۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

هاله سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش بر اثر درگیری و ضرب و شتم نیروهای امنیتی ج.ا. شهید شد/ جزییات ماجرا / تکمیلی

یکی از ماموران با لگدی محکم بدن بی‌جانش را به انتهای «ون» پرت کرد
خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر:
هاله سحابی, دختر مرحوم عزت‏الله سحابی, در اثر درگیری و ضرب و شتم نیروهای امنیتی ج.ا. شهید شد و خانواده سحابی و مردم عزادار ایران را به سوگی تازه نشاند. این خبر از سوی یحیی شامخی فرزند هاله سحابی تایید شده است. نوه عزت‏الله سحابی (یحیی شامخی) در مصاحبه با میزان خبر ضمن تایید خبر درگذشت مادرش گفت:

‫موقعی که پیکر مهندس را برای تشییع بیرون آوردیم ماموران جلوگیری کردند‬ ‫و اجازه تشییع ندادند‬، ‫جر و بحث شدید شد‬ ‫و فضا متشنج بود‬. ‫خیلی اذیت کردند و بالاخره جنازه را به زور کشیدند و بردند‬.

‫نوه مهندس سحابی افزود: جنازه را که به زور کشیدند مادرم افتاد‬. ‫بی هوش بود، تا دکتر به ما‬ ‫ گفت ایست قلبی کرده‬. ‫مادرم هم رفت.
وی همچنین گفت که‬ ‫برخی اخبار‬ ‫اغراق شده منتشر شده و نوشته‌اند که با پنجه بکس مادرم را کشته اند‬ ‫که این قضیه پنجه بکس واقعیت ندارد.
------------------
هاله هنگام ربودن پیکر مرحوم سحابی مضروب می‌شود و به زمین می‌غلتد
همچنین به گزارش خبرنگاران سبز از شاهدی دیگر عده‏ای برای گرفتن پیکر مهندس سحابی می آیند با درگیری پیکر ایشان را از دست عزاداران می‏دزدند و به آرامگاه می‏برند. این نیروها بعد از تدفین ضرب‏العجلی, در را به روی خانواده آن مرحوم و عزادارن باز می‏کنند. بر اساس این گزارش هاله سحابی هنگام دزیدن جنازه و درگیری با نیروها مورد ضرب و شتم قرار می‏گیرد و بعدا از دنیا می‏رود.

هاله سحابی  ۵۶ ساله، قرآن پژوه و از فعالان سیاسی و اجتماعی و حوزه زنان بود که به در حوادث بعد از انتخابات شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی او را به دو سال حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد .

وی در حال گذراندن دوران محکومیتش در زندان بود که به دلیل وخیم بودن حال پدرش از زندان مرخصی گرفت.
--------------------------------
نیروی امنیتی ج.ا. هاله سحابی را مضروب می‌کند
پیشتر جرس این واقعه را به نقل از یک شاهد عینی این‏گونه گزارش کرده بود.

گزارش يکی از شاهدان عينی حاکی است که ماموران مانع طی مسير برای تشييع جنازه می شده‏اند. هاله سحابی که دسته گلی بدست داشته و جلوی همه حرکت می‏کرده با ممانعت ماموران مواجه می‏شود ولی او می‏گويد بايد از همين مسير تشييع جنازه صورت گيرد. با مقاومت او ماموران به شدت او را مضروب می‏کنند و با لگد به سينه‏اش می‏کوبند. او بيهوش می‏افتد. آخرين خبرها حاکی از پيوستن او به پدر است.

----------------------------
یحیی شامخی (پسر هاله سحابی):‌ مادرم با پنچه بکس مضروب نشده بود
در آخرین خبر تکمیلی به نقل از میزان خبر, خبر درگیری نیروهای امنیتی ج.ا. با هاله سحابی و ضرت و شتم وی و دیگر حاضران تایید می‏شود. بر طبق این گزارش دختر مهندس سحابی بر اثر حمله قلبی و پس از ضرب و شتم حاضرین و خود وی درگذشت.

به گزارش خبرنگار میزان یکی از ماموران به شدت عکسی از مهندس سحابی را که هاله سحابی به سینه خود می فشرد، کشید و بر اثر مقاومت هاله بر زمین افتاد و دیگر بلند نشد.

ماموران حاضر در اطراف خانه ی سحابی همه لباس فرم به تن داشتند.

یحیی شامخی، فرزند هاله سحابی در مصاحبه با میزان این خبر را تایید کرده و گفت: موقعی که پیکر مهندس را برای تشییع بیرون آوردیم ماموران جلوگیری کردند و اجازه تشییع ندادند،

جر و بحث شدید شد و فضا متشنج بود. خیلی اذیت کردند و بالاخره جنازه را به زور کشیدند و بردند. نوه مهندس سحابی افزود: جنازه را که به زور کشیدند مادرم افتاد. بی هوش بود، تا پزشکان علت فوت را ایست قلبی اعلام نمودند.
---------------------------
یکی از ماموران با لگدی محکم بدن بی‌جانش را به انتهای «ون» پرت کرد
گزارش دیگری به نقل از یکی از شاهدان این رویداد تلخ در زیر تقدیم خوانندگان می‏شود

همه چى آروم پيش مى رفت... با اينكه ماموران هم درون خانه و هم تمام كوچه هاى اطراف مستقر بودند، اما همه آرام بودند، تا مبادا پيكر مهندس سحابى بر دوش ديگران از خانه‏اش بيرون رود. نزديك ۶:۳۰ بود كه پيكرش را در حياط سبز خانه‏اش در لواسان شستند و بعد از آنكه فرزند آيت الله منتظرى بر پيكر دعايى خواند و دوستانش يك به يك بر بالينش از خوبى‏هايش گفتند، خانواده سحابى هم بعد از اينكه از همراهى ماموران «وزارت اطلاعات» تشكر كردند از ميهمانان خواستند تا در آرامش اين مراسم «مذهبى» را انجام دهند. پيكر بر دوش مردان به جلو برده مى‌شد، مردم هم با پوسترهاى خندان «سحابى» پشت سر پيكرى كه با پرچم ايران پوشيده شده بود، راه مى‏رفتند كه يك دفعه يكى از ماموران نيروى انتظامى به سمت خانم سحابى كه از صبح در سكوت و آرامش فقط اين اتفاقات را نگاه مى‏كرد، رفت و با خشونت عكس پدرش را از دستش كشيد و آن را پاره كرد، در اين لحظه خانم سحابى هم بدون يك كلمه حرف يقه مامور جوان را گرفت، اما در همان لحظه تشنج و بعد هم غش كرد، ماموران به سرعت خانم سحابى را از لابه لاى جمعيت بلند كردند و در «ون» گذاشتند، اما انگار قسمتى از بدن رنجورش ميان در مانده بوده كه يكى از ماموران با لگدى محكم بدن بى جانش را به انتهاى «ون» پرت كرد. 
-------------------------------
یک مادر صلح: ماموری با مشت محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرارد داد. هاله پس از این ضربات روی زمین افتاد
یک مادر صلح در گفت‌وگو با کلمه در باره دیده خود از حادثه می‌گوید: 
این مادر صلح می گوید: «صبح امروز هاله عکسی از پدر را بر روی سینه ی خود چسباند و در صف اول تشییع کنندگان راه می رفت که نیروهای لباس شخصی به حاضرانی که عکس سحابی را در دست داشتند حمله ور شدند و از جمله به هاله حمله ور شدند. ماموری با مشتی محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. هاله پس ار این ضربات روی زمین پخش شد و او را به بیمارستان منتقل کردند که هنوز چیزی نگذشته بود که خبر اوردند هاله نیز کشته شده است.»

------------------------------------------

حسین شاه‌ حسینی: ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند.
حسين شاه حسينی عضو شورای مرکزی جبهه ملی (يکی از ده‌ها نفری بود که صبح روز چهارشنبه ۱۱ خرداد برای تشييع جنازه پيکر مهندس عزت‌الله سحابی به لواسانات رفت) در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید: از زمان روشن شدن هوا يعنی حدود ساعت ۶ صبح جمعيت آرام آرام به لواسان می‌آمدند. پليس راه تمامی راه‌های منتهی به لواسان را بسته بوده و مردم مجبور بودند از راه‌های فرعی خود را به منزل مهندس سحابی برسانند با اين وجود تعداد جمعيت حاضر تا ساعت ۸ صبح به دهها نفر می‌رسيد.

به گفته شاه‌حسینی، «از حدود ساعت ۷ صبح که مراسم شستشوی جنازه در داخل خانه آغاز شد عواملی که وارد خانه شده بودند فشار می‌آوردند که زودتر مراسم را تمام کنيد و جنازه را ببريد و از خانه خارج شويد ولی خانواده و دوستان مقيد بودند که تمامی مسايل رعايت شود.» پس از اتمام مراسم نیز عده‌ ديگری لباس شخصی می‌خواستند جنازه را با خود ببرند که با مخالفت جمعيت حاضر روبرو شدند و در داخل خانه موفق نشدند جنازه را با خود ببرند.

خانواده سحابی قصد داشتند جنازه را تا سر کوچه تشييع کنند اما وقتی به نزديک خيابان می‌رسند همان عده به همراه تعداد ديگری لباس شخصی به سمت جنازه هجوم آورده و آن را از دست مشايعت‌کنندگان می‌گيرند.

آقای شاه‌حسينی آن لحظه را اينگونه توصيف می‌کند: «نزديک سر کوچه که شديم، يک آمبولانس بهداری شهر لواسان در آنجا گذاشته شده بود و تعدادی از همان عوامل داخل جمعيت ايستاده بودند و يکباره کسانی را که مشغول حمل جنازه بودند و با تنها شعار لااله الاالله، محمد رسول‌الله، علی ولی‌الله می‌گفتند، اين را صريح به شما عرض کنم هيچ شعار ديگری نمی‌دادند، همه را کنار زدند و مرحوم مهندس سحابی را گرفتند. عده‌ای که جلوی جنازه بودند ممانعت کردند، اعتراض کردند که ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند. مردم عقب‌نشينی کردند و آقايان جنازه را از دست مردم گرفتند و در حينی که می‌گرفتند، مختصر توهينی شد، جنازه به زمين افتاد که مجدداً جنازه را بلند کردند و در داخل آمبولانس گذاشتند و آمبولانس را به سرعت به طرف قبرستان لواسان حرکت دادند. البته به طبع مردمی که آنجا بودند، تا به دختر رسيدند و همچنين به برادر مهندس سحابی که اسم‌شان مهندس سعيد سحابی‌است و به دختر ايشان هم چندين لگد به پهلو‌هايش زدند و مردم سروصدا کردند و محمد رسول الله گفتند ولی آقايان جنازه را برداشتند و رفتند».

مردم مشايعت‌کننده با خودروهای خود به قبرستان لواسانات می‌روند و در آنجا با در بسته روبرو می‌شوند و به آنها گفته می‌شود که نماز خوانده شده و جنازه دفن شده است.

به گفته‌ی أقای شاه‌حسينی پسر آيت‌الله منتظری و تعدادی ديگر از قم آمده بودند تا مراسم نماز مهندس سحابی را به جا آورند ولی به کسی اجازه ورود به قبرستان داده نشده است.

شاه‌حسينی می‌گويد مردم پس از خواندن فاتحه در پشت درهای بسته قبرستان به سمت خودروها بازگشتند و در راه بازگشت عده‌ای را دستگير کردند: «در حينی که مشايعين داشتند از در خارج می‌شدند، بدون هيچ مقدمه‌ای بعضی از اشخاص را همين طوری نشان‌‌يابی می‌کردند و موهای سرشان را می‌گرفتند و با لگد به طرف ماشين می‌کشيدند و می‌بردند».

آقای شاه‌حسينی می‌گويد پس از رسيدن به خانه متوجه می‌شوند که هاله سحابی پس از رسيدن به درمانگاه لواسانات پس از مدتی در اثر ضربه‌های واردشده بر بدنش دچار ايست قلبی شده و درگذشته است.

شکايتی از سوی خانواده سحابی و شامخی، همسر هاله سحابی تهيه شده و تا زمان تهيه اين گزارش ماموران دادستانی در داخل منزل هاله سحابی مشغول پرس و جو درباره چگونگی اين رويداد بودند. 


------------------------------------------------------
به محض رسیدن اخبار جدید خبرنگارن سبز شما را از آن آگاه خواهد کرد. 

با دخالت ماموران امنیتی مراسم تشیع جنازه مرحوم سحابی متوقف شد

پیکر مهندس عزت الله سحابی دقایقی پیش به خاک سپرده شد. گزارش های رسیده حاکی از درگیری نیروهای امنیتی با حاضرین در مراسم خاکسپاری است.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
با فشار ماموران امنيتی مراسم تشيع جنازه مرحوم سحابی متوقف شد. پيکر ايشان هنوز به سر کوچه ای که منزل شان در آن قرار دارد نرسيده بود که عده ای لباس شخصی که با مينی بوس به آن مکان منتقل شده بودند، به زور متوسل شده و پیکر ایشان را از خانواده شان ربوده و به قبرستان منتقل کردند.
در این میان عده ای نیز دستگير شدند.

پیش از رسیدن افراد مشايعت کننده به قبرستان مراسم شروع شده بود. در آنجا از اينکه آقای منتظری -که برای تلاوت نماز ميت دعوت شده بود- مراسم را به جا آورند، جلوگيری شد و عليرغم نارضايتی خانواده از شيوه برگزاری مراسم، پيکر ايشان بدون تشريفات تدارک ديده شده به خاک سپرده شد.

مجمع روحانیون مبارز خواستار آزادی زندانیان سیاسی و «رفع حصر» موسوی و کروبی شد

نگاه به آينده ، آزادی زندانيان و به خصوص رفع حصرازآقايان موسوی و کروبی ياران خدمتگذار امام،نظام و ملت گامی بزرگ در جهت ايجاد فضای سياسی ای خواهد بود که کشور و ملت در اين لحظه حساس به آن نياز بيش از پيش دارد.
خبرنگاران سبز/ سیاست/بیانیه ها و مواضع:
مجمع روحانيون مبارز، که رياست شورای مرکزی آن را محمد خاتمی بر عهده دارد، خواستار آزادی زندانيان سياسی و «رفع حصر» ميرحسين موسوی و مهدی کروبی شده است.

مجمع روحانيون مبارز با اعلام حمايت و پشتيبانی از مواضع مدبرانه ، دلسوزانه و راهگشای سيد محمد خاتمی برای تلطيف فضای سياسی کشور تاکيد کرد: آزادی زندانيان و به خصوص رفع حصر ازآقايان موسوی و کروبی ياران خدمتگذار امام،نظام و ملت گامی بزرگ در جهت ايجاد فضای سياسی ای خواهد بود که کشور و ملت در اين لحظه حساس به آن نياز بيش از پيش دارد.

به گزارش روابط عمومی مجمع روحانيون مبارز شورای مرکزی مجمع عصر يکشنبه به رياست حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمی تشکيل جلسه داد.

در اين جلسه با گرامی داشت ياد و خاطره امام (ره) تاکيد شد: در آستانه سالروز رحلت آن بزرگوار اهتمام به رهنمودهای آن عزيز چه در وصيت نامه و چه در مواضع گوناگون ايشان در جريان هدايت انقلاب و جمهوری اسلامی را به خصوص در اين موقعيت حساس امری مهم و رسالتی بزرگ برای همه گروهها ، جريانها و افرادی که انقلاب را پاس داشته و راه امام را روشن به سوی بهروزی و سعادت ملت و کشور می دانند، می دانيم.

شورای مرکزی مجمع روحانيون مبارز با تاکيد بر اينکه حضرت امام بر وحدت به عنوان رمز پيروزی انقلاب تاکيد فراوان داشتند تصريح کرد:وحدت در صورتی ميسر است که همه گروهها ، نهادها و شخصيت ها و آحاد ملت با سلايق گوناگون در عرصه کشور داشته باشند و نظام و جامعه از توان و شايستگی های همه آنها بهره بگيرند.

اين شورا با بررسی رويدادها و تحولات منطقه و قيامهای مردمی خاطر نشان ساخت:اينک که درمنطقه شاهد خيزش عظيم به سوی آزادی و حاکميت بر سرنوشت و مبارزه با ديکتاتوری و وابستگی هستيم به جاست که دست آورد بزرگ انقلاب را که در آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی تجلی داشته ، پاس داريم.

مجمع روحانيون در ادامه تصريح کرد :انتظار می رود که به مناسبت سالروز رحلت امام و ياد آن عزيز شاهد تلطيف فضای جامعه و گذر به وضعيت سياسی سالم و امن که همگان بتوانند در چارچوب قانون اساسی حضور فعال داشته باشند ،باشيم.

بخش ديگری از تاکيد شورای مرکزی اين تشکل قدرتمند روحانيون به آزادی زندانيان حوادث پس از انتخابات اشاره دارد . در اين خصوص تاکيد شده است:نگاه به آينده ، آزادی زندانيان و به خصوص رفع حصرازآقايان موسوی و کروبی ياران خدمتگذار امام،نظام و ملت گامی بزرگ در جهت ايجاد فضای سياسی ای خواهد بود که کشور و ملت در اين لحظه حساس به آن نياز بيش از پيش دارد.

مجمع روحانيون همچنين ضمن اعلام حمايت و پشتيبانی از مواضع و پيشنهادات مدبرانه ، دلسوزانه و راهگشای اخير حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمی ،تاکيد کرد که اين پيشنهادات را راهکاری مناسب برای تلطيف فضای سياسی و همکاری عمومی در جهت پيشرفت و سعادت کشور و مردم و پويايی انقلاب اسلامی می داند.

پيشتر نيز محمد خاتمی، که رياست شورای مرکزی مجمع روحانيون مبارز را برعهده دارد، خواستار آزادی بازداشت‌شدگان رويدادهای پس از انتخابات به ويژه زنان زندانی شده بود.

جنجال معامله اسرائیل با ایران

شرکت گروه برادران افر(Ofer Brothers Group)، اکنون نه تنها بخاطر اتهام معامله غير قانونی با سرسخت‏ترين دشمن اسرائيل، ايران، همه را خشمگين ساخته، بلکه با اين کار خود بهانه‏ای مناسب به دست آنانی داده که از اصطکاک سياسی اخير اسرائيل و آمريکا بر سر حل مسئله خاور ميانه خشنود شده بودند.
خبرنگاران سبز/میز ترجمه/ امین ف:
خبرها از اورشليم حاکی از آن است که يکی از ثروتمندترين خانواده‏های اسرائيل، به دليل اقدام به کاری که سالهاست رهبران اين کشور برای جلوگيری از انجامش مصرانه می‏کوشند، يعنی معامله با ايران، خشم عمومی اسرائيلی‏ها را بر انگيخته است.

شرکت گروه برادران افر(Ofer Brothers Group)، اکنون نه تنها بخاطر اتهام معامله غير قانونی با سرسخت‏ترين دشمن اسرائيل، ايران، همه را خشمگين ساخته، بلکه با اين کار خود بهانه‏ای مناسب به دست آنانی داده که از اصطکاک سياسی اخير اسرائيل و آمريکا بر سر حل مسئله خاور ميانه خشنود شده بودند.

يک نماينده مجلس اسرائيل، ناچمن شای (Nachmen Shai) از حزب رقيب کاديما (Kadima)، در اين خصوص اينگونه اظهار نظر کرده: «من فکر می‏کنم اين يک مسئله بسيار جدی است. ما از يک سو به همه جهان می‏گوييم که ايران را تحريم تجاری کنند و آنوقت معلوم می‏شود که يک شرکت اسرائيلی درست خلاف همان کار را کرده است.»

اين نماينده معتقد است که دستيابی به دانسته‏های دولت در اين برهه از زمان بسيار حياتی است و می‏گويد بايد مشخص شود که آيا شرکت‏های ديگری نيز دست به چنين اقدام غير قانونی زده‏اند يا خير. او در ادامه می‏افزايد: «من سوالات بی‏جواب متعددی در اين خصوص دارم».

اين ماجرا در واقع پای خانواده‏ای را به ميان اين معرکه کشيده که بسياری از اسرائيلی‏ها از آنان بخاطر دست اندازی وسيعشان بر اقتصاد بيشتر دولتی اين کشور، احساس تنفر دارند.

برادران هشتاد و اندی ساله، سامی و يولی اوفر (Sami and Yuli Ofer) صاحبان خطوط کشتيرانی "زيم"(Zim) هستند که يکی از بزرگترين ناوگان‏های خطوط کشتيرانی کانتيتربر جهان محسوب می‏شود و اين صنعت را به صورت خاصه در اسرائيل کنترل می‏کند. اين شرکت با داشتن سرمايه در صنايع کشتيرانی، محصولات شيميايی، انرژی و حمل و نقل، همچنين به عنوان بزرگتری شرکت اين کشور شناخته می‏شود.

گفتنی است که برادران اوفر در صنعت بانکداری و ساختمان سازی نيز سرمايه‏های قابل توجهی دارند.

تنها همين امسال بود که مجله فربس (forbes)، ثروت برادران فوق را در حدود ۱۰.۳ ميليلرد دلار برآورد و بر آن اساس آنها را در فهرست ثروتمندترين مردان جهان قرار داد. اين مجله همچنان از آنها به عنوان سرشناس‏ترين خيرين و نوع‏دوستان اسرائيلی نام برد.
در خاتمه قابل ذکر است که اتهام اين برادران بر سر فروش يک کشتی نفت‏کش از طريق وساطت کشور ثالث به ايران مطرح شده.
__________
منبع: هرالد تريبيون(Herald Tribune) به قلم امی تيبل(Amy Teibel)

نامه ۱۵۱ نفر به بان کی مون: گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران را سریعا راهی کنید

بر اين اساس ما امضاء کنندگان اين بيانيه جمعی از روشنفکران ، نويسندگان ، فعالان سياسی، مطبوعاتی و مدنی ، اساتيد دانشگاه و ... ضمن تشکر از تصويب تعيين گزارشگر ويژه حقوق بشردر مورد ايران؛ ازشما تقاضای تسريع در اجرای آن را داریم
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
با افزايش تعداد زندانيان سياسی اعتصاب کننده و ادامه نقض فاحش حقوق بشر و وضع نامناسب زندانيان سياسی در بازداشتگاه های کشور، گروهی از شخصيت های سياسی، فرهنگی و اجتماعی ايرانی در نامه ای به بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد خواهان تسريع در انتخاب و اعزام گزارشگر ويژه حقوق بشر به اين کشور شده اند.

اين نامه که به امضای ۱۵۱ نفراز جمله ( شيرين عبادی، عبدالعلی بازرگان، رامين جهانبگلو، علی افشاری و هادی قائمی) رسيده است، بر وضع نامناسب زندانيان عقيدتی و سياسی در ايران تاکيد دارد و اعزام سريع گزارشگر ويژه حقوق بشر را برای رسيدگی به وضع اين افراد ضروری دانسته است.

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز ۲۴ مارس ۲۰۱۱ با صدور قطعنامه ای به تعيين گزارشگر ويژه‌ای برای بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران رأی داد. هم اکنون سه نامزد نهايی احراز اين سمت انتخاب شده اند و فرد منتخب تا پايان خرداد ماه مشخص خواهد شد.

در اين نامه با اشاره به گزارش های منتشر شده درباره "وضع تکان دهنده" زندانيان در زندان های رجايی شهر، قرچک و اهواز، درباره "نحوه بازجويی، آماده سازی بعضی زندانی های سياسی برای اعتراف اجباری و وضع بسيار دشوار و وحشتناک زندگی" آنها شکايت شده است.

اين نامه همچنين از وضع زندانيانی که در بازداشتگاه رجايی شهر به علت شکايت به "وضعيت غيرقانونی و غيرانسانی" خود دست به اعتصاب غذا زده اند، ابراز نگرانی کرده است. در اين نامه، شرايط زندانيان سياسی در ساير زندان های ايران هم "دشوار و وحشتناک" توصيف شده و به برگزاری محاکمات مغاير موازين بين المللی و صدور احکام سنگين اشاره شده است.

نويسندگان نامه با يادآوری تعهدات بين المللی ايران در رابطه با ميثاق های بين المللی ناظر بر حفظ حقوق بشر و همچنين قوانين داخلی، از دبيرکل سازمان ملل متحد خواسته اند تا حکومت اين کشور را برای رعايت حقوق زندانيان سياسی تحت فشار قرار دهد.

اين زندانيان سياسی اعتصاب غذای خود را از اول خرداد و در اعتراض به وضعيت زندان ها آغاز کرده و اعلام کرده اند آن را تا روز ۲۲ خرداد، سالگرد انتخابات بحث انگيز رياست جمهوری ايران، ادامه خواهند داد.

متن کامل نامه چنين است:

جناب آقای بان کی مون

دبيرکل محترم سازمان ملل متحد

سلام

عطف به گزارش  جنابعالی در خصوص وضعيت حقوق بشر در ايران و نيز متعاقب صدور قطعنامه مجمع عمومی و تصميم مثبت و راهگشای  اخير شورای حقوق بشر مبنی بر تعيين گزارشگر ويژه حقوق بشر برای بررسی موارد نقض حقوق بشر در ايران، توجه جنابعالی را به وضعيت غير قانونی و غير انسانی زندانيان عقيدتی – سياسی در ايران  که منجر به اعتصاب غذای  تعدادی از آنها در زندان رجايی شهر  شده جلب ميکنيم.

 هم چنين گزارشهای تکان دهنده ای توسط  برخی زندانيان و يا خانواده های آنها در رابطه  با وضعيت زندانيان در زندان های مختلف  ايران ( مانند رجايی شهر – قرچک ورامين –  اهواز و ...) در رابطه با نحوه بازجويی ، آماده سازی برخی زندانيان برای اعترافات اجباری و نيز وضعيت بسيار دشوار و وحشتناک  زندگی   زندانيان سياسی ( اعم از زن و مرد ) در اين زندانها منتشر شده است.
اينک زندان های جمهوری اسلامی ايران مملو از فعالان سياسی و مدنی است که به دنبال دستگيری های گسترده، نه تنها متحمل شرايط سخت  بازداشت و شکنجه ها و فشارهای جسمی و روانی در مدت بازجويی  می شوند، بلکه  در مغايرت با قوانين داخلی در خصوص حقوق متهمين و نيز تعهدات حقوقی بين المللی ايران،حقوق اوليه شان نقض می گردد و در اکثر موارد با حکم های سنگين دادگاهای فرمايشی روبرو شده  وسپس در زندانهايی بسيار شلوغ با حداقل امکانات زيستی و رفاهی و در شرايطی بسيار دشوار، به ويژه در زندان های مشترک با متهمان به قتل ، تجاوز ، اعتياد و...( که  خود آن ها نيز قربانيان وضعيتی هستند که حاکميت ايران مسبب آن است ) ؛ به سر ميبرند.

بر اين اساس ما امضاء کنندگان اين بيانيه جمعی از روشنفکران ، نويسندگان ، فعالان سياسی، مطبوعاتی و مدنی ، اساتيد دانشگاه و  ... ضمن تشکر از تصويب تعيين گزارشگر ويژه حقوق بشردر مورد ايران؛ ازشما  تقاضای تسريع در اجرای آن را داشته وبا   اعلام نگرانی  از شرايط غير قانونی و غير انسانی   زندانيان سياسی و عقيدتی  در ايران از گذشته های دور تا کنون ، با توجه به بند دو ماده ۲ و ماده ۹۹ منشور ملل متحد، از جنابعالی(و نماينده احتمالی ويژه ايران ) درخواست می کنيم دولت ايران را به عنوان يکی از اعضای سازمان ملل متحد و جامعه بين المللی جهت انجام تعهدات حقوقی بين المللی خود به ويژه در خصوص حقوق زندانيان و متهمين مندرج در اعلاميه جهانی حقوقی بشر و ميثاقين حقوق بشر ۱۹۶۶، و نيز تعهدات حقوقی داخلی خود در خصوص اصول اوليه دادرسی عادلانه و حقوق متهم که هم در قانون اساسی ايران درج شده و هم به نحو مفصل در قوانين دادرسی کيفری جمهوری اسلامی ايران تشريح شده است، مجاب نموده و تحت فشار قرار دهيد.

اين نامه در عين حال برای خانم ناوی پيلای کميسرعالی حقوق بشر سازمان ملل و دبيرخانه کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد و خانم کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا هم فرستاده شده است


دعوت شورای هماهنگی سبز اميد : " تظاهرات سکوت در ۲۲ خرداد " - وليعصر تا ونک

از راهيان سبز اميد دعوت می کند از ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر روز ۲۲ خردادبياد زنجيره سبز اميدی که ميدان راه آهن را به ميدان تجريش پيوند داد در سکوت مطلق وبا رعايت موارد زير دست به راهپيمايی در پياده روهای خيابان ولی عصر حد فاصل ميدان ولی عصر تا ميدان ونک بزنند و در ساعت ده همان شب بر روی بامها ندای الله اکبر سر دهند.
خبرنگاران سبز/سياست/راه سبز اميد:
سرانجام طبق وعده های شورای هماهنگی راه سبز اميد برای اعلام برنامه اين شورا در آستانه سومين سال از کودتای انتخاباتی، شورای هماهنگی راه سبز اميد بيانيه ای در پاسداشت خاطره زنجيره سبز انسانی و روزهای فراموش نشدنی خرداد ماه صادر کرد.

شورای هماهنگی در اين بيانيه ضمن دعوت مردم به پيوستن در راهپيمايی سکوت در پياده روهای خيابان ولی عصر حد فاصل ميدان ولی عصر تا ميدان ونک ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر روز ۲۲ خرداد، تاکيد کرده است: سکوت مطلق در طول برگزاری راهپيمائی حاکم خواهد بود. به هيچ شعاری پاسخ داده نشود و از هر گونه اقدامی که به خشونت طلبان بهانه برای انجام اقدامات غير قانونی و ضد انسانی می دهد خود داری شود و رأس ساعت ۸ همه متفرق شوند.

بر اساس اين بيانيه، راهپيمايان با لبان بسته، آزادی رهبران جنبش و زندانيان سياسی، برگزاری انتخابات آزاد و اقدام موثر و فوری برای حل مسئله گرانی و بيکاری را فرياد خواهند زد.

متن کامل اين بيانيه که در اختيار کلمه قرار گرفته به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

بيانيه شورای هماهنگی راه سبز اميد برای پاسداشت خاطره زنجيره سبز انسانی

ماه خرداد روزهای بس حماسی و بيادماندنی را در دل خود جای داده است و ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ يکی از آن روزهای فراموش نشدنی است. در اين روز مردم ما با شور و اميد وصف ناشدنی به پای صندوق های رای آمدند تا از حق تعيين سرنوشت خويش استفاده کرده و با انتخاب رئيس جمهور شعار «تغيير سازنده» را تحقق بخشند. تلاش کنند تا با تغيير روند ها و روش ها به سمت دمکراتيزه شدن نظام حرکت شود, اخلاق به سياست باز گردد, همبستگی ملی را با حذف مرزهای نامشروع خودی و غير خودی تقويت کنند, حکومت قانون را جايگزين گريز از قانون نمايند, قاطيت خود بر لزوم پاسداری از کرامت انسان و حقوق بشر را به حکمرانان کشور ياد آور شوند, نظام اداری و اجرايی کشور را از گرفتاری در دام ناکارآمدی و دروغ و توسل به رمالی و جن گيری و…نجات بخشند و کارگران و کشاورزان و محرومان جامعه را از ترس نياز های اوليه خود رها نمايند. اما آنانی که سواری بر مرکب قدرت را به هر قيمتی راهنمای عمل خود قرار داده بودند با مهندسی انتخابات و تقلب در آرای مردم نامزد مورد نظر خود را از صندوق ها در آورند و آنگاه که با صدای اعتراض ميليونی مردم مواجه شدند به جای پاسخگويی و اقناع به سرکوب و داغ و درفش و زندان متوسل شدند و جنبش سبز از دل اين رخداد و در امتداد مطالبات تاريخی مردم ايران برای آزادی و توسعه سر برآورد و سروقامت و استوار همچنان هدف «تغيير سازنده»، تحقق حقوق بشر و امنيت انسانی برای همه ايرانيان را دنبال می کند.

شورای هماهنگی راه سبز اميد برای پاسداشت همه آنانی که در اين روز به پای صندوق های رای آمدند تا کشور را از بليه دروغ و خودکامکی رهايی بخشند و در دوسال گذشته در پی رای گمشده خويش هر هزينه ای را بجان خريده اند وهم چنين قدردانی ازمقام عزيزانی که در اين مسير به شهادت رسيدند، از راهيان سبز اميد دعوت می کند در اين روز بياد زنجيره سبز اميدی که ميدان راه آهن را به ميدان تجريش پيوند داد در سکوت مطلق وبا رعايت موارد زير دست به راهپيمايی در پياده روهای خيابان ولی عصر حد فاصل ميدان ولی عصر تا ميدان ونک بزنند و در ساعت ده همان شب بر روی بامها ندای الله اکبر سر دهند.

از همراهان جنبش سبز خواهانيم که برای اين دعوت دست به اطلاع رسانی گسترده زده و همه همت خود را برای هرچه پرشور برگزار شدن اين راهپيمايی انجام دهند.

اين شورا به اقتدارگرايان حاکم قويا هشدار می دهد که برگزاری راهپيمايی مسالمت آميز حقی بشری و منطبق با اصل ۲۷ قانون اساسی است و دولت مکلف به تضمين امنيت شهروندان شرکت کننده در آن می باشد و اعمال هرگونه محدوديت و يا مقابله با آن از جانب مامورين اطلاعاتی و امنيتی و نيروهای سرکوبگری که وابستگی آنها به اقتدارگرايان مسلم است جز مسئوليت و بی آبرويی بيشتر در سطح داخلی و بين المللی و افشای عدم صداقت آنها و سياست دوگانه شان در مورد جنبش های دموکراسی خواهی در منطقه به دنبال نخواهد داشت.

شورای هماهنگی راه سبز اميد برنامه های ديگر خرداد ماه را با همفکری با هم ميهنان عزيز در بيانيه های ديگر بزودی اعلام خواهد کرد.

شورای هماهنگی راه سبز اميد.

۸٫ ۰۳٫ ۱۳۹۰

۱٫ محل: پياده روهای خيابان ولی عصر حد فاصل ميدان ولی عصر تا ميدان ونک (به بالا از سمت شرق، به پايين از سمت غرب)

۲٫ زمان: ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر. راهپيمايی رأس ساعت ۸ تمام شده و همه متفرق شوند.

۳٫ راهپيمايان با لبان بسته سه خواسته زير را فرياد خواهند زد:

-آزادی رهبران جنبش و زندانيان سياسی

- برگزاری انتخابات آزاد

-اقدام موثر و فوری برای حل مسئله گرانی و بيکاری

۴٫ فعالان جنبش سبزدر شهرستانها هم می توانند برنامه ای مشابه تهران را در اين روز برنامه ريزی و اجرا نمايند.

۵٫ سکوت مطلق در طول برگزاری راهپيمائی حاکم خواهد بود. به هيچ شعاری پاسخ داده نشود و از هر گونه اقدامی که به خشونت طلبان بهانه برای انجام اقدامات غير قانونی و ضد انسانی می دهد خود داری شود.

دعوت شورای هماهنگی از مردم برای برگزاری مراسمی شایسته عزت‌الله سحابی

همگان را به حضوری در خور مهندس سحابی، در آيين‌های گراميداشت ايشان، و نيز تمسک جستن به شيوه‌ی سياست‌ورزی اخلاقی آن زنده‌ياد فرامی‌خواند؛ شيوه‌ای که پيش از هر چيز منافع ملی را لحاظ می‌کند، مبتنی است بر اخلاق و مدارا و نوع‌دوستی، و نيز مفاهيمی چون آزادی، دموکراسی، پيشرفت و توسعه ايران را در کنار استقلال و تماميت ارضی آن پی‌می‌جويد.
خبرنگاران سبز/جامعه/بيانيه ها و مواضع/راه سبز اميد:
پس از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید از مردم برای حضوری سبز در مراسم خاکسپاری مرحوم ناصر حجازی اینبار این شورا که در غیاب رهبران جنبش سبز مسئولیتی سخت را برعده گرفته اند، به مناسبت درگذشت مهندس عزت الله سحابی، فعال ملی- مذهبی و باسابقه جنبش ملی ايران، با صدور بيانيه ای، ضمن تجليل از منش و عملکرد اخلاقی و ملیِ آن مرحوم و همچنين عرض تسليت به ملت ايران به ويژه خانواده‌ و بازماندگان وی، همگان را به حضوری شايسته در آيين‌های گراميداشت اين پيشکسوت دعوت کرده است.

در اين بيانيه آمده است: شورای هماهنگی راه سبز اميد ضمن عرض تسليت به ملت ايران به ويژه خانواده‌ محترم آن مرحوم ، همگان را به حضوری در خور مهندس سحابی، در آيين‌های گراميداشت ايشان، و نيز تمسک جستن به شيوه‌ی سياست‌ورزی اخلاقی آن زنده‌ياد فرامی‌خواند؛ شيوه‌ای که پيش از هر چيز منافع ملی را لحاظ می‌کند، مبتنی است بر اخلاق و مدارا و نوع‌دوستی، و نيز مفاهيمی چون آزادی، دموکراسی، پيشرفت و توسعه ايران را در کنار استقلال و تماميت ارضی آن پی‌می‌جويد.

شورای هماهنگی راه سبز اميد همچنين در بيانيه خود خاطرنشان کرده است که "ديدگاه‌ها، منش و نحوه‌ کنش سياسی سحابی در طی بيش از ۶ دهه حضور مستمرش در عرصه تحولات اجتماعی - سياسی ايران، وی را به‌عنوان يکی از مراجع و منابع اقدام سياسی مبتنی بر منافع ملی و اصول انسانی در ايران مطرح ساخته بود."

متن پيام شورای هماهنگی راه سبز اميد به مناسبت درگذشت مهندس سحابی به شرح زير است:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا »؛ « از ميان مؤمنان مردانی‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند؛ برخی از آنان به شهادت رسيدند و برخی از آنها در همين انتظارند و هرگز عقيده خود را تبديل نکردند.» (سوره احزاب، آيه ۲۳)

مهندس عزت‌الله سحابی، مبارز ديرپای آزادی و مردم‌سالاری و استقلال ايران، جان به جان آفرين تسليم کرد و از ميان ما رفت. مهندس سحابی، به تصديق دوست و منتقد، يکی از اخلاقی‌ترين، صادق‌ترين، منصف‌ترين، خردورزترين و پيگيرترين کوشندگان ملی در تاريخ سياسی معاصر ايران بود که فقدانش به‌سادگی قابل جبران نيست.

ديدگاه‌ها، منش و نحوه‌ی کنش سياسی سحابی در طی بيش از ۶ دهه حضور مستمرش در عرصه تحولات اجتماعی_سياسی ايران، وی را به‌عنوان يکی از مراجع و منابع اقدام سياسی مبتنی بر منافع ملی و اصول انسانی در ايران مطرح ساخته بود.

زنده‌ياد سحابی از دوران ملی شدن صنعت نفت، و در سايه‌ی تعاليم سياسی و روش و بينش دکتر محمد مصدق و آموزه‌های اخلاقی و منش پدر بزرگوارش، دکتر يدالله سحابی، و ذيل آموزه‌های آزادگان دين‌مداری چون مهندس مهدی بازرگان و آيت‌الله طالقانی، پا به عرصه‌ی مبارزات اجتماعی برای آزادی و استقلال و پيشرفت ايران نهاد. تلاش‌های اين مرد آزادی‌خواه و حق‌جو در نهضت مقاومت ملی و بعدتر مبارزات وی عليه نظام استبدادی پهلوی، فشارهای فراوان و حبس‌های طولانی مدتی را متوجه ايشان ساخت.

عضو شورای انقلاب، رييس سازمان برنامه و بودجه در دولت موقت، عضو مجلس خبرگان تدوين قانون اساسی و نماينده دور نخست مجلس شورای اسلامی، چه آن هنگام که در حاکميت جمهوری اسلامی قبول مسئوليت کرد، و چه بعدتر، هنگامی که در جايگاه يک منتقد اجتماعی و نقاد وضع موجود، به بيان ديدگاه‌ها و مواضع متفاوت خود دست يازيد، کوشيد از جاده‌ی انصاف و کنش خردمندانه خارج نشود. هرچند که مخالفت‌های او با استبداد دينی و اقدامات نابخردانه‌ی صاحبان قدرت، برايش جز حبس و سلول انفرادی و فشارهای گوناگون جسمی و روانی به همراه نداشت.

مهندس عزت‌الله سحابی مروج و مبلغ اسلام رحمانی و نقاد بی‌پروای قرائت خشونت‌بار و غيردموکراتيک از اسلام محمدی، ازجمله شخصيت‌هايی بود که از همان نخستين روزهای تولد جنبش سبز مردم ايران، همراهی معنوی و حمايت فکری خويش را از مهم‌ترين خيزش اجتماعی ايرانيان اعلام کرد. گو اينکه اين همدلی و همگامی، منجر به وارد شدن فشارهای گوناگون بر پيرمرد آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب شد؛ چنان‌که نهادهای امنيتی، بی‌رعايت هيچ اصل انسانی و اخلاقی و قانونی و عرفی، پير آزاده را در ۸۱ سالگی احضار کردند و به اعمال فشار و تهديد بی‌پروای ايشان دست يازيدند. مقام‌های امنيتی و قضايی حتی از اعطای مرخصی به فرزند دربند ايشان (سرکار خانم هاله سحابی، از بازداشت‌شدگان حوادث پس از کودتای ۲۲ خرداد) برای ديدار با پدر در زمان هوشياری وی، پرهيز کردند و فشار غيرانسانی ديگری را متوجه آزادمرد حقيقت‌طلب ساختند.

شورای هماهنگی راه سبز اميد ضمن عرض تسليت به ملت ايران به ويژه خانواده‌ محترم آن مرحوم ، همگان را به حضوری در خور مهندس سحابی، در آيين‌های گراميداشت ايشان، و نيز تمسک جستن به شيوه‌ی سياست‌ورزی اخلاقی آن زنده‌ياد فرامی‌خواند؛ شيوه‌ای که پيش از هر چيز منافع ملی را لحاظ می‌کند، مبتنی است بر اخلاق و مدارا و نوع‌دوستی، و نيز مفاهيمی چون آزادی، دموکراسی، پيشرفت و توسعه ايران را در کنار استقلال و تماميت ارضی آن پی‌می‌جويد.

والعاقبه للمتقين

شورای هماهنگی راه سبز اميد


برپایی دادگاهی کنایی برای محاکمه ولی در حمایت از احمدی‌نژاد

امروز که دادگاه تشکيل شده است متاسفانه متهم در دادگاه حضور پيدا نکرده و گفته است می‏خواهد حرف‏هايش را در سينه‏اش نگه دارد. من به شما می‏گويم حرف‏های او حرف‏های مهمی نيست. او اصولا حرفی برای گفتن ندارد. چون حرفی برای گفتن نداشته در دادگاه حاضر نشده است.او ضد ولابت فقیه رفتار کرده است.
خبرنگاران سبز/جامعه/از وبلاگ‌ها:
پس از حمایت علی خامنه‌ای از احمدی‌نژاد اکنون حمایت‌گران ولایی درمانده‌اند که چگونه ممکن است بین آن‌ همه هیاهو علیه احمدی‌نژاد و این حمایت مصالحه ایجاد کنند. شاید نوشته کنایی زیر در وبلاگ یکی از بسیجیان، که ظاهرا محاکمه احمدی‌نژاد است ولی در عمل در جانبداری از او نوشته شده است، نوشته شده است تلاشی این‌گونه تا تضادهای گوناگون را با هم آشتی دهد.


پس از تحریر: مقدمه پیشین بر نوشته زیر نتیجه سوء برداشت از متن نوشته شده در وبلاگ میثم تمار بود. بدین وسیله از خوانندگان محترم پوزش می‌طلبیم.

وبلاگ « میتم تمار» نوشته است:
خب! اجازه بدهيد بدون معطلی سر اصل قصه بروم. متهم آن قدر پرونده‏اش قطور است که نمی‏دانم از کجا بايد آغاز کنم و کدومين شهود را نخست به جايگاه بخوانم. اتهامات خيلی زيادی وجود دارد. متهم برای رهبری سه شرط تعيين کرده بود و گفته بود تنها در شرايطی که مصلحی و جليلی بروند و مشايی معاون اول شود حاضر است به رياست جمهوری بازگردد. آن جلسه اگر چه تنها با حضور رهبری و احمدی‏نژاد برگزار شد اما ما می‏دانيم که اين حرف‏ها گفته شده. در جريان خانه‏نشينی احمدی‏نژاد مقصود واقعی اين جريان شوم لشگرکشی و حضور خيابانی بود. اينها تصميم گرفته بودند تا با پشتوانه محبوبيت مردمی، مردم را به خيابان‏ها بکشانند و به عبارت ديگر مردم را در برابر رهبری قرار دهند. اينکه رئيس‏جمهور ۱۱ روز تمام در خانه نشست در واقع برای به سرانجام رسانيدن اين طراحی بود. مهم اين نيست که هيچ سخنرانی تحريک کننده ای نداشتند. مهم اين است که ما می دانيم برای اغتشاش برنامه داشتند.

احمدی‏نژاد از همان سوم تير ضدانقلاب بود و ما می‏دانستيم او روزی مقابل رهبری خواهد ايستاد. برخی معتقدند رهبری هم در حمايت بی حد و حصر از ايشان اشتباه کرده‏اند و البته حتما اندازه ما بصيرت کافی نداشته‏اند که احمدی‏نژاد را اين قدر بزرگ کرده‏اند. ماجرای فتنه سبز و حذف هاشمی از نظام هم برنامه‏ريزی شده بود. نديديد پس از آشوب‏های انتخاباتی احمدی‏نژاد چه طور با خس و خاشاک خواندن مخالفين بنزين روی آتش فتنه ريخت؟ به نظر شما همه اين‏ها اتفاقی است. شما نمی‏توانيد اين قدر ساده لوح باشيد که همه اينها را اتفاقی بدانيد. ماجرا برنامه‏ريزی شده بود و من با اجازه حضار امروز از برنامه‏های اين جريان شوم پرده برخواهم داشت.

آقای قاضی!

برخی تلاش می‏کنند تا احمدی‏نژاد را از مشايی جدا کنند و بعد هم احمدی‏نژاد را به دامن انقلاب برگردانند. اصلا اين حرکات جلف چه معنی‏ای می‏تواند داشته باشد. او اصرار به رفتن و اين همانی دارد. بگذاريد زودتر شرش را کم کند. برای چه انقدر برخی زور می‏زنند؟ اصلا جای زور زدن که اينجا نيست. جای ديگر است!

اکنون همه می‏دانند که احمدی‏نژاد ضد ولايت فقيه است و صد در صد مقابل رهبری ايستاده است. کسی در اين شک دارد؟ قطعا ندارد. اگر داشته باشد که جزو جريان انحرافی می‏شود. پس کسی خصوصا در اين محکمه کوچکترين ترديدی در اين موضوع ندارد. تازه اگر احمدی‏نژاد يک درصد هم نايستاده باشد دو روز ديگر می‏ايستد. پس ديگر به هيچ وجه جای ترديد نيست.

ممکن است بگوييد احمدی‏نژاد اين همه در سخنرانی‏هايش از ولايت فقيه گفته و حتی زندگی زير سايه ولايت فقيه را تمرين زندگی در زمان معصوم دانسته است. شما چقدر ساده لوحيد. هنوز نفهميديد او چقدر عوام فريب است. هنوز فکر می‏کنيد هدفمند کردن يارانه‏ها برای مصلحت کشور و نظام اجرايی شد. خير! اينها همه طراحی بود برای خريدن اعتماد مردم و بعد هم انجام طرح‏ريزی‏های بعدی. از اينکه هدفمندی اين قدر بی دردسر اجرا شد تعجب نکرديد؟ اين احمدی‏نژاد خيلی زيرک‏تر از اين حرف‏هاست. کسانی که بيرون دادگاه هستند ممکن است به خاطر جهالتشان نفهمند اينها را. ولی شما که از نخبگان کشور هستيد قطعا متوجه موضوعيد.(حضار به علامت تاييد سرهايشان را تکان تکان می‏دهند.)

نگوييد رهبری برای ارتباط گرفتن با ايرانيان خارج از کشور در نشست رسمی با مسئولين وزارت خارجه دستور داده بودند و متن صحبت هم در سايت ايشان وجود دارد. ايرانيان خارج از کشور الان جزوی از اين برنامه ريزی خوف ناکند.

آقای قاضی!

حضار محترم!

امروز که دادگاه تشکيل شده است متاسفانه متهم در دادگاه حضور پيدا نکرده و گفته است می‏خواهد حرف‏هايش را در سينه‏اش نگه دارد. من به شما می‏گويم حرف‏های او حرف‏های مهمی نيست. او اصولا حرفی برای گفتن ندارد. چون حرفی برای گفتن نداشته در دادگاه حاضر نشده است.

من تقاضايم از همه اين است که در صدور رای کوچکترين ترديد و وقفه‏ای روا نداريد. مهم نيست او چه می‏گويد يا تحقيقات قضايی از غفاری و دار و دسته رمال‏ها و جن‏گيرها به کجا می‏رسد. اصلا مهم نيست که اين رمال‏ها تا چه سطحی با دولت در ارتباط بودند و چه کرده‏اند. مهم آن است که در ارتباط بوده‏اند.

به احمدی‏نژاد نبايد فرصت داد. بايد زودتر مردم هم به خيابان‏ها بريزند و جريان حزب الله به او نشان دهد که کسی نيست و جايگاهی ندارد. احمدی‏نژاد همان بنی‏صدر است. از همان سوم تير هم معلوم بود. ما گفتيم. هاشمی هم گفت. شما نشنيديد. بايد از اين فرصت استفاده کنيم و نگذاريم به جايگاه اوليه‏اش برگردد. وقتی او به رياست جمهوری برگشت برخی نمايندگان مجلس خيلی ناراحت شند و غصه خوردند. فرصت خيلی خوبی برای زدن دولت بود. حيف که زود تمام شد.

به هر حال الان پرونده قطور دولت آماده است. اصلا نبايد در مرود اين خائن بالفطره که هم خودش منحرف است، هم زنش و هم فرزندان و اطرافيانش درنگ کرد. چون او ظاهرا علاقه‏ای به شنيدن حرف خواص ندارد. زودتر بايد مردم انقلابی را عليه او بسيج کنيم. اينکه رهبری می‏گويد آرامش را حفظ کنيد اصلا مهم نيست. مهم اين است که ما اين گونه فکر می‏کنيم و به اين نتيجه رسيديم. ما هم که اصلا اشتباه نمی‏کنيم. بايد هميشه جلودار رهبری باشيم. اصلا رهبری يک جايگاهی دارد و ما يک جايگاه ديگه. ايشان بايد اوضاع را آرام نگه دارد و ما اوضاع را هر چه که می‏توانيم شلوغ کنيم. اين گونه تنوعی هم در فضای سياسی کشور ايجاد می‏شود. اگر تا آن موقع احمدی‏نژاد به معنای واقعی واقعی بنی‏صدر نشده باشد، فوقش رهبری ايشان را بعدا جمع و جور می‏کنند.

آقای قاضی!

برخی افراد سست عنصر پيدا شده‏اند که می‏گويند احمدی‏نژاد فرزند انقلاب است و رفتن او به نفع کشور نيست. می‏گويند اين حرف‏ها را هم رهبری در جلسه خصوصی گفته‏اند. به اين بهانه که بايد او را حفظ کرد می‏خواهند دهان ما را ببيندند. کور خوانده‏اند. احمدی‏نژاد بايد هر چه زودتر از گناهی که البته تا دقايقی ديگر در اين دادگاه اثبات خواهد شد(!)، توبه کند و الا جايش گوشه زندان خواهد بود. نظام وابستگی به افراد ندارد. بودن و نبودن احمدی‏نژاد هم تفاوتی نمی‏کند.

باز هم عرض می‏کنم اينکه آقا در جلسه خصوصی با سران فرموده‏اند اگر احمدی‏نژاد خودش هم خواست از پرتگاه خودش را پرت کند، ما نبايد بگذاريم، مربوط به ما نمی‏شود. جايگاه رهبری اصلا با جايگاه ما متفاوت است. به ما از قديم گفته‏اند گروه فشار. ما بايد فشارمان را بياوريم و هر چه می‏توانيم از تريبون‏ها شلوغ و پلوغ کنيم. اين جوری وجدانمان هم راحت خواهد شد. چون بعضی از ما سوم تير غافلانه از اين مردک حمايت کرده بوديم.

آقای قاضی!

حضار محترم!

سرتان را بيش از اين به درد نمی‏آورم. باز هم تاکيد می‏کنم زمان را صرف شنيدن سخنان اين مردک نکنيد. اينکه در هر محکمه‏ای به متهم اجازه دفاع می‏دهند، برای متهمی است که جرمش ثابت نشده باشد. ما که در ضد ولايت فقيه بودن احمدی‏نژاد ترديدی نداريم. شما داريد؟ آقای قاضی خدای نکرده شما ترديد داريد؟ حضار محترم زبانم لال شما ترديد داريد؟ چون فقط جريان انحرافی است که ترديد دارد، بنابراين شما نبايد ترديدی داشته باشيد. پس رای دادگاه معلوم است. من فقط تنها تقاضايی که دارم اين است که زودتر اعلامش کنيد. مجازات اعدام هم بد نيست. برای آيندگان عبرت آموز است و قاطعيت دادگاه را می‏رساند. خيلی خوب است که قاضی قاطع باشد. اين را رهبری هم فرموده‏اند و به صورت اکيد دستور داده‏اند که در برخورد قاطع باشيد. اميدوارم که شما ولايتمداريتان را با صدور هر چه سريع‏تر و هر چه قاطع‏تر رای ثابت کنيد. يادتان نرود که ما سرباز رهبری هستيم و اصلا جناحی هم عمل نمی کنيم.

قربان امام و رهبری و شهدا برويم.

والسلام

قاضی: بدجور(با تاکيد) زيرآبشان خورد! تنفس اعلام می کنييييم.

پیام تسلیت آیت الله بیات زنجانی در پی درگذشت مهندس سحابی

اينجانب همواره خوی آزاده و منش بلند آن بزرگوار را با وجود برخی تفاوت های فکری و سياسی ستوده‌ام و درگذشت ايشان را ضايعه‌ای در اخلاق سياسی و انديشۀ آزادی‌خواهانۀ اين کشور می‌دانم و معتقدم که بی‌ترديد، هر انديشمند منصفی واقف و گويای حق ايشان بر انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی است.
خبرنگاران سبز/جامعه/بیانیه و مواضع:
وب سايت آيت الله بيات زنجانی از مراجع منتقد حکومت، متن پيام آيت الله زنجانی را منتشر کرده است:  به گزارش اين سايت  متن پيام بدين شرح است :

شنيدن خبر درگذشت مبارز راستين راه حقيقت و آزادی جناب آقای مهندس عزت الله سحابی(رحمة الله عليه) موجب تأثر و تأسف اينجانب شد.

اينجانب همواره خوی آزاده و منش بلند آن بزرگوار را با وجود برخی تفاوت های فکری و سياسی ستوده‌ام و درگذشت ايشان را ضايعه‌ای در اخلاق سياسی و انديشۀ آزادی‌خواهانۀ اين کشور می‌دانم و معتقدم که بی‌ترديد، هر انديشمند منصفی واقف و گويای حق ايشان بر انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی است.
ضمن ادای احترام و گراميداشت نام و ياد مرحوم دکتر يدالله سحابی(رحمة الله عليه) و طلب غفران و آمرزش الهی برای هر دو عزيز، از درگاه پروردگار برای بازماندگان بالاخص همسر و صبیۀ زجر کشيده ايشان، صبر و اجر مسألت دارم.

اسدالله بيات زنجانی
قم المقدسة
دهم خرداد ماه ۱۳۹۰


 

محبوس کردن مسئولان استانداری و نیمه تعطیل شدن فعالیت‌های اداری در استان فارس

سایت «هفت صبح» نزدیک به دولت احمدی‌نژاد در واکنش به این اعتراض‌ها نوشته که مخالفت با سرپرست جدید استانداری فارس به خاطر «قطع شدن منافع سهم‌خواهان» است.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
چهار روز پیش استانداری شیراز صحنه درگیری خیابانی هواداران خامنه‌ای و احمدی‌نژاد شد و هواداران خامنه‌ای درب‌های استانداری را قفل زدند و این درگیری همچنان ادامه دارد که باعث به تعطیلی کشاندن برخی  از فعالیت‌های اداری این استان شده است.

این درگیری‌ها زمانی رخ داد که پس از ارتقای احمدزاده از استانداری فارس به میراث فرهنگی، ابتدا قرار بود یکی از حامیان باند خامنه‌ای به نام عبدالله حسینی سربرستی استانداری فارس را برعهده گیرد. ولی دیروز ناگهان خبر از صدور حکم سرپرستی استانداری برای یکی از طرفداران مشایی و معاون احمدزاده بر روی خروجی سایت استانداری قرار گرفت. ظاهرا همین امر موجب واکنش فیزیکی حامیان خامنه‌ای شده است. (+)


به گزارش دیگربان از وبلاگ «حزب‌الله شیراز» حامیان علی خامنه‌ای با قفل زدن به تمام درب‌های استانداری مسئولان استان را برای مدتی زندانی کردند و یک بخشدار را هم بیرون کرده‌اند. 
این وبلاگ گزارش کرده که تیم احمدی‌نژاد از تهران به مسئولان استان دستور داده به مرخصی بروند که این مسئله باعث شده «روند امور کند و در برخی مواقع نیز متوقف شود.»
به نوشته این وبلاگ «بلاتکلیفی استان فارس روز به روز گسترش می‌یابد و تحصن دانشجویان در مقابل استانداری این استان همچنان ادامه دارد.»
وبلاگ «حزب‌الله شیراز» همچنین هشدار داده «چنانچه به زودی این استان از بلاتکلیفی درنیاید، شرایط بحرانی می‌شود و زیان‌های جبران‌ناپذیری گریبان فارس وسیع و گسترده را می‌گیرد.»
سایت «صدای شیراز» نیز در گزارشی از اخراج سرپرست جدید بخشداری «خشت» از سوی حامیان خامنه‌ای خبر داده است.
این سایت نوشته که سرپرست جدید بخشداری «خشت» روز دوشنبه (نهم خرداد) پس از بی‌اعتنایی به اعتراض‌ها «مبنی بر بیرون رفتن از بخشداری» توسط حامیان خامنه‌ای به بیرون رانده شد.
سایت «هفت صبح» نزدیک به دولت احمدی‌نژاد در واکنش به این اعتراض‌ها نوشته که مخالفت با سرپرست جدید استانداری فارس به خاطر «قطع شدن منافع سهم‌خواهان» است.
این سایت هشدار داده است در صورت ادامه «سنگ اندازی‌ها» جزییات دقیقی از منافع قطع شده یا در شرف قطع این عده را منتشر خواهد کرد.
هواداران رهبر جمهوری اسلامی از روز شنبه (هفتم خرداد) مقابل استانداری شیراز تجمع کرده، شعار‌هایی علیه نزدیکان احمدی‌نژاد سر می‌دهند.
«مشایی حیا کن٬ فارس را‌‌‌ رها کن»، «مرگ بر مشایی منحرف» و «مرگ بر رمال» از جمله شعار‌هایی است که حامیان خامنه‌ای علیه تیم احمدی‌نژاد سر می‌دهند.
هواداران خامنه‌ای و احمدی‌نژاد ماه‌ها بود بر سر ادامه کار روح‌الله احمدزاده استاندار سابق شیراز اختلاف داشتند که عاقبت احمد‌زاده از مقام خود برکنار و به سمت رئیس سازمان میراث فرهنگی منصوب شد.
پس از برکناری احمد‌زاده٬ عبدالله حسینی معاون عمرانی استاندار به عنوان سرپرست استانداری منصوب شد که مورد حمایت حامیان خامنه‌ای در شیراز بود.
روز جمعه وزارت کشور در حکمی حسینی را برکنار و فرهاد سجادی را به عنوان سرپرست جدید استانداری معرفی کرد که این اقدام با خشم محافظه‌کاران منتقد دولت همراه شده است.
حامیان خامنه‌ای می‌گویند تیم احمدی‌نژاد با تغییر تدریجی استاندار‌ها٬ فرماندار‌ها و بخشدار‌ها تلاش می‌کند مقدمات تقلبی گسترده در انتخابات مجلس نهم را فراهم کند.
محافظه‌کاران در حالی نگران تقلب در انتخابات مجلس آینده از سوی دولت هستند که دولت دهم با تقلبی گسترده که مورد حمایت خامنه‌ای بود در انتخابات سال ۱۳۸۸ تشکیل شده است.

نسرین ستوده و همسرش، زندان، سرکوب و ج.ا. را تحقیر کردند + گزارش تصویری

هربار ج.ا. می‌کوشد مخالفان خود را تحقیر کند، این اعمال به عکس باعث تحقیر خود ج.ا. و آگاه‌تر شدن مردم به خو و منش‌های غیراخلاقی و غیر انسانی ج.ا. می‌شود. صحنه‌های حضور شادمانه‌ نسرین ستوده با دستبند و آرام گرفتن او در کنار همسر پایدار و وفادرش رضا خندان نمونه‌ دیگری از این سناریوی شکست خورده ج.ا. بود.
خبرنگاران سبز/ اخبار زندانیان سیاسی:
وبگاه تغییر برای برابری گزارشی از انتقال  نسرین ستوده وکیل شجاع و دربند به ساختمان کانون وکلا در خیابان آرژانتین داده است که در کنار عکس‌های این انتقال داستان کاملی از رفتار غیرانسانی نظام ج.ا. با مخالفان خود و همچنین استواری، ایستادگی، و روحیه بالای این وکیل مبارز و روحیه بخش است.

جالب است که هربار ج.ا. می‌کوشد مخالفان خود را تحقیر کند، این اعمال به عکس باعث تحقیر خود ج.ا. و آگاه‌تر شدن مردم به خو و منش‌های غیراخلاقی و غیر انسانی ج.ا. می‌شود. صحنه‌های حضور شادمانه‌ نسرین ستوده با دستبند و آرام گرفتن او در کنار همسر پایدار و وفادرش رضا خندان نمونه‌ دیگری از این سناریوی شکست خورده ج.ا. بود.

همچنین گفتنی است که کانون وکلا نیز زیر فشار شدید ج.ا. قرار دارد تا مجوز وکالت نسرین ستوده را باطل کند که این کانون مستقل تاکنون در برابر این تقاضای غیرقانونی مقاومت کرده ا ست.

متن کامل گزارش ناهید جعفری و عکس‌های عالیه مطلب‌زاده از این روز را در زیر بخوانید و ببینید.

ساعت ۱۱ صبح امروز قرار است نسرين ستوده را به ساختمان کانون وکلا در خيابان آرژانتين بياورند. همه ما جمع می شويم. به تدريج بر تعداد فعالان جنبش زنان و وکلا افزوده می شود. همه ما در راهروی پايين کانون وکلا منتظر می مانيم. رضا خندان از طبقه بالای ساختمان پايين می آيد. با نگاه او را دنيال می کنيم. خبر می دهد: نسرين را کمی زودتر از ساعت ۱۱ آورده اند.


شوق ديدار نسرين پرمی کشد. ابتدا چند نفر از ما به همراه آقای خندان به يکی از اتاق ها می رويم . جايی که نسرين، يک مامور زن و چندتن از وکلا آنجا هستند. می خواهيم حساسيت ايجاد نکنيم تا لااقل موفق به ديدار نسرين شويم. سايرين يک يه يک می آيند و در اتاق جمع می شوند.



ما از ديدن نسرين و نسرين از ديدار ما، همه ذوق زده شده ايم. نسرين را در آغوش می کشيم. بغض هاست که می ترکد. معلوم نيست از شوق ديدار است يا دلتنگی ۹ ماهه يا پايداری چهره ای که از او بسيار آموخته ايم. اشک ها روان است.



زمان پرواز می کند. سربازها همه ی ما را بيرون می کنند و اجازه ايستادن نمی دهند. بسياری از وکلا به ويژه وکلای جوان گرد آمده اند. يکی از آنها به سرباز می گويد :« شما حق نداريد با ما برخورد بدی کنيد. اينجا کانون وکلاست نبايد برخورد خصمانه داشته باشيد.»


آرام می شويم. از درون راهرو از پشت شيشه ها نسرين را می بينيم . او هم دست تکان می دهد. شايد يکی از دلايل شادمانی نسرين حضور دوباره اش در جمع وکلای همکارش است. اين را می توانيم از نگاه و رفتارش دريابيم. شادمان است و همين ما را شادمان می کند، حتی شادی را می شود در چشمان رضا خندان ديد. حالا فضای رسمی کانون به فضايی صميمانه تبديل شده است. يکی از وکلای جوان حاضر به نقل از پدرش که از وکلای باسابقه کانون وکلا است می گويد :« پدرم گفته اگر کانون وکلا پروانه وکالت نسرين ستوده را لغو کند اعلام می کنم که ديگر با کانون کار نمی کنم.» دلم می خواهد نسرين صدای او را بشنود وبداند که چه بزرگ است.


مراجع قضايی پيش تر خواستار تعليق پروانه وکالت نسرين شده بودند اما کانون وکلای دادگستری برای دفاع از حقوق صنفی وکلايش مسئوليت رسيدگی به اين پرونده را برعهده گرفته‌اند. و امروز اولين دادگاه رسيدگی به پرونده ابطال پروانه ی وکالت نسرين ستوده است که به رياست خانم کيهانی از اعضای هيئت رئيسه کانون و چندتن از وکلا برگزار می شود.


بيرون در ايستاده ايم و در انتظار نتيجه. انتظار با خارج شدن يکی از وکلا به سر می‌رسد. او در برابر پرسش يکی از فعالان جنبش زنان می گويد: «قرار شد دادگاه تجديد نظر در زمانی ديگر برگزارشود. »


و ما دوباره شاد می شويم و پرانرژی. همينطور که پشت شيشه ايستاده ايم بروشوری را که فعالان حقوق زن برای تولد نسرين ستوده و عبدالله مومنی تهيه کرده اند در ميان وکلا پخش می کنيم . يک بيوگرافی کوتاه با تصاويری از دو فعال برجسته جنبش دانشجويی و زنان. و تبريگ روز تولد آن دو:« زاد روز ياران جنبش زنان را گرامی بداريم.»

گوشه برگه ها نيز نوشته شده : «يک لحظه ، يک توقف، يک امضا، يک تمبر و يک پاکت به نشانی تهران، زندان اوين ...به ياد آنان که بابد آزاد باشند.»


نيم ساعت گذشته از ظهر، دو سرباز همراه نسرين به همراه مامور زن نسرين را از اتاق بيرون می‌آورند. نسرين درحالی که هردو دست های دستبند زده اش را بالای سرگرفته است، تمام راه را تا کنار ماشين همچنان می‌رود. مامور زن سعی می کند دست‌های نسرين را پايين بياورد اما موفق نمی شود.


سر پله‌هايی که از ساختمان خارج می‌شويم که به طرف خيابان برويم رضا خندان با دو دستش دو طرف سر و صورت نسرين را گرفته و غرق بوسه می‌کند. مامور سعی دارد آنها را از هم جدا کند ولی نمی‌تواند. همه بهتمان زده است. مقاومت عشق است انگار يا بوسه‌های وعده داده‌ی رضا خندان به مادر، مهراوه و نيما و ... .؟ يکی از فعالان حاضر می‌خواهد اين لحظه را ثبت کند اما دوربينش را مامور می‌گيرد. دنبالش می‌دوم می‌گويم دوربين من است اما محلی نمی گذارد ...


ما امروز دوباره برمی‌کشيم ، افتخار می‌کنيم به نسرين و به خودمان به خاطر داشتن ايستاده‌ای چون او با دست‌هايی که هرگز پايين نمی‌آيند.

بیانیه شورای فعالان ملی-مذهبی: زین پس ما همه سحابی هستیم

خبرنگاران سبز/ بیانیه‌ها: 

شورای فعالان ملی - مذهبی، بمناسبت درگذشت مهندس عزت الله سحابی بيانيه ای صادر نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا

ما برای خداييم و به سويش روانه

مهندس عزت‌الله سحابی، با دلی آکنده از عشق به ايران و مردم ايران، به ابديت پيوست. مهندس سحابی نماد شصت سال مبارزه و کوشش بی‌وقفه برای آزادی، دمکراسی، عدالت و پيشرفت ايران، با جنبش مليت‌خواهی ايرانی در دهه‌ی بيست، پای در عرصه‌ی عمومی نهاد و تا آخرين لحظه، جايگاه خود را در صف جنبش دمکراسی‌خواهی نوين ملت ايران، پاس داشت. او ايران را برای همه‌ی مردم ايران می‌خواست و برای اين آرزو، سالها زندان و شکنجه را بر تن خويش هموار کرد. او در آخرين ساعات هشياری می‌گفت: « زندگی مردم سخت شده است. خدا می‌داند که من چقدر برای ايران نگرانم! من دارم می‌ميرم و کاری برای ايران نکردم.»

عزت‌الله سحابی، همچون پدر انديشمندش، سياست را با اخلاق و بويژه رويکرد عدم خشونت، پيوند زد. او در دهه‌ی هفتاد، هنگامی که نشريه‌ی ايران فردا و ائتلاف نيروهای ملی- مذهبی را پايه‌گذاری می‌کرد، بر اين باور بود که با تمام نيروهايی که دغدغه‌ی پيشرفت کشور را دارند، آماده‌ی گفتگو و همکاری است. او در تمام سالهای زندگی، مصالح ملی را بر مصالح فردی و گروهی ترجيح داد. نقدها را شنيد و رنجها برد و همچنان اميدوارانه و شکيبا پايداری کرد. تا آنگاه که دلسوخته، رنج دختران و زنان زندانی را در ماههای اخير ديد و چنين نوشت: « ای خدای بزرگ، ای تغيير دهنده قلبها و فکرها، يا حال و روز ما را دگرگون کن يا مرگ مرا برسان»

هويت ايران، برآيند زندگی و آرزوهای مشترک همه‌ی مردم ايران و بويژه دستاورد کوشش‌ها و رنج‌های فرزندان راستينش همچون سحابی‌هاست. زين پس ما همه سحابی هستيم.
شورای فعالان ملی- مذهبی
۱۰/۳/۱۳۹۰

۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

مهندس عزت‌الله سحابی درگذشت

مهندس عزت الله سحابی، از فعالان سیاسی ملی مذهبی ایران و از مقامات پیشین جمهوری اسلامی، نیمه شب گذشته در بیمارستان مدرس سعادت آباد تهران درگذشته است.
خبرنگاران سبز/ جامعه: 
بامداد سه شنبه ۱۰ خرداد، گزارش شد که عزت الله سحابی، از فعالان سياسی ملی مذهبی ايران و از مقامات پيشين جمهوری اسلامی، در ساعات شب در بيمارستان مدرس سعادت آباد تهران درگذشته است.

عزت الله سحابی هشتاد و يک سال سن داشت و مدتی بيمار بود.

سحابی فعاليت سياسی خود را در زمان حکومت سلطنتی ايران و به خصوص پس از ماجرای بيست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ آغاز کرد و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ سمت هايی مانند عضويت در شورای انقلاب، وزارت و نمايندگی مجلس را بر عهده داشت.

فعاليت سياسی عزت الله سحابی در سال های پيش از انقلاب در چارچوب نهضت آزادی، به رهبری مهدی بازرگان، صورت می گرفت که پدرش، يدالله سحابی نيز از اعضای ارشد آن به شمار می رفت.

پس از انقلاب، وی به دليل تفاوت ديدگاه های اقتصادی خود با نهضت آزادی، از اين تشکل کنار رفت و رهبری گروه موسوم به ملی مذهبی ها را برعهده گرفت.

در مقايسه با نهضت آزادی، که طرفدار آزادی اقتصادی بودند، ملی مذهبی ها از سياست های متمرکزتر اقتصادی حمايت می کردند.

عزت الله سحابی به دليل فعاليت های سياسی خود در قبل از انقلاب مدتی زندانی بود و در جمهوری اسلامی هم به خاطر اختلاف نظر با حکومت، چند بار بازداشت و زندانی شد.

محمد خاتمی خطاب به اعتصاب کنندگان رجایی شهر: به اعتصاب غذایتان پایان دهید

شنیده ام آقای محمودیان و عده ای دیگر در زندان رجایی شهر کرج اعتصاب غذا کرده اند و تاکید کرد: مهمترین اصل، امروز، سلامتی این عزیزان است، من از شما تقاضا می کنم که از آنان بخواهید هر چه سریع تر اعتصاب غذای خود را بشکنند. ...
خبرنگاران سبز/جامعه:
سيد محمد خاتمی در تماسی با مادر مهدی محموديان، از وی تقاضا کرد از اعتصاب کنندگان در زندان رجايی خواسته شود که اعتصاب غذای خود را بشکنند.

به گزارش خبرنگار کلمه، رييس جمهور سابق کشورمان در اين تماس تلفنی گفت: شنيده ام آقای محموديان و عده ای ديگر در زندان رجايی شهر کرج اعتصاب غذا کرده اند. وی تاکيد کرد: مهمترين اصل، امروز، سلامتی اين عزيزان است، من از شما تقاضا می کنم که از آنان بخواهيد هر چه سريع تر اعتصاب غذای خود را بشکنند.

وی ضمن ابراز اميدواری برای آزادی هر چه زود تر زندانيان خاطر نشان کرد: همچنين اميدوارم مسوولان زيربط با رسيدگی و اجابت خواسته های به حق اين عزيزان چنان عمل کنند که ديگر زمينه ی چنين اقدام هايی منتفی شود.

لازم به ذکر است که جمعی از زندانيان سياسی زندان رجايی شهر (گوهردشت)، بعد از اعتصاب غذاهای متناوب هفته های گذشته، طبق قراری که از قبل مشخص کرده بودند، از روز يکشنبه اول خرداد، در اعتراض به وضعيت نامناسب زندان ها و بد رفتاری ماموران زندان، اعتصاب خود را تا رسيدن به اهداف خود آغاز کردند.

اين زندانيان تصريح کرده بودند “در صورتی که حاکميت حاضر نشوند دست از خودکامگی برداشته و تمامی مفاد حق قانونی ملت را بر مبنای اعلاميه جهانی حقوق بشر اجرا کند اين حرکت اعتراضی از روز يک شنبه اول خرداد ماه به صورت اعتصاب غذای نامحدود تا رسيدن به خواسته‌هايمان ادامه خواهيم داد.”

با گذشت يک هفته از اعتصاب غذا، گزارش ها از وضعيت نامساعد جسمانی تعدادی از آنان خبر می دهند و خاطرنشان می کنند که نگرانی ها نسبت به وضعيت آنان بالا گرفته است.

اعتصاب غذای زندانيان گوهردشت، ابتدا توسط يازده تن از زندانيان سياسی آغاز و با پيوستن گروهی ديگر از زندانيان سياسی ادامه يافت، که از جمله می توان به منصور اسانلو، رسول بداقی، عيسی سحر خيز، حشمت طبرزدی، مهدی محموديان، کيوان صميمی، رضا رفيعی، جعفر اقدمی، علی عجمی، مجيد توکلی، بهروز جاويد تهرانی، رضا شريفی بوکانی و خالد حردانی اشاره کرد.

آنها همچنين مسايلی چون فشار روزافزون بر خانواده های زندانيان سياسی و قطع ارتباطات زندان با جهان خارج را نيز، از دلايل اعتصاب خود عنوان کرده و هدف آن را همبستگی مردم با اين اعتصاب ها دانسته اند.

اين گزارش ها خاطر نشان می کند در همين زمينه جمعی از خانواده های زندانيان سياسی، حزب مشارکت ايران اسلامی، سازمان دانش آموختگان ايران اسلامی(ادوار تحکيم)، جمعی از جوانان اصلاح طلب و تعدادی از زندانيان سياسی بند ۳۵۰ اوين تهران نيز در بيانيه ها و نامه های خود خواهان پايان يافتن اعتصاب غذای زندانيان شده اند.

آیت الله دستغیب: وقتی علما به قرآن عمل نمی کنند، نباید از مردم توقع دینداری داشت

عالمان همه ادیان و مذاهب که در جامعه خود حقّى را مشاهده مى‏ کنند و بخاطر حفظ منافع مادى خود آن را مى‏ پوشانند یا انحراف و اشتباهى را مى‏ بینند و در مقابل دریافت حق ‏السکوت، ساکت مى ‏شوند، مشمول این آیه مى‏ گردند؛ خواه یهودى باشند، خواه مسیحى و خواه مسلمان. شیعه باشند یا سنّى!...
خبرنگاران سبز/جامعه:
آيت الله دستغيب، مرجع تقليد مقيم شيراز، در ادامه جلسات تفسير قرآن خود، اين بار خاطرنشان کرد وقتی بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادی به که رو بياورند و کجا بروند؟ آنها می‏ گويند: وقتی همه چيز دست شماست، اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمی ‏کنيد، چه توقعی از ما داريد!

به گزارش سايت «حديث سرو»، پايگاه اطلاع رسانی آيت الله علی محمد دستغيب، اين مرجع مردمی با اشاره به آيه دهم سوره نساء گفته است “گر کسی به اموال يتيم دست ‏درازی کند يا در حق آنان ستم روا دارد، بايد بترسد که عقوبت اين کار دامنگير يتيمان خودش شود. اين قاعده تنها مختصّ ايتام نيست. هر کس ظلمی کند بايد در همين دنيا منتظر عقوبت آن باشد، عقوبتی که گاه دامن فرزندان و نسلهای او را هم می ‏گيرد. اين خود عذابی است برای او چرا که ارتباط میّت با فرزندانش قطع نمی ‏شود و از ديدن ظلمی که به آنها می‏ رود، آزرده می ‏شود و اين عذاب غير از عقوبت مستقيم ظلمهايی است که کرده.”

وی افزود : عالمان همه اديان و مذاهب که در جامعه خود حقّی را مشاهده می‏ کنند و بخاطر حفظ منافع مادی خود آن را می‏ پوشانند يا انحراف و اشتباهی را می‏ بينند و در مقابل دريافت حق ‏السکوت، ساکت می ‏شوند، مشمول اين آيه می‏ گردند؛ خواه يهودی باشند، خواه مسيحی و خواه مسلمان. شيعه باشند يا سنّی!

ايشان خاطرنشان کرد “در ميان علمای شيعه نيز اگر انحرافاتی از قرآن و سنّت رخ می‏ دهد و علما که وظيفه جلوگيری از اين انحرافات را دارند، حق ‏السکوت بگيرند و ساکت شوند، در واقع آيات خدا را به بهای اندک فروخته ‏اند و در شکم خود آتش ريخته‏ اند. اين انحرافات ممکن است در اصول عقايد (توحيد، معاد، نبوّت و امامت و عدل) باشد يا در احکام يا به شکل ترويج خرافات و بدعتها.”

آيت الله دستغيب در ادامه تفسير خود تصريح کرد “وقتی علمايی که بايد جان و مال و آبروی خود را فدای اسلام کنند، خود را اسلام می‏ دانند، بايد فاتحه قرآن و احکام اسلامی را خواند.”

وی در بخش ديگری از سخنانشان گفت: اگر اکثر علمای شيعه خود را ملزم به تبعيت از قرآن و سنت می‏ دانستند وضع مردم به مراتب بهتر از اين می‏بود. وقتی عالم، عمل به علمش نکرد و قرآن و سنت را محجور گذاشت مردم هم سست و فرقه فرقه می‏ شوند. وقتی او نتواسنت نفس خود را مهار کند، ديگران هم نمی‏ توانند. مردم به عمل عالمان چشم می‏دوزند. عالمی که می‏گويد دروغ نگوييد، آبروی مردم را نريزيد، ظلم نکنيد و… آيا خودش هم همينطور است يا خير.

وقتی بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادی به که رو بياورند و کجا بروند؟ آنها هم کار و زندگی دارند و مجبورند به فکر تأمين زندگيشان باشند. می‏ گويند: وقتی ما خمس و سهم امام می‏ دهيم وقتی همه چيز دست شماست. اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمی ‏کنيد، چه توقعی از ما داريد!
 

جوابیه محمد نوری زاد به خبرسازی دادستانی : من هیچگاه تقاضای عفو نکرده ام!

اين که من هرگز در آن نامه ی “خوب” تقاضای عفو نکرده ام. عفو را کسی تقاضا می کند که خطايی مرتکب شده باشد. من که خطايی جز خيرخواهی نداشته ام. پس چرا بايد تقاضای عفو کنم؟ آنهم درست درشرايطی که چهل وپنج روز پايانی زندانم را در اعتصاب خشک و تر بسر می برده ام ؟ و سخت نسبت به ضرب و شتم خودم و توهين ها و ناسزاهای بازجويان اعتراض داشته ام؟
خبرنگاران سبز/ جامعه/از دیگر رسانه ها: 
من محمد نوری زاد، تقاضای عفو نکرده و نخواهم کرد، چرا که خطايی مرتکب نشده ام…

درخبرها، به طور تلويحی از تقاضای عفو من سخن به ميان آمده بود. چگونه؟

خبرنگار زيرک و هماهنگ، از جناب دادستان تهران می پرسد: درباره ی نامه ی محمدنوری زاد که در آن از مقام معظم رهبری تقاضای عفو کرده توضيح بدهيد. و دادستان تهران در پاسخ، به نامه ی محرمانه ی من به رهبری، که از نگاه او “خوب” بوده اشاره می کند و می فرمايد: “نوری زاد به مرخصی آمده است”.

يک، اين که من هرگز در آن نامه ی “خوب” تقاضای عفو نکرده ام. عفو را کسی تقاضا می کند که خطايی مرتکب شده باشد. من که خطايی جز خيرخواهی نداشته ام. پس چرا بايد تقاضای عفو کنم؟ آنهم درست درشرايطی که چهل وپنج روز پايانی زندانم را در اعتصاب خشک و تر بسر می برده ام ؟ و سخت نسبت به ضرب و شتم خودم و توهين ها و ناسزاهای بازجويان اعتراض داشته ام؟

و دو اين که : من به مرخصی نيامده ام . بلکه “آزاد” شده ام . خبرآزادی مرا، پاسداری در داخل سلول به من گفت . اين پاسدار که از صاحب نامان سازمان اطلاعات سپاه است ، يا به من دروغ گفته ، يا راست . که من راست بودن اين خبر را از او باور دارم . چرا که او هفت سال از دوره ی جوانی اش را در اسارت بوده و من درمدتی که با او در زندان مرتبط بودم، از او جز انصاف و صدق نديدم.

باورم براين است که : سيستم قضايی ما، بعد از سبک سنگين کردن بلايی که برسر عدالت آورده ، شرمسارانه به اين نتيجه رسيده است که : درباره ی من و خيلی های ديگر جز به جفا دست نبرده است. من اطمينان دارم چندی بعد، زندانيان سياسی ما، يک به يک، آزاد خواهند شد.

من نسخه ی دوم آن نامه ی “خوب” و محرمانه را دراختيار دارم که فعلا از انتشار آن پرهيز می کنم.

آقای دادستان اما خوب به ياد دارند که يک هفته قبل از آزادی ام ، درهمان دادسرای داخل اوين ، بعد از آنکه من متعمدانه به ملاقات خانواده ام نرفتم ، وی مرا به شکستن اعتصابم ترغيب کرد .

به ايشان گفتم: من يک نويسنده و منتقدم و هرچه راکه صلاح بدانم خواهم نوشت. مرا زده اند و به من فحش ناموسی داده اند و من تا هر کجا که بتوانم نسبت به اين بی عدالتی ها اعتراض خواهم کرد.

به وی اين را نيز گفتم: اگر شما و رييس قوه ی قضاييه، و قاضی ای که به راحتی آب خوردن حکم زندان و حبس صادر می کند، يک روز، بله يک روز، طعم زندان انفرادی را می چشيديد، بلافاصله همان يک روز را معادل صد روز زندان محاسبه می کرديد.

وگفتم: چرا بايد روزهای انفرادی و ناعادلانه ی يک زندانی که بسيار تلخ و سخت و پراز آسيب است ، تنها و تنها معادل يک روز محاسبه شود؟

وگفتم: اين، ظلم است و شما چه بخواهيد و نخواهيد امضايتان پای اين ظلم ثبت است.

درهمان نامه ی محرمانه و “خوب”، من به رهبری گفته ام که پادشاهان و حاکمان در دوره های دور ، يا خودشان در لباس مبدل به زوايای پنهان کشورشان سرمی زدند، يا يکی از بستگان و امنای خود را به دستگاههای فاسد و تحت امرشان نفوذ می دادند تا از روند مناسبات جاری کشورشان خبر بگيرند. درادامه آورده ام: اکنون من _ محمد نوری زاد _ امين شما، شما را از مفاسد دستگاه قضايی و زندان اوين مطلع می کنم.

و باز در همان نامه به حضرت ايشان گفته ام: شما مثل جناب نوح(ع) که با اصرار از پسر خطاکارش می خواست سوار کشتی شود، بياييد و دست اين جوانان و زندانيان اين روزهای کشورمان را بگيريد و به کشتی نظام سوار کنيد.

پس من خبر تنظيم شده ی دادستانی و خبرگزاری ها را به اين شکل اصلاح می کنم:

يک : من محمد نوری زاد، تقاضای عفو نکرده و نخواهم کرد، چرا که خطايی مرتکب نشده ام.

دو : من، بنا به اخباری که در داخل زندان به من داده اند، “آزاد” شده ام و نه اين که به مرخصی آمده باشم. چرا که اگر به من می گفتند: بيا و به مرخصی برو، من هرگز اعتصابم را برای چند روز مرخصی نمی شکستم و از تعقيب خواسته های مصرانه ام دست نمی کشيدم.

به اميد روزی که به همين زودی ها، شاهد آزادی، و نه به مرخصی آمدن زندانيان سياسی خود باشيم.


 

تا آزادی میر سبزمان، ما بیشماران میر می‌شویم

آقای شمقدری چرا تفاوت است بین انتقاد به جشنواره کن و انتقاد به جشنواره فجر؟

می‌توانيم با مراجعه به رسانه‌ها ببينيم که انتقاد در کن چه تفاوتی دارد با انتقاد در فجر. در کن، با وجود اعلام تحريم – شخص – فون تريه، داوران در داوری خود وارد بحث سياست گذاران جشنواره نشدند ولی اين جا، نه فقط دبير جشنواره، که داوران هم به ميان آمدند و پاسخ های صريح و تندی نثار رضا مير کريمی کردند.
خبرنگاران سبز/ فرهنگ، هنر و ادبیات:
ناصر صفاريان درروزگار نوشت: چند روز قبل، جواد شمقدری به تاسی از رئيس خود، محمود احمدی نژاد دست به قلم برد و برای اصلاح جهان و جهانيان، اشتباه غرب را به رخ کشيد و انذار داد و به رستگاری رهنمون کرد و ...


به گزارش پارس توريسم ،آقای صفاريان درادامه يادداشت خود آورده است: ظاهرا برخلاف سال گذشته که پس از مراوده‌های جشنواره کن، جواد شمقدری در جايی گفته بود «کن را مديريت کرديم»، امسال توفيقی در «مديريت» حاصل نشده بود و بايد با نامه‌نگاری به اصلاح سران کن بر می‌خاست.

پيش از اين نامه نگاری، معاون سينمايی دراعتراض به تقدير از فيلمساز معترض ايرانی در کن امسال، پای نخل طلای سال گذشته را پيش کشيد و در اثبات سياسی بودن جشنواره به نخل طلای فيلم تايلندی اشاره کرد و گفت دليلش فقط رويدادهای سياسی تايلند در سال قبل بوده و حمايت از نگاه معترض فيلمساز. حالا که امسال نخل طلا را به فيلم‌ساز آمريکايی داده‌اند، حتما براساس نگاه معاونت سينمايی ما – که به دنبال اصلاح سينمای جهان هم هست– دليلش نگاه سياسی به رويدادهای سياسی آمريکاست و پر و بال دادن به نگاه معترض کارگردان آمريکايی! با اين حساب مشخص نيست کن بالاخره سياسی است و سياسی کاری می‌کند، يا اين که پارسال که ما مديريت‌اش کرديم آن گونه بوده و حالا اين گونه!

به هر روی، جواد شمقدری به ژيل ژاکوب تاخت که چرا لارنس فون را در جشنواره تحريم کرده‌اند و آزادی بيان را پاس نداشته اند. دفاع فيلمساز از هيتلر و طرفداری از «نازيسم» را هم به گاليله و قرون وسطی ربط داد و ... خلاصه تاکيد کرد که اين کارها خوب نيست و بعدا در تاريخ بد خواهند نوشت.

از آن جا که معاون سينمايی خودش رييس اصلی جشنواره فجر است و زمان برگزاری سرش بسيار شلوغ است و درگير کارهای بسيار مهمی مثل حذف فيلم‌های انتقادی از مسابقه و ابداع بخش نو ظهور«نوعی نگاه»، به احتمال زياد از وقوع برخی اتفاق‌ها در همين جشنواره دولتی تحت مديريت خود بی خبراست. پس بد نيست پيش از آن که تاريخ نگاران آينده در تاريخ ثبت کنند، خدمت ايشان عرض کنيم که اگر لارنس فون تريه درباره موضوع های- به درستی يا نادرستی- ممنوع هيتلر و نازيسم حرف می‌زند و تحريم می‌شود، در اين جا و در همين جشنواره خودمان، انتقاد از نوع داوری و داوران جشنواره باعث تحريم می‌شود. در طبقه بندی و نوع انتقاد هم گمان نکنم نيازی به بحث باشد که کدام يک مهم‌تر است.

به هر حال، پيش از آن که به آينده برسيم و حاصل ثبت تاريخ را شاهد باشيم، همين حالا می‌توانيم با مراجعه به رسانه‌ها ببينيم که انتقاد در کن چه تفاوتی دارد با انتقاد در فجر. در کن، با وجود اعلام تحريم – شخص – فون تريه، داوران در داوری خود وارد بحث سياست گذاران جشنواره نشدند ولی اين جا، نه فقط دبير جشنواره، که داوران هم به ميان آمدند و پاسخ های صريح و تندی نثار رضا مير کريمی کردند.

نتيجه اين که فيلم «ماليخوليا» نه تنها از نامزدی نخل طلا حذف نشد، که جايزه بهترين بازيگر زن را هم از آن خود کرد. ولی «يه حبه قند» اساسا ناديده گرفته شد. حالا در اين قياس، چه جايی – و چه لزومی – بر اين نامه نگاری و اين دفاع از آزادی بيان؟

روزنامه روزگار- ۸ خرداد ۱۳۹۰

آواز سبز خرداد: شهر من خالی نیست، دست من تنها نیست

-- کاری از: دوست سبز --

بیانیه‌ی شورای هماهنگی یا انشایی در باره فواید خرداد ماه؟

آیا شورای هماهنگی از رویدادهای صورت گرفته در فضای سیاسی ایران در دو ماه گذشته بی‌خبر است؟ چرا در این بیانیه هیچ اثری از این آگاهی و تصمیم‌گیری بر اساس آن دیده نمی‌شود؟ مگر میرحسین موسوی از اولین کسانی نبود که دولت رمال‌ها و فال‌بین‌ها را به سخره و انتقاد گرفت؟ و مگر رهبر ایران نبود که این انتقاد میرحسین موسوی را با هزل سیاسی رد کرد و اکنون تمام دستگاه نظام ولایی‌اش به سرافکندگی به آن اعتراف دارند؟ جای این آگاهی در این بیانیه کجاست؟
خبرنگاران سبز/ نقد و نظر/ عرفان خیراندیش:
شورای هماهنگی راه سبز امید عملا پس از زندانی‌کردن غیرقانونی و غیرشرعی رهبران سبز در خانه‌هایشان اعلام موجودیت کرد و روز گذشته پس از مدتی سکوت بیانیه این شورا به مناسبت خرداد ماه (ماه حادثه‌های سیاسی در تاریخ معاصر ایران) انتشار یافت و انتقاد‌های تازه‌ای را سبب شد. برخی از این انتقادها عبارتند از:

اول: به جای نگاهی کنش‌گرایانه به آینده، این بیانیه با گذشته‌گرایی تنها به یادآوری افتخاراتی که از آن مردم سبز ایران است بسنده کرده است و در سایه گذشته راحت اختیار کرده است.

دوم: حتی اشاره‌ی بیانیه به رویدادهای پرافتخار گذشته نیز خالی از توان ایجاد شور و حرکت و یا امیدسازی برای آینده است؛ حتی می‌توان گفت که این بیانیه نوعی تخدیر ناخواسته و رضایت به بی‌عملی را در لحن بیان خود پنهان دارد.

سوم: ادبیات این نوشته خالی از محتوای اندیشه‌ای، نگاه تاریخی-سیاسی، و یا رویکردی راهبردی به جنبش سبز و توقعات بدنه آن از ماه پر حادثه‌ی خرداد است.

چهارم: با وجودی که گفت‌وگو با حاکمیت به خودی خود نمی‌تواند خطا تلقی شود ولی آشکار نیست که ذکر چنین موردی در بیانیه‌‌ای که بیشترین بار توقعات سیاسی را با خود همراه دارد و می‌باید شامل کنش‌های از موضع قدرت باشد چه توجیهی دارد.

پنجم: آیا شورای هماهنگی از رویدادهای صورت گرفته در فضای سیاسی ایران در دو ماه گذشته بی‌خبر است؟ چرا در این بیانیه هیچ اثری از این آگاهی و تصمیم‌گیری بر اساس آن دیده نمی‌شود؟ مگر میرحسین موسوی از اولین کسانی نبود که دولت رمال‌ها و فال‌بین‌ها را به سخره و انتقاد گرفت؟ و مگر رهبر ایران نبود که این انتقاد میرحسین موسوی را با هزل سیاسی رد کرد و اکنون تمام دستگاه نظام ولایی‌اش به سرافکندگی به آن اعتراف دارند؟ جای این آگاهی در این بیانیه کجاست؟

....

باری، شکی نیست که این شورا هم‌اکنون از سیاستمداری، ژرف‌اندیشی، شهامت، و پختگی اندیشه و عمل رهبران سبز میرحسین موسوی و مهدی کروبی محروم است اما توقع این است شورایی که نامی چنین همه‌گیر بر خود نهاده و عزم ایجاد هماهنگی در متهورانه‌ترین، تحصیل‌کرده‌ترین و پخته‌ترین جنبش تاریخ معاصر را دارد با درس‌آموزی از روش‌های این دو بزرگوار جای خالی آن‌ها را تا حدودی پر کند و با کنش‌های مناسب سیاسی از یک سو جنبش اعتراضی سبز مردم را با کوشش و جوشش مناسب همراه کند و از سوی دیگر به حکومت ج.ا. نشان دهد که زندانی کردن رهبران سبز هم برایشان پر هزینه است و هم واقعیت هر ایرانی یک ستاد معنادار است و جنبش می‌تواند در دوران زندانی بودن رهبرانش پرامید و پرکوشش همچنان به راه خود ادامه دهد.

با غمگینی اما باید بگوییم که تاکنون نه تنها شورای هماهنگی کارنامه مناسبی در این جهت نداشته که به باور بسیاری باعث کم‌اثر کردن و ناامید کردن بخشی از بدنه جنبش سبز نیز شده است. امیداریم این شورا هر چه سریعتر با بازنگری در روش‌ها و رویکردها نقشی را به عهده بگیرد که تا حدودی در خور نام و میراثی که به امانت به او سپرده شده است باشد. آیا بیانیه‌های بعدی که در پایان این بیانیه وعده آن داده شده است چنین تغییری را نشان خواهد داد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرنگاران سبز آمادگی دارد نوشته شما در مخالفت یا موافقت با نوشته بالا را منتشر کند