۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

نسرین ستوده و همسرش، زندان، سرکوب و ج.ا. را تحقیر کردند + گزارش تصویری

هربار ج.ا. می‌کوشد مخالفان خود را تحقیر کند، این اعمال به عکس باعث تحقیر خود ج.ا. و آگاه‌تر شدن مردم به خو و منش‌های غیراخلاقی و غیر انسانی ج.ا. می‌شود. صحنه‌های حضور شادمانه‌ نسرین ستوده با دستبند و آرام گرفتن او در کنار همسر پایدار و وفادرش رضا خندان نمونه‌ دیگری از این سناریوی شکست خورده ج.ا. بود.
خبرنگاران سبز/ اخبار زندانیان سیاسی:
وبگاه تغییر برای برابری گزارشی از انتقال  نسرین ستوده وکیل شجاع و دربند به ساختمان کانون وکلا در خیابان آرژانتین داده است که در کنار عکس‌های این انتقال داستان کاملی از رفتار غیرانسانی نظام ج.ا. با مخالفان خود و همچنین استواری، ایستادگی، و روحیه بالای این وکیل مبارز و روحیه بخش است.

جالب است که هربار ج.ا. می‌کوشد مخالفان خود را تحقیر کند، این اعمال به عکس باعث تحقیر خود ج.ا. و آگاه‌تر شدن مردم به خو و منش‌های غیراخلاقی و غیر انسانی ج.ا. می‌شود. صحنه‌های حضور شادمانه‌ نسرین ستوده با دستبند و آرام گرفتن او در کنار همسر پایدار و وفادرش رضا خندان نمونه‌ دیگری از این سناریوی شکست خورده ج.ا. بود.

همچنین گفتنی است که کانون وکلا نیز زیر فشار شدید ج.ا. قرار دارد تا مجوز وکالت نسرین ستوده را باطل کند که این کانون مستقل تاکنون در برابر این تقاضای غیرقانونی مقاومت کرده ا ست.

متن کامل گزارش ناهید جعفری و عکس‌های عالیه مطلب‌زاده از این روز را در زیر بخوانید و ببینید.

ساعت ۱۱ صبح امروز قرار است نسرين ستوده را به ساختمان کانون وکلا در خيابان آرژانتين بياورند. همه ما جمع می شويم. به تدريج بر تعداد فعالان جنبش زنان و وکلا افزوده می شود. همه ما در راهروی پايين کانون وکلا منتظر می مانيم. رضا خندان از طبقه بالای ساختمان پايين می آيد. با نگاه او را دنيال می کنيم. خبر می دهد: نسرين را کمی زودتر از ساعت ۱۱ آورده اند.


شوق ديدار نسرين پرمی کشد. ابتدا چند نفر از ما به همراه آقای خندان به يکی از اتاق ها می رويم . جايی که نسرين، يک مامور زن و چندتن از وکلا آنجا هستند. می خواهيم حساسيت ايجاد نکنيم تا لااقل موفق به ديدار نسرين شويم. سايرين يک يه يک می آيند و در اتاق جمع می شوند.



ما از ديدن نسرين و نسرين از ديدار ما، همه ذوق زده شده ايم. نسرين را در آغوش می کشيم. بغض هاست که می ترکد. معلوم نيست از شوق ديدار است يا دلتنگی ۹ ماهه يا پايداری چهره ای که از او بسيار آموخته ايم. اشک ها روان است.



زمان پرواز می کند. سربازها همه ی ما را بيرون می کنند و اجازه ايستادن نمی دهند. بسياری از وکلا به ويژه وکلای جوان گرد آمده اند. يکی از آنها به سرباز می گويد :« شما حق نداريد با ما برخورد بدی کنيد. اينجا کانون وکلاست نبايد برخورد خصمانه داشته باشيد.»


آرام می شويم. از درون راهرو از پشت شيشه ها نسرين را می بينيم . او هم دست تکان می دهد. شايد يکی از دلايل شادمانی نسرين حضور دوباره اش در جمع وکلای همکارش است. اين را می توانيم از نگاه و رفتارش دريابيم. شادمان است و همين ما را شادمان می کند، حتی شادی را می شود در چشمان رضا خندان ديد. حالا فضای رسمی کانون به فضايی صميمانه تبديل شده است. يکی از وکلای جوان حاضر به نقل از پدرش که از وکلای باسابقه کانون وکلا است می گويد :« پدرم گفته اگر کانون وکلا پروانه وکالت نسرين ستوده را لغو کند اعلام می کنم که ديگر با کانون کار نمی کنم.» دلم می خواهد نسرين صدای او را بشنود وبداند که چه بزرگ است.


مراجع قضايی پيش تر خواستار تعليق پروانه وکالت نسرين شده بودند اما کانون وکلای دادگستری برای دفاع از حقوق صنفی وکلايش مسئوليت رسيدگی به اين پرونده را برعهده گرفته‌اند. و امروز اولين دادگاه رسيدگی به پرونده ابطال پروانه ی وکالت نسرين ستوده است که به رياست خانم کيهانی از اعضای هيئت رئيسه کانون و چندتن از وکلا برگزار می شود.


بيرون در ايستاده ايم و در انتظار نتيجه. انتظار با خارج شدن يکی از وکلا به سر می‌رسد. او در برابر پرسش يکی از فعالان جنبش زنان می گويد: «قرار شد دادگاه تجديد نظر در زمانی ديگر برگزارشود. »


و ما دوباره شاد می شويم و پرانرژی. همينطور که پشت شيشه ايستاده ايم بروشوری را که فعالان حقوق زن برای تولد نسرين ستوده و عبدالله مومنی تهيه کرده اند در ميان وکلا پخش می کنيم . يک بيوگرافی کوتاه با تصاويری از دو فعال برجسته جنبش دانشجويی و زنان. و تبريگ روز تولد آن دو:« زاد روز ياران جنبش زنان را گرامی بداريم.»

گوشه برگه ها نيز نوشته شده : «يک لحظه ، يک توقف، يک امضا، يک تمبر و يک پاکت به نشانی تهران، زندان اوين ...به ياد آنان که بابد آزاد باشند.»


نيم ساعت گذشته از ظهر، دو سرباز همراه نسرين به همراه مامور زن نسرين را از اتاق بيرون می‌آورند. نسرين درحالی که هردو دست های دستبند زده اش را بالای سرگرفته است، تمام راه را تا کنار ماشين همچنان می‌رود. مامور زن سعی می کند دست‌های نسرين را پايين بياورد اما موفق نمی شود.


سر پله‌هايی که از ساختمان خارج می‌شويم که به طرف خيابان برويم رضا خندان با دو دستش دو طرف سر و صورت نسرين را گرفته و غرق بوسه می‌کند. مامور سعی دارد آنها را از هم جدا کند ولی نمی‌تواند. همه بهتمان زده است. مقاومت عشق است انگار يا بوسه‌های وعده داده‌ی رضا خندان به مادر، مهراوه و نيما و ... .؟ يکی از فعالان حاضر می‌خواهد اين لحظه را ثبت کند اما دوربينش را مامور می‌گيرد. دنبالش می‌دوم می‌گويم دوربين من است اما محلی نمی گذارد ...


ما امروز دوباره برمی‌کشيم ، افتخار می‌کنيم به نسرين و به خودمان به خاطر داشتن ايستاده‌ای چون او با دست‌هايی که هرگز پايين نمی‌آيند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر