امروز که دادگاه تشکيل شده است متاسفانه متهم در دادگاه حضور پيدا نکرده و گفته است میخواهد حرفهايش را در سينهاش نگه دارد. من به شما میگويم حرفهای او حرفهای مهمی نيست. او اصولا حرفی برای گفتن ندارد. چون حرفی برای گفتن نداشته در دادگاه حاضر نشده است.او ضد ولابت فقیه رفتار کرده است.
خبرنگاران سبز/جامعه/از وبلاگها:
پس از حمایت علی خامنهای از احمدینژاد اکنون حمایتگران ولایی درماندهاند که چگونه ممکن است بین آن همه هیاهو علیه احمدینژاد و این حمایت مصالحه ایجاد کنند. شاید نوشته کنایی زیر در وبلاگ یکی از بسیجیان، که ظاهرا محاکمه احمدینژاد است ولی در عمل در جانبداری از او نوشته شده است، نوشته شده است تلاشی اینگونه تا تضادهای گوناگون را با هم آشتی دهد.
پس از تحریر: مقدمه پیشین بر نوشته زیر نتیجه سوء برداشت از متن نوشته شده در وبلاگ میثم تمار بود. بدین وسیله از خوانندگان محترم پوزش میطلبیم.
وبلاگ « میتم تمار» نوشته است:
خب! اجازه بدهيد بدون معطلی سر اصل قصه بروم. متهم آن قدر پروندهاش قطور است که نمیدانم از کجا بايد آغاز کنم و کدومين شهود را نخست به جايگاه بخوانم. اتهامات خيلی زيادی وجود دارد. متهم برای رهبری سه شرط تعيين کرده بود و گفته بود تنها در شرايطی که مصلحی و جليلی بروند و مشايی معاون اول شود حاضر است به رياست جمهوری بازگردد. آن جلسه اگر چه تنها با حضور رهبری و احمدینژاد برگزار شد اما ما میدانيم که اين حرفها گفته شده. در جريان خانهنشينی احمدینژاد مقصود واقعی اين جريان شوم لشگرکشی و حضور خيابانی بود. اينها تصميم گرفته بودند تا با پشتوانه محبوبيت مردمی، مردم را به خيابانها بکشانند و به عبارت ديگر مردم را در برابر رهبری قرار دهند. اينکه رئيسجمهور ۱۱ روز تمام در خانه نشست در واقع برای به سرانجام رسانيدن اين طراحی بود. مهم اين نيست که هيچ سخنرانی تحريک کننده ای نداشتند. مهم اين است که ما می دانيم برای اغتشاش برنامه داشتند.
احمدینژاد از همان سوم تير ضدانقلاب بود و ما میدانستيم او روزی مقابل رهبری خواهد ايستاد. برخی معتقدند رهبری هم در حمايت بی حد و حصر از ايشان اشتباه کردهاند و البته حتما اندازه ما بصيرت کافی نداشتهاند که احمدینژاد را اين قدر بزرگ کردهاند. ماجرای فتنه سبز و حذف هاشمی از نظام هم برنامهريزی شده بود. نديديد پس از آشوبهای انتخاباتی احمدینژاد چه طور با خس و خاشاک خواندن مخالفين بنزين روی آتش فتنه ريخت؟ به نظر شما همه اينها اتفاقی است. شما نمیتوانيد اين قدر ساده لوح باشيد که همه اينها را اتفاقی بدانيد. ماجرا برنامهريزی شده بود و من با اجازه حضار امروز از برنامههای اين جريان شوم پرده برخواهم داشت.
آقای قاضی!
برخی تلاش میکنند تا احمدینژاد را از مشايی جدا کنند و بعد هم احمدینژاد را به دامن انقلاب برگردانند. اصلا اين حرکات جلف چه معنیای میتواند داشته باشد. او اصرار به رفتن و اين همانی دارد. بگذاريد زودتر شرش را کم کند. برای چه انقدر برخی زور میزنند؟ اصلا جای زور زدن که اينجا نيست. جای ديگر است!
اکنون همه میدانند که احمدینژاد ضد ولايت فقيه است و صد در صد مقابل رهبری ايستاده است. کسی در اين شک دارد؟ قطعا ندارد. اگر داشته باشد که جزو جريان انحرافی میشود. پس کسی خصوصا در اين محکمه کوچکترين ترديدی در اين موضوع ندارد. تازه اگر احمدینژاد يک درصد هم نايستاده باشد دو روز ديگر میايستد. پس ديگر به هيچ وجه جای ترديد نيست.
ممکن است بگوييد احمدینژاد اين همه در سخنرانیهايش از ولايت فقيه گفته و حتی زندگی زير سايه ولايت فقيه را تمرين زندگی در زمان معصوم دانسته است. شما چقدر ساده لوحيد. هنوز نفهميديد او چقدر عوام فريب است. هنوز فکر میکنيد هدفمند کردن يارانهها برای مصلحت کشور و نظام اجرايی شد. خير! اينها همه طراحی بود برای خريدن اعتماد مردم و بعد هم انجام طرحريزیهای بعدی. از اينکه هدفمندی اين قدر بی دردسر اجرا شد تعجب نکرديد؟ اين احمدینژاد خيلی زيرکتر از اين حرفهاست. کسانی که بيرون دادگاه هستند ممکن است به خاطر جهالتشان نفهمند اينها را. ولی شما که از نخبگان کشور هستيد قطعا متوجه موضوعيد.(حضار به علامت تاييد سرهايشان را تکان تکان میدهند.)
نگوييد رهبری برای ارتباط گرفتن با ايرانيان خارج از کشور در نشست رسمی با مسئولين وزارت خارجه دستور داده بودند و متن صحبت هم در سايت ايشان وجود دارد. ايرانيان خارج از کشور الان جزوی از اين برنامه ريزی خوف ناکند.
آقای قاضی!
حضار محترم!
امروز که دادگاه تشکيل شده است متاسفانه متهم در دادگاه حضور پيدا نکرده و گفته است میخواهد حرفهايش را در سينهاش نگه دارد. من به شما میگويم حرفهای او حرفهای مهمی نيست. او اصولا حرفی برای گفتن ندارد. چون حرفی برای گفتن نداشته در دادگاه حاضر نشده است.
من تقاضايم از همه اين است که در صدور رای کوچکترين ترديد و وقفهای روا نداريد. مهم نيست او چه میگويد يا تحقيقات قضايی از غفاری و دار و دسته رمالها و جنگيرها به کجا میرسد. اصلا مهم نيست که اين رمالها تا چه سطحی با دولت در ارتباط بودند و چه کردهاند. مهم آن است که در ارتباط بودهاند.
به احمدینژاد نبايد فرصت داد. بايد زودتر مردم هم به خيابانها بريزند و جريان حزب الله به او نشان دهد که کسی نيست و جايگاهی ندارد. احمدینژاد همان بنیصدر است. از همان سوم تير هم معلوم بود. ما گفتيم. هاشمی هم گفت. شما نشنيديد. بايد از اين فرصت استفاده کنيم و نگذاريم به جايگاه اوليهاش برگردد. وقتی او به رياست جمهوری برگشت برخی نمايندگان مجلس خيلی ناراحت شند و غصه خوردند. فرصت خيلی خوبی برای زدن دولت بود. حيف که زود تمام شد.
به هر حال الان پرونده قطور دولت آماده است. اصلا نبايد در مرود اين خائن بالفطره که هم خودش منحرف است، هم زنش و هم فرزندان و اطرافيانش درنگ کرد. چون او ظاهرا علاقهای به شنيدن حرف خواص ندارد. زودتر بايد مردم انقلابی را عليه او بسيج کنيم. اينکه رهبری میگويد آرامش را حفظ کنيد اصلا مهم نيست. مهم اين است که ما اين گونه فکر میکنيم و به اين نتيجه رسيديم. ما هم که اصلا اشتباه نمیکنيم. بايد هميشه جلودار رهبری باشيم. اصلا رهبری يک جايگاهی دارد و ما يک جايگاه ديگه. ايشان بايد اوضاع را آرام نگه دارد و ما اوضاع را هر چه که میتوانيم شلوغ کنيم. اين گونه تنوعی هم در فضای سياسی کشور ايجاد میشود. اگر تا آن موقع احمدینژاد به معنای واقعی واقعی بنیصدر نشده باشد، فوقش رهبری ايشان را بعدا جمع و جور میکنند.
آقای قاضی!
برخی افراد سست عنصر پيدا شدهاند که میگويند احمدینژاد فرزند انقلاب است و رفتن او به نفع کشور نيست. میگويند اين حرفها را هم رهبری در جلسه خصوصی گفتهاند. به اين بهانه که بايد او را حفظ کرد میخواهند دهان ما را ببيندند. کور خواندهاند. احمدینژاد بايد هر چه زودتر از گناهی که البته تا دقايقی ديگر در اين دادگاه اثبات خواهد شد(!)، توبه کند و الا جايش گوشه زندان خواهد بود. نظام وابستگی به افراد ندارد. بودن و نبودن احمدینژاد هم تفاوتی نمیکند.
باز هم عرض میکنم اينکه آقا در جلسه خصوصی با سران فرمودهاند اگر احمدینژاد خودش هم خواست از پرتگاه خودش را پرت کند، ما نبايد بگذاريم، مربوط به ما نمیشود. جايگاه رهبری اصلا با جايگاه ما متفاوت است. به ما از قديم گفتهاند گروه فشار. ما بايد فشارمان را بياوريم و هر چه میتوانيم از تريبونها شلوغ و پلوغ کنيم. اين جوری وجدانمان هم راحت خواهد شد. چون بعضی از ما سوم تير غافلانه از اين مردک حمايت کرده بوديم.
آقای قاضی!
حضار محترم!
سرتان را بيش از اين به درد نمیآورم. باز هم تاکيد میکنم زمان را صرف شنيدن سخنان اين مردک نکنيد. اينکه در هر محکمهای به متهم اجازه دفاع میدهند، برای متهمی است که جرمش ثابت نشده باشد. ما که در ضد ولايت فقيه بودن احمدینژاد ترديدی نداريم. شما داريد؟ آقای قاضی خدای نکرده شما ترديد داريد؟ حضار محترم زبانم لال شما ترديد داريد؟ چون فقط جريان انحرافی است که ترديد دارد، بنابراين شما نبايد ترديدی داشته باشيد. پس رای دادگاه معلوم است. من فقط تنها تقاضايی که دارم اين است که زودتر اعلامش کنيد. مجازات اعدام هم بد نيست. برای آيندگان عبرت آموز است و قاطعيت دادگاه را میرساند. خيلی خوب است که قاضی قاطع باشد. اين را رهبری هم فرمودهاند و به صورت اکيد دستور دادهاند که در برخورد قاطع باشيد. اميدوارم که شما ولايتمداريتان را با صدور هر چه سريعتر و هر چه قاطعتر رای ثابت کنيد. يادتان نرود که ما سرباز رهبری هستيم و اصلا جناحی هم عمل نمی کنيم.
قربان امام و رهبری و شهدا برويم.
والسلام
قاضی: بدجور(با تاکيد) زيرآبشان خورد! تنفس اعلام می کنييييم.
پس از حمایت علی خامنهای از احمدینژاد اکنون حمایتگران ولایی درماندهاند که چگونه ممکن است بین آن همه هیاهو علیه احمدینژاد و این حمایت مصالحه ایجاد کنند. شاید نوشته کنایی زیر در وبلاگ یکی از بسیجیان، که ظاهرا محاکمه احمدینژاد است ولی در عمل در جانبداری از او نوشته شده است، نوشته شده است تلاشی اینگونه تا تضادهای گوناگون را با هم آشتی دهد.
پس از تحریر: مقدمه پیشین بر نوشته زیر نتیجه سوء برداشت از متن نوشته شده در وبلاگ میثم تمار بود. بدین وسیله از خوانندگان محترم پوزش میطلبیم.
وبلاگ « میتم تمار» نوشته است:
خب! اجازه بدهيد بدون معطلی سر اصل قصه بروم. متهم آن قدر پروندهاش قطور است که نمیدانم از کجا بايد آغاز کنم و کدومين شهود را نخست به جايگاه بخوانم. اتهامات خيلی زيادی وجود دارد. متهم برای رهبری سه شرط تعيين کرده بود و گفته بود تنها در شرايطی که مصلحی و جليلی بروند و مشايی معاون اول شود حاضر است به رياست جمهوری بازگردد. آن جلسه اگر چه تنها با حضور رهبری و احمدینژاد برگزار شد اما ما میدانيم که اين حرفها گفته شده. در جريان خانهنشينی احمدینژاد مقصود واقعی اين جريان شوم لشگرکشی و حضور خيابانی بود. اينها تصميم گرفته بودند تا با پشتوانه محبوبيت مردمی، مردم را به خيابانها بکشانند و به عبارت ديگر مردم را در برابر رهبری قرار دهند. اينکه رئيسجمهور ۱۱ روز تمام در خانه نشست در واقع برای به سرانجام رسانيدن اين طراحی بود. مهم اين نيست که هيچ سخنرانی تحريک کننده ای نداشتند. مهم اين است که ما می دانيم برای اغتشاش برنامه داشتند.
