۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

نوشته همسر شهید باکری برای هاله سحابی: شما برنده روز چهار شنبه و مدیر تمام صحنه ها بودید

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
همسر گرامی شهيد باکری، در نوشته ای به شهيد « هاله سحابی »، از ديدارهای خود با اين شهيد فاطمی یاد کرده و او را شهيد روز چهارشنبه که يا زهرا کنان در نسيم شبانه بر وی نماز خوانده شه استد، از او تجليل کرده است.

انا لله و انا اليه راجعون

هاله خانم:

من شما را چند بار بيشتر نديده بودم . اولين بار در جشن عروسی احسان بعنوان ميهمان خانواده عروس تشريف آورده بوديد . چقدر از ديدن شما خوشحال شدم . نام سحابی برای دانشجويان قبل از انقلاب نام آشنايی است . مبارزات و افکار ،نشات گرفته از اسلام ، اين روشنفکران اسلامی ، ما را جذب تفکر انسان ساز اسلام کرد . اما چشم های شما در اندک زمانی تمام محبتی که شما به خانواده شهدا داشتيد به من انتقال داد و محبت هاله خانم سحابی به دل ما نشست . بعد ها عروس خود را از فرزندان شهيد دفاع مقدس انتخاب کرديد و شنيدم زينب چگونه از شما تعريف ميکرد که "من از وقتی وارد اين خانواده شده ام معنای مسلمانی را فهميده ام"

بار ديگر شما را با چهره بشاش ويک دسته گل در ميدان بهارستان ديدم . سعی ميکرديد نشان دهيد اعتراضتان از روی علاقه به اين مملکت است نه از روی بغض .متاسفانه همان روز ظاهرا بازداشت شده بوديد.

تا اين که دو سه هفته پيش با يکی از دوستان برای عيادت پدر گراميتان رفتيم و خوشبختانه شما د ر بيمارستان تشريف داشتيد . با ادبی که از شما سراغ داشتيم از ما استقبال کرديد . می خواستم از پدر شما بخاطر تمام تلاشی که قبل از انقلاب برای آزادی مردم ما کرده بود ، تشکر کنم وهم عذر خواهی کنم از اين که به اين آيه شريفه که "الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (‏آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می‌دهند و از نيکوترين و زيباترين آنها پيروی می‌کنند . آنان کسانيند که خدا هدايتشان بخشيده است ، و ايشان واقعاً خردمندند ) عمل نکردم و سخنان ايشان را بعد ها نشنيدم . و فکر می کرديم تکثر افکار استقلال و امنيت را به خطر می اندازد . غافل از اين که رشد جامعه و تضمين امنيت در تبادل افکار است.

در ضمن از شما راجع به وضعيت زندان پرسيدم . فقط قسمت های مثبت را تعريف کرديد . از زنان هم بند خود به نيکی ياد کرديد و خبر خوب که يک زندان می خواهند بسازنند و وضع زنان زندانی بهتر می شود . تا چند روز به اين جمله شما فکر می کردم نمی دانستم از اين خبر خوشحال باشم و يا ناراحت . اما بی اختيار از چشم هايم اشک می آمد!!

اما ديروز

با عجله لواسان آمدم تا در تشيع پدر عزيز تان شرکت کنم ،متاسفانه دير رسيدم و فقط فاتحه ای خوانديم . که زينب را ديدم و اتفاقی که برای شما افتاده بود تعريف کرد و ما با اميد اين که بالاخره شما را در منزل پدری می بينيم ،به سوی خانه شما روان شديم .

گريه های زينب که شما را صدا می کرد خبر از عمق فاجعه می داد .من که باور نمی کردم به اين سادگی از همه ما قهر کنی وبروی ؟نگاه پر از مهر ت را به روی همه ببندی !! شمايی که به قول همسر بزرگوارتان هميشه به ديگران فکر می کرديد که چگونه می توانيد به بهتر زندگی کردن آنها کمک کنيد و مشکلات مردم گرفتاری که در حق آنها ظلم شده بود به گونه ای رفع کنيد. نمی دانم در آن دقايق تدفين پدر مبارزتان که بقول دوست مشترکمان مسلمان واقعی و وطن دوست بود و با تمام فشارها هيچوقت از اسلام و ايران جدا نشد ، به شما چه گذشت که خداوند رحمان و رحيم حکم آزادی هاله خانم را امضاء کرد.

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند . وای بر حال کسانی که با بغض و نادانی و خودپرستی شما را ازار دادند . و خداوند فرصت ندامت را از آنها گرفت.

به اميد ديدار فاطمه اميرانی

۲ نظر:

  1. به نام خدا- خانواده سحابی حق بزرگی بر رشد روند آزدایخواهی و تبیین دموکراسی واقعی و میهن دوستی در ایران دارند. خداوند بر درجات آنان بیفزاید و ان شاء الله به زودی شاهد به ثمر رسیدن آرمان های آنان باشیم.

    پاسخحذف
  2. ما همسران شهیدان رجایی و باکری را به آزادگی می شناسیم. انتظار نداشتم آن جمله را ببینم که در آن شبهه وجود دارد درباره شهادت هاله: "نمی دانم در آن دقايق تدفين پدر مبارزتان که بقول دوست مشترکمان مسلمان واقعی و وطن دوست بود و با تمام فشارها هيچوقت از اسلام و ايران جدا نشد ، به شما چه گذشت که خداوند رحمان و رحيم حکم آزادی هاله خانم را امضاء کرد."

    پاسخحذف