۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

گزارش تصویری ازنخستین دادگاه رسیدگی به ابطال پروانه وکالت نسرین ستوده در آستانه سالروز تولدش

ما خانواده خوشبختی بوديم ولی برخلاف تهديد بازجويم که در اولين جلسه‌ی بازجويی گفت تو و شوهرت را از حیّز انتفاع ساقط می‌کنم، هنوز هم خوشبختيم، زيرا نمی‌دانم چرا آقای بازجو نمی‌دانست خوشبختی در دل آدمی وجود دارد. همه‌ی اينها را دوست دارم. معلوم است که همه‌ی اينها برايم مهم است.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
نسرين ستوده شاید یکی از زندانیانی باشد که بارها و بارها به بهانه ها و اتهام های واهی از درون زندان هم برایش اتهام می تراشند و او را بازخواست و دادگاهی می کنند. یک روز به دلیل وکالت زندانیان سیاسی، یک روز به اتهام تظاهر به بی حجابی و روز دیگر به دلیل نگارش نامه از زندان که طبق خبر مدرسه فمینیستی، با توجه به درخواست مراجع قضايی مبنی بر تعليق پروانه وکالت اش، از زندان اوين به محل دادگاه انتظامی کانون وکلا اعزام شده بود که امروز دادگاه وی تجديد و به وقت ديگری موکول شده است.

صبح امروز هشتم خرداد ماه، نسرين ستوده با دستبند و همراهی دو سرباز و يک زن پليس از زندان اوين به" کانون وکلا آمد تا در دادگاه رسيدگی به ابطال پروانه ی وکالتش شرکت کند." گزارش تصويری از حضور نسرين ستوده در اولين دادگاه رسيدگی به ابطال پروانه وکالت اش اولين دادگاه رسيدگی به پرونده ابطال پروانه ی وکالت نسرين ستوده صبح امروز با حضور نسرين ستوده در کانون وکلای دادگستری برگزار شد. نتيجه نهايی به دادگاه تجديد نظر و زمان ديگری... موکول شد. صبح امروز هشتم خرداد ماه، نسرين ستوده با دستبند و همراهی دو سرباز و يک زن پليس از زندان اوين به کانون وکلا آمد تا در دادگاه رسيدگی به ابطال پروانه ی وکالتش شرکت کند. در اين دادگاه که در يکی از اتاق های کانون وکلا برگزار شد ؛ خانم کيهانی عضو هيات رييسه کانون و چند تن از وکلا به عنوان قاضی به بررسی پرونده ابطال و يا عدم ابطال پروانه وکالت نسرين ستوده پرداختند و تصميم به برگزاری دادگاه تجديد نظر و در زمانی ديگر گرفته شد.

نسرين ستوده از شهريور سال گذشته در زندان اوين دربند و به يازده سال زندان محکوم شده است . چندی پيش مراجع قضايی خواستار تعليق پروانه وکالت اين وکيل شدند اما کانون مدافعان با وارد شدن به اين حوزه مسئوليت رسيدگی به اين پرونده را برعهده گرفته است . به گفته وکلای حاضر در پشت درهای بسته ی دادگاه ، اين عمل کانون وکلای دادگستری به منزله ی دفاع از حقوق صنفی وکلاست و اميدوارند کانون وکلا در اين زمان حساس تاريخی تصميمی مبنی بر دفاع از حقوق صنفی وکلا بگيرد. هر چند اين وکيل هم در دادگاه و هم در نامه ای که به همسرش نوشته ؛تاکيد کرده چه بی پروانه و چه با پروانه وکالت به احکام صادر شده ی موکلانش معترض است:" تا زمانی که اين احکام غير عادلانه به حيات خود ادامه می‌دهد و تا زمانی که دادگاه انقلاب به صدور احکام اعجاب انگيز خويش ادامه می‌دهد. من بی‌پروانه‌ی وکالت يا با پروانه، به اين احکام معترضم.اعتراض به احکام ناعادلانه نياز به پروانه‌ی وکالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگيريد، عدالت را نه؟" او در اين دادگاه با چهره ای خندان و با اعتماد به نفس بالا حضور يافت که قوت قلب حاضران و فعالان حقوق زنانی شد که برای ديدن نسرين ستوده به کانون وکلای دادگستری آمده بودند.

همچنين نسرين ستوده در آستانه برگزاری اين دادگاه دل نوشته ای برای همسر خود ، رضا خندان به نگارش درآورده است که در زير متن کامل آن را می خوانيد:


رضای عزيزم !

می‌گويند زندان است و دلتنگی‌هايش، می‌خواهم برايت بگويم زندان است و غافلگيری‌هايش. نمی‌توانی تصور کنی نسل جديد چه فضای جديدی را در زندان ايجاد کرده است؟ همان فضای غافلگير کننده‌ای که در بيرون است، در رگ‌های زندان جريان دارد و اين، حيات جديدی را به جامعه و زندان می‌بخشد! اين زندگی گاه شاد است و سرحال، گاه آرام و سر به زير گاه نظاره‌گر و تحليل‌گر، اما در همه حال متحمل و اهل مدارا، و تحمل همان است که آنها را به هدف می‌رساند. زيرا تو خودت بهتر می‌دانی که آنچه می‌تواند سنگ را شکاف دهد و سختی‌ها را از جلوی راه بردارد انعطاف و تحمل آب است.

عزيزم !

هرکس در زندان به آزادی‌اش فکر می‌کند. من هم آزادی‌ام برايم مهم است. اما مهم‌تر از آن عدالتی است که ناديده گرفته می‌شود. معلوم است که رويايم مثل هر زندانی يک مسافرت رفتن با خانواده است يا قدم زدن آزادانه در زير باران بهاری، نگاهی به درخت کوچه يا با بچه‌ها يک عصر را در پارک گذراندن. راستی يادت هست چگونه وقتی عصرها به خانه می‌آمدی هر سه با شادمانی به استقبالت می‌آمديم؟ ما خانواده خوشبختی بوديم ولی برخلاف تهديد بازجويم که در اولين جلسه‌ی بازجويی گفت تو و شوهرت را از حیّز انتفاع ساقط می‌کنم، هنوز هم خوشبختيم، زيرا نمی‌دانم چرا آقای بازجو نمی‌دانست خوشبختی در دل آدمی وجود دارد. همه‌ی اينها را دوست دارم. معلوم است که همه‌ی اينها برايم مهم است. اما مهم‌تر از آن صدها سال حبسی است که برای موکلانم و ديگر آزاديخواهان به جرم ناکرده صادر شده است تعدادی از آنها و فقط بعضی از آنها موکلم بوده‌اند و چه پروانه‌ی وکالت داشته باشم يا نداشته باشم به احکام ناعادلانه‌ی آنها معترضم.

می‌خواهند دادگاهی برپا کنند تا پروانه‌ی وکالتم را ابطال کنند. البته پروانه‌ی وکالتی دارم که سعی کرده بودم ضميمه‌ی شرافتم باشد. اگر روزی پروانه‌ی وکالت را حکومتی از من بگيرد، شرافتم را که با هيچ حکمی نمی‌تواند بگيرد. همان مرا بس.

تا زمانی که اين احکام غير عادلانه به حيات خود ادامه می‌دهد و تا زمانی که دادگاه انقلاب به صدور احکام اعجاب انگيز خويش ادامه می‌دهد، عزيزم، من بی‌پروانه‌ی وکالت يا با پروانه، به اين احکام معترضم.اعتراض به احکام ناعادلانه نياز به پروانه‌ی وکالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگيريد، عدالت را نه؟

اوين

بند زنان زندانی سياسی

خرداد ۹۰





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر