکراسی و تحقق مشارکت مردم در امور کشور برای جنبش سبز استراتژی است و در شرايط فقدان چنين زمينه ای برای افشای ماهيت برگزار کنندگان يک انتخابات دروغين و مشروعيت زدايی هر چه بيشتر از حاکمان مستبدی که می کوشند بنابر مصلحت روز چهره خود را با انتخابات نمايشی بزک کنديک تاکتيک است.

لذا به نظر می رسد نه مشارکت مطلق و بی قيد شرط توجيه دارد و نه عدم مشارکت مطلق و بی قيد و شرط.

کنشگر سياسی در يک جامعه فعال و ملتهب با اعلام از پيش عدم مشارکت مطلق، خود را از فرصت و امکاناتی که احتمالا فضای سياسی انتخابات در اختيار او قرار می دهد محروم نمی کند. در ضمن نمی تواند برای مشارکت خود شروط معين کند که نهايتا به پذيرش ساختارهای غير منصفانه و ناسالم انتخابات شود. لذا نگاه ما بايد نگاهی فرايندی باشد و نه ناظر به شروط جويی و موردی مثل تاييد صلاحيت اين فرد و يا اين گروه.

دقيقا منظورتان از نگاه فرايندی چيست؟ لطفا بيشتر توضيح دهيد؟

شايد يکی از راه ها اين باشد که معيارهای انتخابات آزاد، منصفانه و سالم را مشخص کنيم و بر آن پافشاری کنيم. ما با حکومتی سر و کار داريم که بديهی ترين حقوق انسانی را رعايت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ حکومتی که هنوز اين ميزان زندانی معترض به نتايج انتخابات دارد. دو نامزد معترض به انتخابات که با سابقه ترين چهره های سياسی کشور محسوب می شوند هنوز در زندان هستند. چگونه انتظار دارند مردم به آنها اعتماد کنند؟ مشکل از خود حکومت است نه از جنبش سبز و نه از رهبران آن. اول بايد اعتماد مردم را جلب کرد با آزاد کردن زندانيان، يا آزاد کردن رهبران جنبش، با آزاد گذاشتن احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی. آزمون۲۲ خرداد بزنگاه ديگری است که نشان خواهد داد حکومت معترضانی را که خواسته های خود را به مسالمت آميز ترين شکل ممکن نشان می دهند آيا تحمل می کند. به نظر من انتخابات هم برای جنبش آزمون مهمی است همه ما بايد با اجتناب از يک جانبه نگری، التهاب و ارزيابی های عجولانه، تندروی يا کندروی، رعايت همه جوانب مساله را به بحث بگذاريم و سعی کنيم تا حد ممکن و به صورت دمکراتيک اجماع سازی کنيم. شورای هماهنگی راه سبز اميد هم بايد فعالانه با اين بحث برخورد کند و پس از خرداد ماه تحليلی را برای طرح و نقد ارايه کند.

احمدی‌نژاد مجلس را تحریم کرد: انشاالله جواب مجلس را بزودی می‌دهیم

وی انتصاب جرم به دولت را يک خلاف و جرم خواند و گفت که انشالله پاسخ مجلس را به زودی ميدهيم. برخی فکر می کنند که وقتی به دولت ميرسند ديگر نبايد حريمها را رعايت کنند. اما اشکالی ندارد. 
خبرنگاران سبز/سیاست/ از دیگر رسانه ها:
 امروز رئيس دولت برآمده از کودتا در دومين نشست مطبوعاتی خود در سال ۹۰ در خصوص مسايل مربوط به جريان انحرافی به سوالات خبرنگاران که بيشتر جنبه حاشيه‌ای داشت پاسخ داد. بخش‌هایی از گزارش این مصاحبه به نقل از آینده در زیر می‌آ‌ید.

خبرنگار خبرگزاری آريا با اعلام اینکه عده ای رئيس دولت و همراهانش را با خبرسازيها و تکذيب‌های خود تخريب می‌کنند و واکنش او را پرسيد، احمدی نژاد اظهار داشت: پاسخ ما سکوت الهام بخش وحدت است.

همچنين خبرنگار يک خبرگزاری خارجی به احمدی‌نژاد گفت : علمای قم در زمان اصلاحات به طرق مختلف انحراف دولت را به زبانهای مختلف اعلام کردند .الان نيز يک بار ديگر شاهد اين حرکت علما درباره دولت شما هستند . نظر شما چيست؟

در همين هنگام مجری مراسم در انتقاد از اين خبرنگار گفت :‌شما اعلام کرده بوديد که سوالتان درباره سياست خارجی است اما الان سوال ديگری پرسيديد که احمدی‌نژاد گفت : اين سوال هم سياست خارجی بود !

همه اجازه دارند حرف بزنند
احمدی‌نژاد سپس در ادامه شروع به عوام فريبی در يک مصاحبه رسانه ای که بازتاب بين المللی نيز دارد کرد و گفت: اگر نوع نگاهمان به صحنه عوض شود نوع برداشتمان عوض می شود. ايران کشور آزادی است و تا زمانی که اظهار نظرها از حدود قانون خارج نشده،‌ همه اجازه دارند حرف بزنند . اصلا افتخار دولت اين است که مورد هجوم تندترين انتقادها بوده اما اجازه داده که همه حرفشان را بزنند .البته بر مامشخص نشد که انتقادات به نوع اداره دولت افتخار است يا نشان از بی کفايتی رئيس دولت ؟!

وی افزود :‌ مقايسه اين دولت با دولتهای قبلی يک قياس مع الفارغ است .از قبل اعلام کرده ايم که روش اداره کشور با روش دولتهای قبلی متفاوت است و متفاوت خواهد بود که البته اين کلام وی تا قسمتی به حقيقت نزديک است چرا که در دو دوره نخست وزيری ميرحسين موسوی و محمد خاتمی خبری از رمالی و اجنه نبود و دولت با اراده و توان فکری دولت مردان اداره ميشد.

وی همچنين درپاسخ به سوال ديگری درباره اينکه چرا يک بار برای هميشه درباره اين اجنه و رمالهايی که گفته می شود جريان نزديک به دولت هستند ، پاسخی نمی دهيد که اين بحثها تمام شود، گفت : متهمانش را که گرفتند و تمام شد؛ حالا اجازه دهيد ما به کارهايمان برسيم . اين موضوع را هم ما شروع نکرده بوديم که بخواهيم تمامش کنيم .

خبرنگار روزنامه ايران، از رييس جمهور درباره گروهی که در پی تخريب دولت هستند پرسيد که احمدی نژاد در پاسخ گفت: کارهای دولت روی زمين قابل اندازه گيری است. بالاخره نيروگاه اتمی راه افتاد يا نيافتاد؟.

احمدی نژاد در ادامه گفت: در ارايه آمار مشکلاتی بود و منابع مختلفی آمار می دادند. از اين به بعد يک مرجع رسمی برای اعلان داريم و باقی غير رسمی است. بالاخره وضع کشور معلوم است.

آنها ۳۱۲ تا بودند
احمدی نژاد همچنين در حالی درباره موضوع برخورد با مفاسد اقتصادی از خود دولتمردان خود دفاع کرد که پرونده تخلفات مالی رحيم مشايی، رحيمی و بقايی هر روز ابعاد تازه تری پيدا ميکند . وی در واکنش به يکی از خبرنگاران که به ليست ۲۵۰ نفره رئيس جمهور درباره مفسدين اقتصادی می پرسيد، گفت: اين ليست ۳۱۲ نفره است. ما ۳۱۲ اسم با موضوع داديم اما اينکه چه کسی تخلف کرده و کی نکرده با قاضی است. ما معرفی کرديم اما مرجع، دستگاه قضايی است. من تنها رييس جمهوری هستم که اعلام کرده ام که اگر تخلف از بنده و از خانواده بنده و از بستگان بنده و تمام وابستگان بنده صورت گرفته است برابر قانون با او برخورد شود. بخشی از کارهای ما در روز تنظيم کردن برنامه هايی است که کسی نتواند به اموال مردم دست اندازی کند.

او در پاسخ به سوالی درباره برخورد و رسيدگی به پرونده نزديکان متهمش ادعا کرد تنها رئيس جمهوری هستم که گفته ام هر تخلفی از بنده و نزديکان و فرزندانم هست، با دقت رسيدگی و برخورد شود.

اگر سند داشتند که اين‌قدر سروصدا لازم نبود
وی در پاسخ به سوال خبرنگار برنا که پرسيد، آيا اسناد جريان انحرافی به شما ارائه شده، با طعنه گفت: اگر سند داشتند که اين‌قدر سروصدا لازم نبود.

وی همچنين به سوال خبرنگار زن ايسنا که با حرارت خواستار واکنش احمدی نژاد به برخی نزديکانش که با حرفهای شاذ باعث ضربه به دولت می‌شوند و تلويحا خواستار جلوگيری از ادامه اين روند شد، واکنش تندی نشان داد و گفت: شما که دانشجو هستيد، نبايد مخالف آزادی انديشه باشيد. ما که نمی توانيم جلو انديشه را بگيريم. ديگر سکوت کرده ايم.

احمدی‌نژاد در پاسخ به سوال ايرنا که به نامههای رئيسمجلس در خصوص غيرقانونی بودن مصوبات دولت اشاره داشت و آن را نوعی صف آرايی در مقابل دولت ميخواند، گفت: شما خودتان پاسخ را هم در سوالتان داديد. ما معتقديم که اين دولت قانونمندترين دولت پس از انقلاب است. قانون برای رفاه وسعادت ملت است و مجری برداشت خودش از قانون را اجرا ميکند نه برداشت ديگريان را.

وی انتصاب جرم به دولت را يک خلاف و جرم خواند و گفت که انشالله پاسخ مجلس را به زودی ميدهيم.

وی از نامهای سريای از مجلس به دولت سخن گفت که محتوای آن از تريبون علنی مجلس خوانده شد و ادامه داد: برخی فکر می کنند که وقتی به دولت ميرسند ديگر نبايد حريمها را رعايت کنند. اما اشکالی ندارد.

حکم اعدام "سعید ملک پور" از سوی دادگاه عالی کشور لغو شد

برخورد ديوان عالی کشور در اين زمينه بسيار خوب و منطقی بوده است و ما حتی اميدواريم با دفاعيات مستدل ما در دادگاه حکم برائت برای سعيد ملک پور صادر شود!
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
حکم اعدام "سعيد ملک پور"، مدير يکی از سايت های فارسی‌زبان، که از سال ۱۳۸۷ در بازداشت به سر می برد، از سوی ديوان عالی کشور لغو شد. به گفته محمود عليزاده طباطبايی، وکيل ملک پور،ايراداتی در پرونده سعيد ملک پور وجود داشته که "ديوان عالی کشور حکم اعدام وی را نقض کرده است."

عليزاده طباطبايی که وکيل بسياری از سياسيون از جمله « سيد محمد خاتمی و خانواده آقای هاشمی رفسنجانی » نيز هست، لغو حکم سعيد ملک پور را يک "روند منطقی" ناميد و ابراز اميدواری کرده است که "بسياری از مشکلات ملک پور حل شود."

وکيل ملک پور همچنين گفته است: برخورد ديوان عالی کشور در اين زمينه بسيار خوب و منطقی بوده است و ما حتی اميدواريم با دفاعيات مستدل ما در دادگاه حکم برائت برای سعيد ملک پور صادر شود!

سعيد ملک پور گرداننده سايت فارسی زبان « آويزون » بوده است که به جرم ترويج فيلم های مستهجن، ضداسلامی و ضدامنيت در فضای وب فارسی، به اعدام محکوم شده بود. در پرونده وی آمده است: "سعيد ملک پور" اقدام به ثبت دامين‌های مختلف برای عبور از فيلترينگ مخابرات کرده بود و شبکه مستهجن تحت اختيار او با جذب بيش از ۳۰۰.۰۰۰ کاربر ثبت‌نام شده و تعداد بسيار زياد بازديدکننده (چند صد هزار) روزانه فعاليت می کرده است.

ملک پور سپس در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اهانت به مقدسات و اصول و ارزشهای دينی، توهين و فحاشی به معصومين (عليهم السلام) و اعتقادات اسلامی، گردآوری و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دينی خارجی، گردآوری، توليد و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دينی ايرانی (به زبان فارسی)، آموزش مسائل غير اخلاقی و غير رسمی، توليد و انتشار محتوای روابط نامتعارف جنسی مانند روابط جنسی با محارم، ضربدری، همجنس‌گرايی، فتيشيسم و...، تحريک جوانان در مسائل جنسی و عضوگيری از آنان برای ايجاد گروه‌های اينترنتی، تهيه و انتشار تصاوير تجاوز به عنف و زورگيری از دختران و بانوان ايرانی و انتشار تصاوير برهنه دختران و بانوان ايرانی از طريق دوربين مخفی و هک وب‌کم توسط قاضی مقيسه‌ محاکمه و به اعدام محکوم شد.

در اين ارتباط نزديک به هزار نفر از "فارغ التحصيلان دانشگاه شريف" پس از صدور حکم اعدام سعيد ملک پور در نامه ای خواستار لغو اين حکم شدند. اين دانشجويان حکم اعدام ملک پور را "غيرمنصفانه" ناميده و خواستار توقف فوری آن شده بودند چرا که به گفته آنان "مستند اصلی برای حکم، يکی از صدها برنامه کامپيوتری است که سعيد در طول زندگی حرفه‌ای خود نوشته و بدون اطلاع وی درسايت اينترنتی مذکور استفاده شده است.

ضبط تصاویر مانور وحشت سرکوبگران توسط دوربین‌های سازمان ملل

منطقه دروس تهران این‌بار شاهد خشونت عریان سرکوبگران بود. تجمع مقابل مقر سازمان ملل شکل نگرفت اما سبزها پیروز شدند. چراکه تصاویر این مانور وحشت توسط دوربین‌های سازمان ملل ثبت و سندی شد برای محکومیت دولت کودتا 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
محمدجواد اکبرین، دین‌پژوه و فعال سیاسی در صفحه فیس بوک خود درباره تجمع اعتراضی بزرگداشت هفتمین روز درگذشت شهید هاله سحابی در مقابل مقر سازمان ملل متحد در تهران نوشت:

« مراسم برگزار نشد؛ اما دوربين های دفتر سازمان ملل تصاوير "مانور وحشت" پليس و لباس شخصی ها را ضبط کرد. امشب جمع بندی گزارش ها منتشر می شود و با کمک دکتر لاهيجی شکايتی تنظيم می‌شود که گواهش دوربين های سازمان ملل است نه موبايل‌ها و دوربين‌های بی پناه ما؛ و اين يعنی آخرين قدم‌ها برای اعتراض مسالمت آمیز»

احمدی نژاد: استعفا بده نیستم / اگر طلسم شده ام بیایید طلسم مرا بشکنید

اگر اينها يک برگ تخلف از آقای مشايی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخير هم که منتشر شده سند سازی است. هميشه گفته ام که اگر ثابت شد ايشان يک ريال سوءاستفاده کرده است، در تلويزيون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمينان می گويم که آقای رحيمی يک ريال هم سوءاستفاده نکرده است.
خبرنگاران سبز/سیاست:
به گزارش خبرنگاران سبز، محمود احمدی نژاد رئيس دولت کودتا ۱۰خرداد در اولين اجلاس استانداران سراسر کشور در سال جديد که در محل وزارت کشور برگزار شد، بدون حضور خبرنگاران به دفاع تمام قد از رحيم مشايی پرداخت و با اعلام اينکه تا روز تنفيذ بعدی با جديت به کار ادامه خواهد داد برای اقتدارگرايان هل من مبارز طلبيد و گفت: اگر فکر ميکنيد  که مرا طلسم کرده اند! خب بياييد طلسم من را بشکنيد تا همه راحت شوند!

براساس اين گزارش، رئيس دولت کودتا در اين سخنرانی خود با اشاره به مباحثی مبنی بر اينکه برخی عناصر دولت با جن گيرها و رمالان در ارتباط هستند، گفت: حالا که برخی ها را با اين عنوان دستگير کرده اند، بهتر است بگذارند دولت کار خودش را بکند.

وی همچنين در بخش ديگر سخنان خود گفته است: دولت را متهم می کنند که می خواهد در انتخابات دخالت کند، ما کی در انتخابات دخالت کرديم؟ ما به هيچ وجه قصد دخالت در انتخابات را نداشته و نداريم.

احمدی نژاد درباره اظهارنظر های مختلف درباره مسائل مالی و انحرافات فکری مشايی گفت: اگر اينها يک برگ تخلف از آقای مشايی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخير هم که منتشر شده سند سازی است.
دولت کودتا همچنين گفت که برخی ها در چند وقت اخير شايعه کرده بودند که احمدی نژاد می خواهد استعفا بدهد! اينها گمان کرده اند که الان وقت تقسيم غنائم است، در حالی که من به همه اعلام می کنم که مثل کوه ايستاده ام و تا روز تنفيذ بعدی با جديت به کار ادامه خواهم داد.

احمدی نژاد همچنين درمورد مسائل مربوط به محمد رضا رحيمی معاون اول رئيس جمهور گفت: هميشه گفته ام که اگر ثابت شد ايشان يک ريال سوءاستفاده کرده است، در تلويزيون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمينان می گويم که آقای رحيمی يک ريال هم سوءاستفاده نکرده است.

رئيس دولت کودتا در ادامه مصاحبه اش خود گفت: برخی هم اينگونه عنوان می کنند که من را طلسم کرده اند! خب بياييد طلسم من را بشکنيد تا همه راحت شوند! من نه بچه خان هستم، نه بچه سرمايه دار، نه شعيب بن صالح! من خاک پای مردم هستم.

وی در پايان خاطرنشان کرد: برخی می خواهند من را بزنند؛ اما من که گفته ام زمين خورده خدايی ام هستم پس بگذارند کارمان را بکنيم.

استفاده از رانت خانوادگی و خیانت در امانت در سایپا و ایران خوردو

منوچهر غروی و جمعی از مديران اسبق ايران خودرو از روز دوشنبه هفته گذشته به اتهام جعل و خيانت در امانت از روز دوشنبه هفته گذشته دستگير شده‌اند و هم اکنون در بازداشت به سر می‌برند».
خبرنگاران سبز/اقتصاد:
پس از افشای تخلفات مديرعامل دست نشانده دولت در سایپا که کمتر از دو سال است با حمايت های جدی رئيس دفتر رئيس دولت کودتا مدير عامل اين شرکت بزرگ خودروسازی کشور شده است و انتصابات خانوادگی در سطوح مختلف سايپا به ترتيب:
رضا رحيم مشايی (پسر رئيس دفتر رئيس جمهور): رئيس امور اداری شرکت کارکنان سايپا، آرش کوشا (برادرزاده رئيس دفتر رئيس جمهور): مدير عامل باشگاه سايپا و انتصاب دو فرزند يکی از نمايندگان مجلس حامی دولت به عنوان مدير ارتباطات و يکی از مديران ارشد شرکت خودروسازی سايپا که توسط عده ای از کارکنان اين شرکت در رسانه های محافظه کاران منتشر شد اينک خبر می رسد که منوچهر غروی و جمعی از مديران اسبق ايران خودرو از روز دوشنبه هفته گذشته به اتهام جعل و خيانت در امانت از روز دوشنبه هفته گذشته دستگير شده‌اند و هم اکنون در بازداشت به سر می‌برند».

ادامه کینه‌های خامنه‌ای؛ حذف میرحسین موسوی از شورای عالی انقلاب فرهنگی

علی خامنه ای طی حکمی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای دوره‌ ای جديد منصوب کرده است که بر اساس اين حکم، ميرحسين موسوی رئيس جمهور واقعی ملت سرافراز ايران و ايرج فاضل از حذف شدگان اين دوره هستند و احمد جنتی و حسن حبيبی نيز به عنوان عضو افتخاری اين شورا معرفی شده اند.
خبرنگاران سبز/نقد و نظر/ وحید زادقی: 
اصل ۱۰۹ قانون اساسی صفات و شرايط رهبری اينگونه پيشبينی کرده است:
صلاحيت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه: که با توجه به گفته بزرگان حوزه علميه و مراجع مستقل، علی خامنه ای فاقد اين شرط است چرا که ايشان پس از رهبری يک شبه به در[ه آيت اللهی رسيدند و وی هرگز مرجع تقليد نبوده است.

شرط بعدی عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام پيشبينی شده است که با توجه به حمايت علی خامنه‌ای از کودتای انتخاباتی و چشم پوشی از دزديده شدن ميليون‌ها رای، دستور برای بازداشت، سرکوب، اعدام و کشتار معترضين وی از درجه عدالت و تقوا نيز خارج شده است.

شرط سوم: بينش صحيح سياسی و اجتماعی، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت کافی برای رهبری است:  که ايشان نشان داده‌اند در تشخصيص و تصميم گيری کلان فاقد شجاعت لازم می باشد چرا که هر فردی که برخلاف نظر وی بگويد دشمن و مستوجب عقاب خواهد بود.

علی خامنه ای پس از پايمال کردن حق مسلم ميرحسين موسوی برای در دست گرفتن دولت با آن پشتوانه بی نظير آرای مردم، برای به کرسی نشاندن تصميم خود دستور بازداشت تمامی مشاورين و اطرافيان ميرحسين موسوی را صادر، رای دهندگان به وی را زندانی، اعدام و به قتل رساند. تا نوبت به شخص میرحسین رسید. اول دستور به بازداشت وی آنهم بطور مخفيانه داد سپس آخرين سمت حکومتی وی يعنی عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را از او گرفت و دستور حذف وی را پس از بیست سال صادر کرد تا همچنان نشان دهد فردی فاقد اخلاق، عدالت، و بينش سياسی است.

علی خامنه‌ای طی نامه‌ای در راستای اختيارات ناپايان و ديکتاتورگونه خود، طی حکمی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای دوره‌ ای جديد منصوب کرده است که بر اساس اين حکم، ميرحسين موسوی رئيس جمهور واقعی ملت سرافراز ايران و ايرج فاضل از حذف شدگان اين دوره هستند و احمد جنتی و حسن حبيبی نيز به عنوان عضو افتخاری اين شورا معرفی شده اند .

گفتنی است حضور مير حسين موسوی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عملا از فردای انتخابات رياست جمهوری سال ٨٨ و هجمه های همه جانبه حکومت و نهادهای فراقانونی، محدود شده بود.

اما دکتر ايرج فاضل، وزير بهداشت و درمان دولت هاشمی رفسنجانی نيز، که از حذف شده ها توسط رهبری است، همان مقامی است که سال ٨٨ و بعد از انتشار نامه ای انتقادی پيرامون عملکرد دولت، توسط محمود احمدی نژاد از رياست فرهنگستان علوم پزشکی کنار گذاشته شد.

محمدرضا عارف، معاون اول محمد خاتمی، کماکمان در ترکيب اين شورا حضور دارد.

متن حکم علی خامنه ای به شرح زير است:

با توجه به پايان يافتن دوره‌ مسئوليت اعضای کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی، شخصيت‌های حقوقی و حقيقی زير بعنوان اعضای اصلی برای دوره‌ی جديد آن شورا و احمد جنتی و جناب آقای دکتر حسن حبيبی بعنوان اعضای افتخاری شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب می گردند:

شخصيت‌های حقوقی: رؤسای محترم سه قوه، وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم تحقيقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، ورزش و امور جوانان، معاون علمی و فناوری رئيس جمهور، رؤسای سازمان صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نهاد نمايندگی ولی فقيه در دانشگاه‌ها، جهاد دانشگاهی، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، دانشگاه آزاد اسلامی و رؤسای کميسيون‌های فرهنگی، آموزش و تحقيقات، بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی.

شخصيت‌های حقيقی، حجج اسلام و آقايان: دکتر احمد احمدی، عليرضا اعرافی، حميد پارسانيا، دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر رضا داوری، حسن رحيم پور، دکتر علی شريعتمداری، علی اکبر صادقی رشاد، سیّدعليرضا صدر حسينی، دکتر محمّدرضا عارف، محسن قمی، دکتر محمّدعلی کی نژاد، دکتر منصور کبکانيان، دکتر حسين کچوئيان، دکتر مهدی گلشنی، دکتر علی لاريجانی، محمود محمّدی عراقی، دکتر محمدرضا مخبر، دکتر صادق واعظ‌ زاده و دکتر علی اکبر ولايتی.

ادعای حامیان احمدی‌نژاد: رجانیوز توسط حامیان دولت «هک» شد

منابع نزدیک به رحیم‌مشایی از هک شدن سایت رجانیوز برای دقایقی خبر می‌دهند. به نوشته این منابع هکرها حامی دولت بوده‌اند
خبرنگاران سبز/جامعه:
سایت خبری هفت صبح نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی خبر داد که سایت رجانیوز هک شده است. این سایت خبری گزارش کرده است که برای دقایقی پیامی برروی نشانی اینترنتی رجانیوز به نمایش درآمده است که حاکی از انتقاد هکرها از «دروغ پراکنی‌های این سایت علیه دولت و اصولگرایان پیشرو» است.

گفتنی است منابع خبری نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی، برای سایت‌های خبری حامی خامنه‌ای نام‌گذاری کرده و هریک از آن‌ها را با نام جدید می‌خوانند. برای مثال این رسانه‌ها از «سایت هتاک» برای اشاره به رجانیوز و از «سایت سیگارفروش!» برای اشاره به تابناک استفاده می‌کنند.

آیا انتقاد‌های فردوسی‌پور در طولانی‌ترین برنامه زنده ورزشی برایش دردسرساز خواهد شد؟

همزمان با درخواست نماینده اراک برای ممنوع‌التصویر شدن عادل فردوسی‌پور، یک رسانه حامی دولت در ادامه افشاپری‌هایش اعلام کرد که عادل مشاور شرکت ملی نفت ایران است و چون خبر داشته که به زودی از این سمت اخراج می‌شود، با انتقال تیم نفت به اراک مخالفت ورزیده است. فردوسی‌پور در برنامه پرمخاطب خود از صدر تا ذیل مسئولان ورزشی و سیاسی که در انتقال تیم‌های ورزشی شرکت داشتند را به چالش کشیده بود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
آخرین سری برنامه ورزشی نود در شبکه سوم سیما که همچون همیشه با اجرای عادل فردسی‌پور رخ داد، ممکن است موجب دردسر برای او و یا محدودیت برای برنامه وی شود. در این برنامه فردوسی‌پور با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان مرتبط، نمایندگان مجلس و همچنین نظرسنجی پیامکی برنامه تلاش نماینده اراک و برخی مدیران دولتی برای انتقال تیم‌های فوتبال لیگ برتر به شهرستان‌ها را شدیدا به چالش کشید. سایت خبری آینده این چالش سه ساعته را طولانی‌ترین برنامه ورزشی تلویزیونی زنده در تاریخ کشور لقب داد. نتیجه نظرسنجی پیامکی برنامه کاملا گویا بود. از مجموع سه میلیون نفر شرکت‌کننده در این نظرسنجی، تنها کمتر از ده درصد موافق انتقال تیم‌ها بودند. انتقالی که به گفته نماینده اراک ماه‌ها پیش توسط دولت صورت گرفته و راه بازگشتی ندارد. فردوسی‌پور اما پاسخی محکم داد:«نتیجه می‌گیریم رای مردم مهم نیست!»

واکنش‌ها اما به این برنامه از لحظه پایان آن، آغاز شد. یک رسانه هوادار دولت در اولین اقدام، موضوع مخالفت فردوسی‌پور با انتقال تیم‌ها را در راستای منافع شخصی وی دانست. به نوشته این رسانه فردوسی‌پور «از مشاوران شرکت ملی نفت ایران است» و با افزایش احتمال قطع شدن منافع شخصی، به غرض ورزی و مخالفت با سیاست‌های مبتکرانه دولت در زمینه تمرکززدایی پرداخته و چهره معاون اول دولت را «تخریب» کرده است!

ظاهرا این اتهامات از نظر فردسی‌پور که با حمایت قاطع مردمی بر سر کار است، تاکنون ارزش پاسخگویی نداشته است. به اعتقاد بسیاری چهره سیاسی و اقتصادی رحیمی (معاون اول دولت) و پرونده‌های اقتصادی متعدد وی کریه‌تر از آن است که بتوان خدشه‌ای بر آن وارد کرد. با این‌حال نماینده اراک نیز که در برنامه زنده با حدود سه میلیون رای مردم برعلیه خود مواجه شده بود، درخواست نمود تا فردوسی‌پور «ممنوع‌التصویر» بشود.

اما در این میان، برخی سخنان و انتقادهای فردسی‌پور در این برنامه دامن پاره‌ای از اصولگرایان منتقد دولت را نیز گرفت. یکی از نام‌هایی که در برنامه نود به میان آمد، علی لاریجانی رئیس مجلس و از منتقدان جدی دولت بود. او توسط فردوسی‌پور متهم شد که با استفاده از لابی قدرتمند خود تیم صباباتری را به شهر قم(حوزه انتخابیه وی) منتقل نموده است. شاید همین بی‌احتیاطی فردوسی‌پور بود که باعث شد برخی رسانه‌های اصولگرا از احتمال حذف یا محدودیت این برنامه پرمخاطب تلویزیونی سخن بگویند. شاید برنامه بعدی نود روشن کند که فردوسی‌پور به روش قبلی خود در انتقاد بدون رودربایستی از عملکرد خطای مسئولین ورزش ادامه خواهد داد یا به قول رسانه‌های اصولگرا ترمزش کشیده خواهد شد؟