احمدینژاد از همان سوم تير ضدانقلاب بود و ما میدانستيم او روزی مقابل رهبری خواهد ايستاد. برخی معتقدند رهبری هم در حمايت بی حد و حصر از ايشان اشتباه کردهاند و البته حتما اندازه ما بصيرت کافی نداشتهاند که احمدینژاد را اين قدر بزرگ کردهاند. ماجرای فتنه سبز و حذف هاشمی از نظام هم برنامهريزی شده بود. نديديد پس از آشوبهای انتخاباتی احمدینژاد چه طور با خس و خاشاک خواندن مخالفين بنزين روی آتش فتنه ريخت؟ به نظر شما همه اينها اتفاقی است. شما نمیتوانيد اين قدر ساده لوح باشيد که همه اينها را اتفاقی بدانيد. ماجرا برنامهريزی شده بود و من با اجازه حضار امروز از برنامههای اين جريان شوم پرده برخواهم داشت.
آقای قاضی!
برخی تلاش میکنند تا احمدینژاد را از مشايی جدا کنند و بعد هم احمدینژاد را به دامن انقلاب برگردانند. اصلا اين حرکات جلف چه معنیای میتواند داشته باشد. او اصرار به رفتن و اين همانی دارد. بگذاريد زودتر شرش را کم کند. برای چه انقدر برخی زور میزنند؟ اصلا جای زور زدن که اينجا نيست. جای ديگر است!
اکنون همه میدانند که احمدینژاد ضد ولايت فقيه است و صد در صد مقابل رهبری ايستاده است. کسی در اين شک دارد؟ قطعا ندارد. اگر داشته باشد که جزو جريان انحرافی میشود. پس کسی خصوصا در اين محکمه کوچکترين ترديدی در اين موضوع ندارد. تازه اگر احمدینژاد يک درصد هم نايستاده باشد دو روز ديگر میايستد. پس ديگر به هيچ وجه جای ترديد نيست.
ممکن است بگوييد احمدینژاد اين همه در سخنرانیهايش از ولايت فقيه گفته و حتی زندگی زير سايه ولايت فقيه را تمرين زندگی در زمان معصوم دانسته است. شما چقدر ساده لوحيد. هنوز نفهميديد او چقدر عوام فريب است. هنوز فکر میکنيد هدفمند کردن يارانهها برای مصلحت کشور و نظام اجرايی شد. خير! اينها همه طراحی بود برای خريدن اعتماد مردم و بعد هم انجام طرحريزیهای بعدی. از اينکه هدفمندی اين قدر بی دردسر اجرا شد تعجب نکرديد؟ اين احمدینژاد خيلی زيرکتر از اين حرفهاست. کسانی که بيرون دادگاه هستند ممکن است به خاطر جهالتشان نفهمند اينها را. ولی شما که از نخبگان کشور هستيد قطعا متوجه موضوعيد.(حضار به علامت تاييد سرهايشان را تکان تکان میدهند.)
نگوييد رهبری برای ارتباط گرفتن با ايرانيان خارج از کشور در نشست رسمی با مسئولين وزارت خارجه دستور داده بودند و متن صحبت هم در سايت ايشان وجود دارد. ايرانيان خارج از کشور الان جزوی از اين برنامه ريزی خوف ناکند.
آقای قاضی!
حضار محترم!
امروز که دادگاه تشکيل شده است متاسفانه متهم در دادگاه حضور پيدا نکرده و گفته است میخواهد حرفهايش را در سينهاش نگه دارد. من به شما میگويم حرفهای او حرفهای مهمی نيست. او اصولا حرفی برای گفتن ندارد. چون حرفی برای گفتن نداشته در دادگاه حاضر نشده است.
من تقاضايم از همه اين است که در صدور رای کوچکترين ترديد و وقفهای روا نداريد. مهم نيست او چه میگويد يا تحقيقات قضايی از غفاری و دار و دسته رمالها و جنگيرها به کجا میرسد. اصلا مهم نيست که اين رمالها تا چه سطحی با دولت در ارتباط بودند و چه کردهاند. مهم آن است که در ارتباط بودهاند.
به احمدینژاد نبايد فرصت داد. بايد زودتر مردم هم به خيابانها بريزند و جريان حزب الله به او نشان دهد که کسی نيست و جايگاهی ندارد. احمدینژاد همان بنیصدر است. از همان سوم تير هم معلوم بود. ما گفتيم. هاشمی هم گفت. شما نشنيديد. بايد از اين فرصت استفاده کنيم و نگذاريم به جايگاه اوليهاش برگردد. وقتی او به رياست جمهوری برگشت برخی نمايندگان مجلس خيلی ناراحت شند و غصه خوردند. فرصت خيلی خوبی برای زدن دولت بود. حيف که زود تمام شد.
به هر حال الان پرونده قطور دولت آماده است. اصلا نبايد در مرود اين خائن بالفطره که هم خودش منحرف است، هم زنش و هم فرزندان و اطرافيانش درنگ کرد. چون او ظاهرا علاقهای به شنيدن حرف خواص ندارد. زودتر بايد مردم انقلابی را عليه او بسيج کنيم. اينکه رهبری میگويد آرامش را حفظ کنيد اصلا مهم نيست. مهم اين است که ما اين گونه فکر میکنيم و به اين نتيجه رسيديم. ما هم که اصلا اشتباه نمیکنيم. بايد هميشه جلودار رهبری باشيم. اصلا رهبری يک جايگاهی دارد و ما يک جايگاه ديگه. ايشان بايد اوضاع را آرام نگه دارد و ما اوضاع را هر چه که میتوانيم شلوغ کنيم. اين گونه تنوعی هم در فضای سياسی کشور ايجاد میشود. اگر تا آن موقع احمدینژاد به معنای واقعی واقعی بنیصدر نشده باشد، فوقش رهبری ايشان را بعدا جمع و جور میکنند.
آقای قاضی!
برخی افراد سست عنصر پيدا شدهاند که میگويند احمدینژاد فرزند انقلاب است و رفتن او به نفع کشور نيست. میگويند اين حرفها را هم رهبری در جلسه خصوصی گفتهاند. به اين بهانه که بايد او را حفظ کرد میخواهند دهان ما را ببيندند. کور خواندهاند. احمدینژاد بايد هر چه زودتر از گناهی که البته تا دقايقی ديگر در اين دادگاه اثبات خواهد شد(!)، توبه کند و الا جايش گوشه زندان خواهد بود. نظام وابستگی به افراد ندارد. بودن و نبودن احمدینژاد هم تفاوتی نمیکند.
باز هم عرض میکنم اينکه آقا در جلسه خصوصی با سران فرمودهاند اگر احمدینژاد خودش هم خواست از پرتگاه خودش را پرت کند، ما نبايد بگذاريم، مربوط به ما نمیشود. جايگاه رهبری اصلا با جايگاه ما متفاوت است. به ما از قديم گفتهاند گروه فشار. ما بايد فشارمان را بياوريم و هر چه میتوانيم از تريبونها شلوغ و پلوغ کنيم. اين جوری وجدانمان هم راحت خواهد شد. چون بعضی از ما سوم تير غافلانه از اين مردک حمايت کرده بوديم.
آقای قاضی!
حضار محترم!
سرتان را بيش از اين به درد نمیآورم. باز هم تاکيد میکنم زمان را صرف شنيدن سخنان اين مردک نکنيد. اينکه در هر محکمهای به متهم اجازه دفاع میدهند، برای متهمی است که جرمش ثابت نشده باشد. ما که در ضد ولايت فقيه بودن احمدینژاد ترديدی نداريم. شما داريد؟ آقای قاضی خدای نکرده شما ترديد داريد؟ حضار محترم زبانم لال شما ترديد داريد؟ چون فقط جريان انحرافی است که ترديد دارد، بنابراين شما نبايد ترديدی داشته باشيد. پس رای دادگاه معلوم است. من فقط تنها تقاضايی که دارم اين است که زودتر اعلامش کنيد. مجازات اعدام هم بد نيست. برای آيندگان عبرت آموز است و قاطعيت دادگاه را میرساند. خيلی خوب است که قاضی قاطع باشد. اين را رهبری هم فرمودهاند و به صورت اکيد دستور دادهاند که در برخورد قاطع باشيد. اميدوارم که شما ولايتمداريتان را با صدور هر چه سريعتر و هر چه قاطعتر رای ثابت کنيد. يادتان نرود که ما سرباز رهبری هستيم و اصلا جناحی هم عمل نمی کنيم.
قربان امام و رهبری و شهدا برويم.
والسلام
قاضی: بدجور(با تاکيد) زيرآبشان خورد! تنفس اعلام می کنييييم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر