‏نمایش پست‌ها با برچسب سیاست. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب سیاست. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

حسن بیادی: احمدی‌نژاد در وزارت اطلاعات و کشور پرونده داشت اما با سفارش شهردار شد

” به دليل اينکه آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت، خيلی ها به دنبال اين بودند(شهرداری تهران) که ايشان تاييد نشود. البته ناگفته نماند که آقای يونسی و موسوی لاری در اين زمينه به رغم ميل باطنی، از خودگذشتگی نشان دادند و واقعاً در آن موقعيت حساس، احترام خاصی به نظرات اعضای شورای شهر قائل شدند.“
خبرنگاران سبز/سياست/از ديگر رسانه ها:
مهدی کروبی اولین فردی بود که تخلفات رئیس دولت کودتا را در زمان مناظره‌های تلوزیونی گوش زد کرد اما اظهارات صريح مهندس حسن بيادی نايب رئيس شورای شهر تهران درباره چگونگی انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان شهردار تهران باعنایت به داشتن پرونده در وزارت کشور و وزارت اطلاعات ابهامات جديدی را ايجاد کرده است.

به گزارش سايت شفاف، حسن بيادی در گفت و گو با همشهری ماه گفته است: ”آقای احمدی نژاد آخرين گزينه بود. هيچ کس راضی به انتخاب او نبود. ما دوستانه به عنوان بسيجی جلسه‌ای گذاشتيم با جانشين بسيج که در آن زمان سردار احمدی مقدم بودند. ايشان دوستانه آقای احمدی‌نژاد را پيشنهاد دادند. اين پيشنهاد بر روی نظر ما اثرگذار بود.”

بيادی همچنين در بخش ديگری از اين مصاحبه اظهار داشته : ”به دليل اينکه آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت، خيلی ها به دنبال اين بودند (شهرداری تهران) که ايشان تاييد نشود. البته ناگفته نماند که آقای يونسی و موسوی لاری در اين زمينه به رغم ميل باطنی، از خودگذشتگی نشان دادند و واقعاً در آن موقعيت حساس، احترام خاصی به نظرات اعضای شورای شهر قائل شدند.“

شفاف در ادامه نوشته است: اکنون اما افکار عمومی با اين اظهارات با سوالاتی بی پاسخ مواجه شده است. چرا که در اظهارات آقای بيادی نکاتی وجود دارد که به هر حال افکار عمومی منتظر شنيدن پاسخ های آنان است. اصلاً در اين يادداشت طرف مورد سوال ما آقای احمدی نژاد و يا بحث درباره ايشان نيست . بلکه بحث بر سر نوع رفتار سياسی سياستمداران و مسئولان در حوزه های مختلف است که آيا قانون برايشان ملاک است يا تعارفات سياسی؟

اولاً: وقتی آقای احمدی‌نژاد برنامه خوبی ارائه نداده و گزينه آخر بوده، چرا بايد با توصيه دوستانه يک نفر فردی که گزينه آخر بوده و برنامه‌ای نداشته به عنوان شهردار تهران انتخاب شود اما گزينه‌هايی که برنامه های خوبی داشته‌اند و در اولويت بوده‌اند کنار بمانند؟ مگر مملکت را با توصيه دوستانه می‌توان اداره کرد؟ بالاخره يک نفر يا برنامه دارد يا ندارد. اينکه بی برنامه‌ترين گزينه و آخرين گزينه با يک توصيه دوستانه جايگزين با برنامه‌ترين گزينه‌ها و اولويت‌های اول شوند انصافاً قابل پذيرش نيست.

اين ايراد به آقای بيادی وارد نيست که با شجاعت مسائل پشت پرده را مطرح کرده است، بلکه ايراد اساسی از نوع تصميم گيری‌های برخی از ما ايرانيان و بويژه مسئولان است که آنقدر سياست زده شده‌اند که تصميمات سياسی اولويت پيدا کرده‌اند با برنامه محوری و البته اين به نظر می‌رسد که خلاف صريح توصيه‌های دينی ما مسلمانان نيز باشد. واقعاً جای توجيه نيست که بگوييم آقای احمدی نژاد نه برنامه خوبی ارائه داده بود و نه گزينه اول ما بود، بلکه ديگران اولويت بودند و برنامه هم داشتند اما ما کسی را انتخاب کرديم که گزينه آخر ما بود!

ثانياً : آقای بيادی گفته است که آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت اما آقايان موسوی لاری و يونسی از خودگذشتگی نشان دادند! اين چه از خودگذشتگی است؟ مگر وزارت کشور يا وزارت اطلاعات ملک شخصی آقايان موسوی لاری يا يونسی بوده است که بخواهند از يک حق شخصی خود بگذرند و اسمش را بگذاريم از خودگذشتگی؟ از خود گذشتگی يعنی اينکه يک وزير در مقابل همه فشارها بايستد و بر اجرای قانون اصرار کند حتی به قيمت تحمل چند برابری فشارها. آيا اگر کسی از اجرای قانون استنکاف کند و در برابر فشارهای سياسی و لابی‌های سياسی سر خم کند اسمش از خودگذشتگی است؟ ما به عنوان يک رسانه و يک شهروند واقعاً اطلاع نداريم که اساساً آن پرونده ها چه بوده و تا چه ميزان درست بوده‌اند يا غلط بوده‌اند. اما اگر واقعاً پرونده ای برای يک شهروندی ( فرقی نمی کند که آن شهروند چه اسمی داشته باشد و متعلق به کدام جريان سياسی باشد) در يک دستگاهی وجود داشته باشد و مسئولی نسبت به پيگيری قانونی آن پرونده کوتاهی کند و آن را به سرانجام نرساند نه تنها نامش از خودگذشتگی نيست بلکه خود آن مسئول بايد به عنوان متهم به قصور در انجام وظايفش در نهادهای ذی ربط پاسخگو باشد.

مجلس نهم فامیلی می‌شود؛ پروین و داوود احمدی‌نژاد به دنبال صندلی‌های مجلس

در اين بين اما نام دو نفر بيش از سايرين به چشم می آيد. برادر و خواهر رئيس برآمده از کودتا قصد حضور در مجلس نهم را کرده اند پروين و داوود احمدی نژاد گاه در خلوت و گاه در جلوت از رفتارهای کنونی برخی افراد دولت انتقاد کرده اند و همين اواخر داوود احمدی نژاد برادر بزرگتر رئيس دولت دهم از نزديکان رئيس جمهور و جريان انحرافی به شدت انتقاد کرد.
خبرنگاران سبز/سیاست:
بعد از انتصابات خانوادگی در بدنه خودرو سازی سایپا که توسط رحیم مشایی انجام گرفته است، اکنون خبر می رسد که پروين و داوود احمدی نژاد قصد دارند در مجلس بعدی صاحب صندلی شوند تا شايد بتوانند به نوعی به برادر خود کمکی کرده باشند.

به گزارش خبرنگاران سبز، برخی از مسئولان و شخصيت های سياسی و اجتماعی استان سمنان تحرکات گسترده خود را برای نامزدی در انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی آغاز کرده اند. اين افراد با حضور در مجالس عمومی و خصوصی، سخنرانی در مراسم و همايش ها ، تشکيل جلسات خانگی و ارسال پيامک ، نامزدی رسمی خود را به آگاهی ديگر همشهريانشان رسانده اند.

در اين بين اما نام دو نفر بيش از سايرين به چشم می آيد. برادر و خواهر رئيس برآمده از کودتا که قصد حضور در مجلس نهم را دارند که بنابر شنیده ها این دو حضور خود در مجلس بعدی را برای مقابله با رحیم مشایی و فعالیت های انحرافی وی عنوان کرده اند.

همچنين به گزارش البرز، اسامی تعدادی از افرادی که برای کانديداتوری در انتخابات مجلس از استان سمنان اعلام آمادگی کرده‌اند به اين شرح است:

حوزه انتخابيه شهرستانهای سمنان و مهدی شهر:
مصطفی کواکبيان، نماينده فعلی مردم سمنان و مهدی شهر در مجلس شورای اسلامی
ابوالقاسم قزوهی، مديرکل سابق آموزش و پرورش استان سمنان
سيد طاهر طاهری، مدير عامل شرکت گسترش سرمايه گذاری ايران خودرو
حجت الاسلام هادی دوست محمدی، نماينده مردم سمنان و مهدی شهر در مجلس هفتم
بهزاد بهرامی نسب، رييس دانشگاه جامع علمی کاربردی استان سمنان
جواد خسروی، شهردار سمنان
محمدعلی غريبشاهيان، عضو شورای اسلامی شهر سمنان

حوزه انتخابيه شهرستان شاهرود:
کاظم جلالی، نماينده فعلی مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی
علی اصغر خانی، شهردار منطقه ۱۱ تهران
عباسعلی غلامی، دانشجوی کارشناسی ارشد مديريت منابع انسانی
علی اکبر رجبی، رييس سابق دانشگاه صنعتی شاهرود
علی ملک، مديرعامل سابق کارخانه پارس خودرو
عباسعلی نوروزعلی، سرپرست سابق دفتر نظارت و بازرسی انتخابات شاهرود
رمضانعلی باقری، عضو شورای اسلامی شهر شاهرود
حجت الاسلام مهدی انصاری، مديرکل دفتر ويژه دولت در مجلس شورای اسلامی
علی شاهينی، رييس دانشگاه پيام نور شاهرود

حوزه انتخابيه شهرستان دامغان:
حجت الاسلام حسن ملک محمدی، نماينده فعلی دامغان در مجلس شورای اسلامی
حسن سبحانی، نماينده مردم دامغان در مجلس هفتم
حجت الاسلام غلامعلی صفايی پور، مديرکل اوقاف و امور خيريه استان سمنان
عبدالرحمن رستميان فوق تخصص روماتولوژی و معاون بالينی پرديس بين المللی دانشگاه علوم پزشکی تهران

حوزه انتخابيه شهرستان گرمسار:
عبدالرضا ترابی، نماينده فعلی گرمسار در مجلس شورای اسلامی
غلامرضا کاتب، عضو هيئت مديره پست بانک ايران
پروين احمدی نژاد، عضو شورای اسلامی شهر تهران
داوود احمدی نژاد، دبيرکل پدافند غيرعامل کشور

زمینه‌سازی برای ادامه کودتا:«مطمئن باشید احمدی‌نژاد در سال۹۲، ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد.»

تریبون اسفندیار رحیم‌مشایی از شرکت احتمالی محموداحمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ خبر داده است. این رسانه خبری حتی میزان آرای وی را نیز پیش بینی کرده است. « مطمئن باشيد که ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد»   
  خبرنگاران سبز/ سیاست:
یک سایت وابسته به رحیم‌مشایی ناخواسته و نادانسته پرده از نقشه شوم باند وی برای ادامه حاکمیت بر دولت برداشت. این منبع اعلام کرد:«آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ برای مردم ناشناخته بود و توانست با ۵ ميليون رای هاشمی را کنار بزند وليکن در سال ۸۸ که مردم بهتر ايشان را شناختند ۲۴ ميليون رای آورد . اگر در سال ۹۲ امکان شرکت وی در انتخابات ميسر شود و شما هم از ايشان طرفداری نکنيد - مطمئن باشيد که ۳۴ ميليون رای را خواهد آورد.»


  گفتنی است چندی پیش احمد جنتی دبیر شورای نگهبان اعلام کرده بود که تا او زنده است اجازه نخواهد داد تا صلاحیت رحیم‌مشایی برای شرکت در انتخابات تائید شود. متقابلا مشایی نیز گفته بود که تا دوسال دیگر جنتی زنده نیست که بخواهد صلاحیت کسی را رد یا تائید کند.

اما این درگیری‌ها ظاهرا باعث شده تا طرفداران احمدی‌نژاد به فکر تغییر قانون اساسی برای ادامه غصب دولت توسط وی افتاده و حتی تعداد آرای وی را نیز در انتخابات دو سال دیگر پیش‌بینی کنند. بر اساس قانون اساسی فعلی، هیچ‌کس نمی‌تواند برای بیش از دو دوره متوالی ریاست دولت را برعهده داشته باشد.

سایت اینترنتی هفت صبح که به عنوان تریبون اسفندیار رحیم‌مشایی شناخته می‌شود در پاسخ به سخنان مصباح‌یزدی در خصوص حمایت دوسال پیش وی از کودتا و عدم حمایت کنونی از وی گفته است:«شما هم اگر با اصلاح طلبان وارد چالش شديد، نه بخاطر حب احمدی نژاد بود بلکه بخاطر بغض شما از اصلاح طلبان بود . چون می دانستيد که شخصيتی که بتواند آنها را شکست دهد را در چنته نداريد . همانگونه در سال ۸۴ شما و تمامی حاميان شما از آقای لاريجانی معروف حمايت کردند وليکن نتيجه چه شد . در ثانی حمايت شما از آقای احمدی نژاد باعث ريزش آرای وی شد نه افزايش آرای ايشان منتها آرای احمدی نژاد آنقدر بالا بود که اين ريزش ها اثری در برتری آرا نداشت.»

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

احمدی‌نژاد مجلس را تحریم کرد: انشاالله جواب مجلس را بزودی می‌دهیم

وی انتصاب جرم به دولت را يک خلاف و جرم خواند و گفت که انشالله پاسخ مجلس را به زودی ميدهيم. برخی فکر می کنند که وقتی به دولت ميرسند ديگر نبايد حريمها را رعايت کنند. اما اشکالی ندارد. 
خبرنگاران سبز/سیاست/ از دیگر رسانه ها:
 امروز رئيس دولت برآمده از کودتا در دومين نشست مطبوعاتی خود در سال ۹۰ در خصوص مسايل مربوط به جريان انحرافی به سوالات خبرنگاران که بيشتر جنبه حاشيه‌ای داشت پاسخ داد. بخش‌هایی از گزارش این مصاحبه به نقل از آینده در زیر می‌آ‌ید.

خبرنگار خبرگزاری آريا با اعلام اینکه عده ای رئيس دولت و همراهانش را با خبرسازيها و تکذيب‌های خود تخريب می‌کنند و واکنش او را پرسيد، احمدی نژاد اظهار داشت: پاسخ ما سکوت الهام بخش وحدت است.

همچنين خبرنگار يک خبرگزاری خارجی به احمدی‌نژاد گفت : علمای قم در زمان اصلاحات به طرق مختلف انحراف دولت را به زبانهای مختلف اعلام کردند .الان نيز يک بار ديگر شاهد اين حرکت علما درباره دولت شما هستند . نظر شما چيست؟

در همين هنگام مجری مراسم در انتقاد از اين خبرنگار گفت :‌شما اعلام کرده بوديد که سوالتان درباره سياست خارجی است اما الان سوال ديگری پرسيديد که احمدی‌نژاد گفت : اين سوال هم سياست خارجی بود !

همه اجازه دارند حرف بزنند
احمدی‌نژاد سپس در ادامه شروع به عوام فريبی در يک مصاحبه رسانه ای که بازتاب بين المللی نيز دارد کرد و گفت: اگر نوع نگاهمان به صحنه عوض شود نوع برداشتمان عوض می شود. ايران کشور آزادی است و تا زمانی که اظهار نظرها از حدود قانون خارج نشده،‌ همه اجازه دارند حرف بزنند . اصلا افتخار دولت اين است که مورد هجوم تندترين انتقادها بوده اما اجازه داده که همه حرفشان را بزنند .البته بر مامشخص نشد که انتقادات به نوع اداره دولت افتخار است يا نشان از بی کفايتی رئيس دولت ؟!

وی افزود :‌ مقايسه اين دولت با دولتهای قبلی يک قياس مع الفارغ است .از قبل اعلام کرده ايم که روش اداره کشور با روش دولتهای قبلی متفاوت است و متفاوت خواهد بود که البته اين کلام وی تا قسمتی به حقيقت نزديک است چرا که در دو دوره نخست وزيری ميرحسين موسوی و محمد خاتمی خبری از رمالی و اجنه نبود و دولت با اراده و توان فکری دولت مردان اداره ميشد.

وی همچنين درپاسخ به سوال ديگری درباره اينکه چرا يک بار برای هميشه درباره اين اجنه و رمالهايی که گفته می شود جريان نزديک به دولت هستند ، پاسخی نمی دهيد که اين بحثها تمام شود، گفت : متهمانش را که گرفتند و تمام شد؛ حالا اجازه دهيد ما به کارهايمان برسيم . اين موضوع را هم ما شروع نکرده بوديم که بخواهيم تمامش کنيم .

خبرنگار روزنامه ايران، از رييس جمهور درباره گروهی که در پی تخريب دولت هستند پرسيد که احمدی نژاد در پاسخ گفت: کارهای دولت روی زمين قابل اندازه گيری است. بالاخره نيروگاه اتمی راه افتاد يا نيافتاد؟.

احمدی نژاد در ادامه گفت: در ارايه آمار مشکلاتی بود و منابع مختلفی آمار می دادند. از اين به بعد يک مرجع رسمی برای اعلان داريم و باقی غير رسمی است. بالاخره وضع کشور معلوم است.

آنها ۳۱۲ تا بودند
احمدی نژاد همچنين در حالی درباره موضوع برخورد با مفاسد اقتصادی از خود دولتمردان خود دفاع کرد که پرونده تخلفات مالی رحيم مشايی، رحيمی و بقايی هر روز ابعاد تازه تری پيدا ميکند . وی در واکنش به يکی از خبرنگاران که به ليست ۲۵۰ نفره رئيس جمهور درباره مفسدين اقتصادی می پرسيد، گفت: اين ليست ۳۱۲ نفره است. ما ۳۱۲ اسم با موضوع داديم اما اينکه چه کسی تخلف کرده و کی نکرده با قاضی است. ما معرفی کرديم اما مرجع، دستگاه قضايی است. من تنها رييس جمهوری هستم که اعلام کرده ام که اگر تخلف از بنده و از خانواده بنده و از بستگان بنده و تمام وابستگان بنده صورت گرفته است برابر قانون با او برخورد شود. بخشی از کارهای ما در روز تنظيم کردن برنامه هايی است که کسی نتواند به اموال مردم دست اندازی کند.

او در پاسخ به سوالی درباره برخورد و رسيدگی به پرونده نزديکان متهمش ادعا کرد تنها رئيس جمهوری هستم که گفته ام هر تخلفی از بنده و نزديکان و فرزندانم هست، با دقت رسيدگی و برخورد شود.

اگر سند داشتند که اين‌قدر سروصدا لازم نبود
وی در پاسخ به سوال خبرنگار برنا که پرسيد، آيا اسناد جريان انحرافی به شما ارائه شده، با طعنه گفت: اگر سند داشتند که اين‌قدر سروصدا لازم نبود.

وی همچنين به سوال خبرنگار زن ايسنا که با حرارت خواستار واکنش احمدی نژاد به برخی نزديکانش که با حرفهای شاذ باعث ضربه به دولت می‌شوند و تلويحا خواستار جلوگيری از ادامه اين روند شد، واکنش تندی نشان داد و گفت: شما که دانشجو هستيد، نبايد مخالف آزادی انديشه باشيد. ما که نمی توانيم جلو انديشه را بگيريم. ديگر سکوت کرده ايم.

احمدی‌نژاد در پاسخ به سوال ايرنا که به نامههای رئيسمجلس در خصوص غيرقانونی بودن مصوبات دولت اشاره داشت و آن را نوعی صف آرايی در مقابل دولت ميخواند، گفت: شما خودتان پاسخ را هم در سوالتان داديد. ما معتقديم که اين دولت قانونمندترين دولت پس از انقلاب است. قانون برای رفاه وسعادت ملت است و مجری برداشت خودش از قانون را اجرا ميکند نه برداشت ديگريان را.

وی انتصاب جرم به دولت را يک خلاف و جرم خواند و گفت که انشالله پاسخ مجلس را به زودی ميدهيم.

وی از نامهای سريای از مجلس به دولت سخن گفت که محتوای آن از تريبون علنی مجلس خوانده شد و ادامه داد: برخی فکر می کنند که وقتی به دولت ميرسند ديگر نبايد حريمها را رعايت کنند. اما اشکالی ندارد.

ضبط تصاویر مانور وحشت سرکوبگران توسط دوربین‌های سازمان ملل

منطقه دروس تهران این‌بار شاهد خشونت عریان سرکوبگران بود. تجمع مقابل مقر سازمان ملل شکل نگرفت اما سبزها پیروز شدند. چراکه تصاویر این مانور وحشت توسط دوربین‌های سازمان ملل ثبت و سندی شد برای محکومیت دولت کودتا 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
محمدجواد اکبرین، دین‌پژوه و فعال سیاسی در صفحه فیس بوک خود درباره تجمع اعتراضی بزرگداشت هفتمین روز درگذشت شهید هاله سحابی در مقابل مقر سازمان ملل متحد در تهران نوشت:

« مراسم برگزار نشد؛ اما دوربين های دفتر سازمان ملل تصاوير "مانور وحشت" پليس و لباس شخصی ها را ضبط کرد. امشب جمع بندی گزارش ها منتشر می شود و با کمک دکتر لاهيجی شکايتی تنظيم می‌شود که گواهش دوربين های سازمان ملل است نه موبايل‌ها و دوربين‌های بی پناه ما؛ و اين يعنی آخرين قدم‌ها برای اعتراض مسالمت آمیز»

احمدی نژاد: استعفا بده نیستم / اگر طلسم شده ام بیایید طلسم مرا بشکنید

اگر اينها يک برگ تخلف از آقای مشايی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخير هم که منتشر شده سند سازی است. هميشه گفته ام که اگر ثابت شد ايشان يک ريال سوءاستفاده کرده است، در تلويزيون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمينان می گويم که آقای رحيمی يک ريال هم سوءاستفاده نکرده است.
خبرنگاران سبز/سیاست:
به گزارش خبرنگاران سبز، محمود احمدی نژاد رئيس دولت کودتا ۱۰خرداد در اولين اجلاس استانداران سراسر کشور در سال جديد که در محل وزارت کشور برگزار شد، بدون حضور خبرنگاران به دفاع تمام قد از رحيم مشايی پرداخت و با اعلام اينکه تا روز تنفيذ بعدی با جديت به کار ادامه خواهد داد برای اقتدارگرايان هل من مبارز طلبيد و گفت: اگر فکر ميکنيد  که مرا طلسم کرده اند! خب بياييد طلسم من را بشکنيد تا همه راحت شوند!

براساس اين گزارش، رئيس دولت کودتا در اين سخنرانی خود با اشاره به مباحثی مبنی بر اينکه برخی عناصر دولت با جن گيرها و رمالان در ارتباط هستند، گفت: حالا که برخی ها را با اين عنوان دستگير کرده اند، بهتر است بگذارند دولت کار خودش را بکند.

وی همچنين در بخش ديگر سخنان خود گفته است: دولت را متهم می کنند که می خواهد در انتخابات دخالت کند، ما کی در انتخابات دخالت کرديم؟ ما به هيچ وجه قصد دخالت در انتخابات را نداشته و نداريم.

احمدی نژاد درباره اظهارنظر های مختلف درباره مسائل مالی و انحرافات فکری مشايی گفت: اگر اينها يک برگ تخلف از آقای مشايی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخير هم که منتشر شده سند سازی است.
دولت کودتا همچنين گفت که برخی ها در چند وقت اخير شايعه کرده بودند که احمدی نژاد می خواهد استعفا بدهد! اينها گمان کرده اند که الان وقت تقسيم غنائم است، در حالی که من به همه اعلام می کنم که مثل کوه ايستاده ام و تا روز تنفيذ بعدی با جديت به کار ادامه خواهم داد.

احمدی نژاد همچنين درمورد مسائل مربوط به محمد رضا رحيمی معاون اول رئيس جمهور گفت: هميشه گفته ام که اگر ثابت شد ايشان يک ريال سوءاستفاده کرده است، در تلويزيون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمينان می گويم که آقای رحيمی يک ريال هم سوءاستفاده نکرده است.

رئيس دولت کودتا در ادامه مصاحبه اش خود گفت: برخی هم اينگونه عنوان می کنند که من را طلسم کرده اند! خب بياييد طلسم من را بشکنيد تا همه راحت شوند! من نه بچه خان هستم، نه بچه سرمايه دار، نه شعيب بن صالح! من خاک پای مردم هستم.

وی در پايان خاطرنشان کرد: برخی می خواهند من را بزنند؛ اما من که گفته ام زمين خورده خدايی ام هستم پس بگذارند کارمان را بکنيم.

ادامه کینه‌های خامنه‌ای؛ حذف میرحسین موسوی از شورای عالی انقلاب فرهنگی

علی خامنه ای طی حکمی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای دوره‌ ای جديد منصوب کرده است که بر اساس اين حکم، ميرحسين موسوی رئيس جمهور واقعی ملت سرافراز ايران و ايرج فاضل از حذف شدگان اين دوره هستند و احمد جنتی و حسن حبيبی نيز به عنوان عضو افتخاری اين شورا معرفی شده اند.
خبرنگاران سبز/نقد و نظر/ وحید زادقی: 
اصل ۱۰۹ قانون اساسی صفات و شرايط رهبری اينگونه پيشبينی کرده است:
صلاحيت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه: که با توجه به گفته بزرگان حوزه علميه و مراجع مستقل، علی خامنه ای فاقد اين شرط است چرا که ايشان پس از رهبری يک شبه به در[ه آيت اللهی رسيدند و وی هرگز مرجع تقليد نبوده است.

شرط بعدی عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام پيشبينی شده است که با توجه به حمايت علی خامنه‌ای از کودتای انتخاباتی و چشم پوشی از دزديده شدن ميليون‌ها رای، دستور برای بازداشت، سرکوب، اعدام و کشتار معترضين وی از درجه عدالت و تقوا نيز خارج شده است.

شرط سوم: بينش صحيح سياسی و اجتماعی، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت کافی برای رهبری است:  که ايشان نشان داده‌اند در تشخصيص و تصميم گيری کلان فاقد شجاعت لازم می باشد چرا که هر فردی که برخلاف نظر وی بگويد دشمن و مستوجب عقاب خواهد بود.

علی خامنه ای پس از پايمال کردن حق مسلم ميرحسين موسوی برای در دست گرفتن دولت با آن پشتوانه بی نظير آرای مردم، برای به کرسی نشاندن تصميم خود دستور بازداشت تمامی مشاورين و اطرافيان ميرحسين موسوی را صادر، رای دهندگان به وی را زندانی، اعدام و به قتل رساند. تا نوبت به شخص میرحسین رسید. اول دستور به بازداشت وی آنهم بطور مخفيانه داد سپس آخرين سمت حکومتی وی يعنی عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را از او گرفت و دستور حذف وی را پس از بیست سال صادر کرد تا همچنان نشان دهد فردی فاقد اخلاق، عدالت، و بينش سياسی است.

علی خامنه‌ای طی نامه‌ای در راستای اختيارات ناپايان و ديکتاتورگونه خود، طی حکمی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای دوره‌ ای جديد منصوب کرده است که بر اساس اين حکم، ميرحسين موسوی رئيس جمهور واقعی ملت سرافراز ايران و ايرج فاضل از حذف شدگان اين دوره هستند و احمد جنتی و حسن حبيبی نيز به عنوان عضو افتخاری اين شورا معرفی شده اند .

گفتنی است حضور مير حسين موسوی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عملا از فردای انتخابات رياست جمهوری سال ٨٨ و هجمه های همه جانبه حکومت و نهادهای فراقانونی، محدود شده بود.

اما دکتر ايرج فاضل، وزير بهداشت و درمان دولت هاشمی رفسنجانی نيز، که از حذف شده ها توسط رهبری است، همان مقامی است که سال ٨٨ و بعد از انتشار نامه ای انتقادی پيرامون عملکرد دولت، توسط محمود احمدی نژاد از رياست فرهنگستان علوم پزشکی کنار گذاشته شد.

محمدرضا عارف، معاون اول محمد خاتمی، کماکمان در ترکيب اين شورا حضور دارد.

متن حکم علی خامنه ای به شرح زير است:

با توجه به پايان يافتن دوره‌ مسئوليت اعضای کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی، شخصيت‌های حقوقی و حقيقی زير بعنوان اعضای اصلی برای دوره‌ی جديد آن شورا و احمد جنتی و جناب آقای دکتر حسن حبيبی بعنوان اعضای افتخاری شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب می گردند:

شخصيت‌های حقوقی: رؤسای محترم سه قوه، وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم تحقيقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، ورزش و امور جوانان، معاون علمی و فناوری رئيس جمهور، رؤسای سازمان صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نهاد نمايندگی ولی فقيه در دانشگاه‌ها، جهاد دانشگاهی، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، دانشگاه آزاد اسلامی و رؤسای کميسيون‌های فرهنگی، آموزش و تحقيقات، بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی.

شخصيت‌های حقيقی، حجج اسلام و آقايان: دکتر احمد احمدی، عليرضا اعرافی، حميد پارسانيا، دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر رضا داوری، حسن رحيم پور، دکتر علی شريعتمداری، علی اکبر صادقی رشاد، سیّدعليرضا صدر حسينی، دکتر محمّدرضا عارف، محسن قمی، دکتر محمّدعلی کی نژاد، دکتر منصور کبکانيان، دکتر حسين کچوئيان، دکتر مهدی گلشنی، دکتر علی لاريجانی، محمود محمّدی عراقی، دکتر محمدرضا مخبر، دکتر صادق واعظ‌ زاده و دکتر علی اکبر ولايتی.

سيد مصطفی تاج زاده:وضعيت جناح حاکم به شدت نااستوار و سست است

با توجه به مشکلات فوق که هر کدام می‌تواند به بحرانی برای اقتدارگراها و حتی در جامعه تبديل شود بايد گفت وضعيت جناح حاکم به شدت نااستوار و سست است. به همين علت نگرانی از سر و رويشان می‌بارد و می‌‌کوشند انسداد و سانسور شديدی اعمال کنند. آنان در صددند با ايجاد فضای امنيتی و پليسی عملاً نظريه «النصر بالرعب» يا پيروزی بر اساس ايجاد ترس را تحقق بخشند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
 سيد مصطفی تاج زاده، زندان سياسی، در يکی از آخرين مکتوبات خود، با پيشبينی "پايان دوران خوش اقتدارگرايان"، به بررسی مشکلات پيش روی جناح راست پرداخته و خاطرنشان کرده است که با اشاره به شرايط داخلی و خارجی کنونی، اقتدارگرايان مجبورند دير يا زود برخی از حقوق و آزادی های مردم را به رسميت بشناسند."

متن کامل اين مکتوب، که از آخرين نوشته های معاون سياسی وزارت کشور دولت اصلاحات و از زندانيان فعلی زندان اوين است، به شرح زير می باشد:

ماه‌ عسل اقتدارگراها رو به پايان است و دو انتخابات پيش‌رو (مجلس نهم و رياست جمهوری يازدهم) اختلافات جناح راست را به طور کامل آشکار خواهد کرد. اما مشکلات جناح حاکم به مراتب بيش از اختلافات افراد و باندها و احزاب آن‌هاست. به باور من جناح حاکم دست‌کم با پنج مشکل مهم در حال دست و پنجه نرم کردن است؛‌ مشکلاتی که بعضاً در حال تبديل به بحران هستند. اولين مسأله همين اختلافات رو به رشد آنان است. حزب پادگانی با حذف اصلاح‌طلبان و اخيراً آقای هاشمی از مديريت کشور، اکنون وظيفه و مأموريت آقای احمدی‌نژاد و دوستانش را خاتمه يافته تلقی می‌کند. وی و اطرافيانش با توجه به حرکت اعتراضی اخير خود تا پايان دوره رياست جمهوری تحمل خواهد شد ولی بعد از آن در هيچ يک از سه قوه دست بالا نخواهند داشت.

حزب پادگانی در عين حال مايل نيست هر سه قوه به طور کامل در اختيار جناح محافظه‌کار (راست سنتی) قرار گيرد. وضعيت ايده‌آل برای آنان حضور افرادی در عرصه مديريت (هر سه قوه) کشور است که حتی‌الامکان وابستگی حزبی و شناخته شده به گروه‌های قوی و منتفذ و مستقل از کانون قدرت، نداشته باشند تا امربران و کارگزاران سر به زير باشند. بنابراين منافع و علايق حزب پادگانی کاملاً هماهنگ با جناح راست سنتی نيست و می‌کوشد مهر‌ه‌های خود را به تدريج جايگزين افراد شاخص آن‌ها کند که معدل سنی بسياری از آنان بالای ۷۰ سال است. پس حذفشان توجيه دارد.

اما راست سنتی يا محافظه‌کاران قصد دارند به نام اتحاد اصولگراها در انتخابات سال جاری مجلس، مانند مجلس هشتم در شهرهای بزرگ فهرست مشترک ارائه کنند. چون به اين ترتيب می‌توانند اکثريت مجلس نهم را نيز در اختيار بگيرند (آنان چهره‌های شناخته شده بيشتری از حزب پادگانی و نيز گروه احمدی‌نژاد برای نامزدی مجلس دارند). اين اتحاد به سود آنان و به ضرر آقای احمدی‌نژاد است. البته حزب پادگانی خود رأساً فهرستی ارائه نمی‌کند چون هويت آشکار و شناخته شده ندارد. آنان سعی می‌کنند نامزدهای وابسته به خود را در فهرست متحد اصولگراها قرار دهند. به نظر می‌رسد آقای احمدی‌نژاد از اين سناريو نگران است، زيرا به نام وحدت، در مجلس نهم اقليتی به مراتب ضعيف‌تر از مجلس هشتم به دست خواهد آورد، بويژه که خود وی ديگر رييس دولت نخواهد بود و نمی‌تواند نقش مؤثری در عرصه قدرت ايفا کند.

از آنجا که اين گروه توان ايجاد يک حزب منسجم را چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ تشکيلاتی و راهبردی و برنامه‌ای ندارند و پس از اين دوره، جز شخص احمدی‌نژاد (آن هم در عرصه‌های محدود) امکان حضور چندان مؤثری در قلمرو سياست‌ورزی و قدرت نخواهند داشت، به همين دليل گروه وی درصدد ارائه فهرست مستقلی است تا بتوانند اکثريت قاطع (نيم به علاوه يک نمايندگان يعنی حدود ۱۵۰ کرسی) يا دست‌کم اکثريت قوی را به طرفداران خود اختصاص دهند تا زمينه برای رياست‌جمهوری نامزد مطلوب آن گروه کوچک فراهم شود. استدلال آنان چنين است که به احتمال زياد اصلاح‌طلبان در انتخابات حاضر نخواهند شد، بنابراين برای افزايش مشارکت مردمی و ايجاد شور انتخاباتی دست‌کم در شهرهای بزرگ مانند تهران، تبريز، اصفهان، شيراز، مشهد و… اصولگراها بايد حداقل دو ليست ارائه و با هم رقابت کنند.

رقابت درونی اصولگراها به ضرر جناح راست سنتی خواهد شد، به همين دليل محافظه‌کاران در ماه‌های اخير اصلاح‌طلبان را به مشارکت در انتخابات تشويق می‌کنند تا به اين طريق بتوانند همه اصولگراها را مجبور کنند تا با فهرست واحد در انتخابات حاضر شوند. يعنی مانند انتخابات پيشين با فشار از بالا و چانه‌زنی از پايين آقای احمدی‌نژاد را به ارائه فهرست واحد مجبور خواهند کرد. به اين ترتيب خواهند توانست با حضور ضعيف و دست و پا بسته اصلاح‌طلبان هم به انتخابات مشروعيت بخشند و هم اکثريت مجلس را بدون رقابت جدی به دست آورند. حرکت اعتراضی اخير، موضع آقای احمدی‌نژاد را تضعيف و مقابله با اطرافيان نزديکش را تسهيل کرد.

مشکل دوم جناح حاکم مشکلات اقتصادی است. به نظر من در سال جاری و نيز در سال آينده همچنان شاهد افزايش قيمت‌ها، واردات انبوه، بيکاری گسترده، تضييقات روزافزون بخش‌های توليدی و صنعتی و کشاورزی خواهيم بود و هيچ طيفی از جناح حاکم (حزب پادگانی- احمدی‌نژاد- محافظه‌کاران يا راست سنتی) راهی برای برون‌رفت از تورم و رکود اقتصادی ندارند، تحريم‌های جهانی همچنان ادامه خواهد داشت، افزايش قيمت نفت نيز حلال نهايی مسأله نيست. زيرا در عين افزايش درآمد دولت، انتظارات مردم را نيز بالا می‌برد و قيمت محصولات در سطح جهانی نيز افزايش می‌يابد که قيمت واردات انبوه، حتی چينی را بيشتر می‌کند. به باور من دوره شعارهای عوام‌پسند جناح راست (از هر طيفی) به سر آمده است و اين مسأله در نرخ مشارکت مردم در انتخابات مؤثر خواهد بود، اختلافات درونی اصولگراها نارضايتی گسترده مردم را علنی‌تر می‌کند. کما اينکه در مباحث مربوط به لايحه بودجه تا حدودی ابعاد نارسايی و نارضايتی‌های اقتصادی آشکار شد. عدم انتشار آمارهای اقتصادی نيز مشکل را حل نمی‌کند چون مشکلات اقتصادی عينی و ملموس است و مردم برای درک آن‌ها نياز به آمار و ارقام ندارند.

معضل سوم تفاوت ديدگاه‌های ذهنی در جناح حاکم است. محافظه‌کاران همچنان بر طبل ايجاد محدوديت و بگير و ببند می‌کوبند و حزب پادگانی نيز چنين روشی را درست می‌خواند، ولی گروه احمدی‌نژاد سياست فوق را شکست خورده و رأی شکن در انتخابات ارزيابی می‌کنند. طبق تحليل دولتی‌ها،‌ اکثريت ايرانيان بخصوص در شهرهای بزرگ با اين بگير و ببندها و حتی با تلقی سنتی‌ها از اسلام (از آقايان مصباح و جنتی تا مهدوی‌کنی و ناطق‌نوری) مخالف‌اند و من حدس می‌زنم نظرسنجی‌هايی نيز در اين زمينه‌ها به عمل آورده‌اند.

تغيير فاز گفتمان آنان از «اسلام فقاهتی» آن هم به قرائت آقای مصباح يزدی به «مکتب ايرانی» و بزرگداشت کوروش هخامنشی ناشی از چنين تحليل و نظرسنجی‌هايی است. از نظر گروه احمدی‌نژاد دفاع از بگير و ببند فرهنگی کمر آنان را در انتخابات می‌شکند. اين اختلاف ديدگاه روز به روز پررنگ‌تر می‌شود و حمله اصولگراها به رييس دفتر آقای احمدی‌نژاد نمود اين شکاف است. با گذشت زمان و با فعاليت گسترده شبکه‌های ماهواره‌ای، موج دموکراسی‌خواهی در منطقه و افزايش مشکلات اقتصادی اين اختلاف ديدگاه علنی‌تر و گسترده‌تر خواهد شد.

معضل چهارم وضعيت ايران در عرصه بين‌الملی است. اکنون ديگر معلوم شده در انتخابات آتی آمريکا، چه اوباما پيروز شود و چه نامزد جمهوريخواهان، دست‌کم در کوتاه‌مدت گرهی از مشکلات دو کشور باز نخواهد شد و تحريم‌ها و تهديدها همچنان ادامه خواهد داشت. با افزايش مشکلات اقتصادی مردم و اختلافات اصولگراها ممکن است فشارها بيشتر شود. از طرف ديگر غنی‌سازی اورانيوم هم‌زمان با نقض ديگر حقوق مسلم ملت ايران جاذبه کمتری برای افکار عمومی خواهد داشت. از طرف ديگر حوادث منطقه و قيام‌های مردمی، اگرچه آمريکا و اسرائيل را تضعيف کرده است، اما در عرصه داخلی برای اقتدارگراها از هر سه طيف حزب پادگانی، احمدی‌نژاد و محافظه‌کاران مشکلاتی ايجاد خواهد کرد. به اين ترتيب که در صورت حرکت کشورهای منطقه مانند مصر و تونس و… به سوی معيارهای دموکراتيک (احزاب و مطبوعات و انتخابات آزاد، تجمع‌های اعتراضی، آزادی سبک زندگی و…) جناح حاکم در ايران نيز در فشار بيشتری قرار می‌گيرد تا حقوق و‌ آزادی‌های قانونی ايرانيان را به رسميت بشناسد. اگر هم سلفی‌ها در اين کشورها اکثريت را به دست آورند جهت‌گيری‌های شديد ضد شيعی و ضد ايرانی از خود نشان خواهند داد، حتی اگر شديداً عليه آمريکا و اسرائيل موضع بگيرند (نمونه راديکال آنان بن‌لادن بود)، در هر دو حال يعنی چه شريعت‌گراها حاکم شوند و چه دموکراسی‌ حرف اول را در اين کشورها بزند، مشکلات جناح حاکم بيشتر خواهد شد.

مشکل پنجم اصولگراها گسترش فساد مالی و اداری در کشور به رغم همه شعارهاست. اين نارسايی‌ها خود را در زندگی روزه مردم نشان می‌دهد و با رقابت‌های درونی و ظهور اختلافات جناح حاکم، فسادها به طور علنی‌تری مطرح خواهد شد. درست است که صدا و سيما و مطبوعات کاملاً کنترل شده‌اند اما ماهواره و اينترنت انحصار اطلاع رسانی را شکسته و وضعيت دشواری برای اعمال روش‌های اقتدارگراها ايجاد می‌کند.

با توجه به مشکلات فوق که هر کدام می‌تواند به بحرانی برای اقتدارگراها و حتی در جامعه تبديل شود بايد گفت وضعيت جناح حاکم به شدت نااستوار و سست است. به همين علت نگرانی از سر و رويشان می‌بارد و می‌‌کوشند انسداد و سانسور شديدی اعمال کنند. آنان در صددند با ايجاد فضای امنيتی و پليسی عملاً نظريه «النصر بالرعب» يا پيروزی بر اساس ايجاد ترس را تحقق بخشند.

اما روند حوادث به سود آنان نيست و دير يا زود مجبور خواهند شد که به رغم اشتراک نظر همه اصولگراها در نفی و نقض و سرکوب حقوق و آزادی‌های اساسی ايرانيان، اين حقوق و آزادی‌ها را به رسميت بشناسند. ما بايد خود را برای چنين شرايطی آماده نگه داريم. من به آينده بسيار اميدوارم. کافی است با هوشياری و متانت عمل کنيم. حق پيروز است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

با تهیه لیستی جداگانه، احمدی نژاد کمیته سه نفره اصولگرایان را دور زد

برخی از اطرافيان رئيس جمهور ليست انتخاباتی خود برای شهرستان‌ها و استان‌ها را بدون هماهنگی با اصولگرايان ارسال کرده‌اند بنابراين حضور وی نمی‌تواند در وحدت بين اصولگرايان تاثيرگذار باشد.
خبرنگاران سبز/سياست:
چندی است که از گوشه و کنار اخبار نيات دولت برای در دست گرفتن کرسی های مجلس بعدی به گوش می رسد. در این میان  نام چند نفر نيز توسط رسانه‌های اصولگرايان منتشر شده است که «دکتر غلامرضا کاتب»، عضو هيئت مديره پست بانک ايران از شهرستان گرمسار، یکی از آن‌هاست.

اما گويا با بالاگرفتن اختلافات بين اصولگرايان حامی رهبری با تيم دولت که با نام اصولگرايان در راس رياست دولت قرار گرفته اند، رئيس دولت کودتا با همفکری رحيم مشايی قيد حضور در حزب اصولگرايان را زده است و با انتخاب ليست نمايندگان مطلوب خود بطور جداگانه، کميته سه نفره اصولگرايان که چندی قبل برای هماهنگی در انتخابات مجلس بعدی انتخاب شده بودند، را دور زده است.

عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسين گفت که برخی از اطرافيان رئيس‌جمهور ليست انتخاباتی خود برای شهرستان‌ها و استان‌ها را بدون هماهنگی با اصولگرايان ارسال کرده‌اند.

محسن يحيوی، نماينده اسبق مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس درباره روند مذاکرات وحدت بين اصولگرايان، بيان داشت: محدوده وحدت بين اصولگرايان در چارچوب اصولگرايان خارج از اطرافيان رئيس جمهور خواهد بود، برای اينکه آنها به طور مستقل عمل می‌کنند.

وی با اشاره به اينکه حضور رئيس جمهور اگر پايبند به تصميمات جمع بود قطعا موثر بود و تلقی به دخالت نمی‌شد، گفت: آنچه تاکنون به آن عمل شده نشان دهنده عدم پايبندی وی به کميته سه نفره اصولگرايان است.

عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسين اضافه کرد: برخی از اطرافيان رئيس جمهور ليست انتخاباتی خود برای شهرستان‌ها و استان‌ها را بدون هماهنگی با اصولگرايان ارسال کرده‌اند بنابراين حضور وی نمی‌تواند در وحدت بين اصولگرايان تاثيرگذار باشد.

وی تصريح کرد: با بررسی‌های بسياری که انجام شده، فسادهای مالی و رانت‌‌خواری‌های بسياری انجام شده و علی رغم اينکه دولت احمدی‌نژاد پرچمدار مبارزه با رانت‌خواری بود برخی از اطرافيان منحرف وی رانت‌خوار هستند.

اين نماينده اسبق مجلس با اشاره به اينکه وقتی شاهد هستيم خانمی وابسته به جريان انحرافی مجوز احداث هزار مجتمع رفاهی را کسب می‌کند در حالی که کسب احداث يکی از آن مجتمع‌ها برای فردی عادی بسيار سخت است، گفت: همه اين امتياز دادن‌ها و به کارگيری نفوذ در راستای انتخابات مجلس نهم است.

اين اقدام احمدی نژاد در حالی انجام می شود که طی يک ماه گذشته رسانه های اصولگرايان و نمايندگان مجلس برای مبرا دانستن خود از حمايت قاطع از رئيس  دولات کودتا سعی کرده اند تا احمدی نژاد را از دايره اصولگرايان خارج کنند.

نوشتار تحلیلی اکبر گنجی در خصوص روابط قدرت در ایران

نزاع/جنگ بر سر منابع کمياب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در نظام سلطانی در تاريکخانه صورت می گيرد. اما وقتی نوبت طرد/حذف يک گروه از خوديها فرا می رسد، بايد فضای ذهنی جامعه را آماده کرد. حقيقت/افشاگری/دشنام/دروغ/تهمت؛ روش های آماده سازی ذهنيت اجتماعی برای فرايند حذف کم هزينه اند. کل سيستم (نظام سلطانی فقيه سالار) به لحاظ مالی فاسد است، اما همين سيستم فاسد، فساد های گروهی را که بايد حذف شوند، افشا می کند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
اکبر گنجی سعی کرده است در این مقال، روابط میان جناهی در ایران و اصول رفتاری خامنه‏ای/احمدی را تا آنجا که ممکن است موشکافی کرده با آوردن براهین کافی، دلیل واکنش‏های آنان نسبت به یکدیگر را روشن نماید. او می‏نویسد:
شيوه برخورد احمدی نژاد به هيچ وجه مشابه شيوه ی برخورد هاشمی رفسنجانی و سيد محمد خاتمی با آیت الله خامنه ای نيست. آنان تابع رهبری بودند و اين يکی سرکش است
يکم- طرح مسأله: نظام استبدادی، نظام متصلب/بسته است. "طبقه ی حاکمه" آن، از يک گروه بسته تشکيل می گردد. در رژيم گذشته آن را "هزار فاميل" می ناميدند. فرزندان اين طبقه با يکديگر ازدواج می کنند تا منابع کمياب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در انحصار خودشان باقی بماند. اگر به نخبگان (اليت) جمهوری اسلامی نگريسته شود، همين حکم درباره ی آنان هم صادق است. در سه دهه ی گذشته، همه با هم فاميل شده و از طريق خون هم به يکديگر متصل شده اند.
نظام استبدادی، قلمرو دولت/حکومت/زمامداری سياسی را به تاريکخانه تبديل می کند. تاريکخانه بهترين بستر رويش فساد است. به همين دليل، رتبه جهانی فساد "نظام سلطانی فقيه سالار" بسيار بالاست و کشورهای فاسد نفتی منطقه خاورميانه را پشت سر گذارده است: يعنی رتبه ۱۴۶ در ميان ۱۷۸ کشور جهان در سال ۲۰۱۰. وقتی اقتصاد دولتی است، اتصال به دولت تنها راه ثروتمند شدن می شود. انحصار اطلاعات در تاريکخانه استبداد، قدرت/ثروت آور است. به عنوان مثال، می خواهند زمين های کشاورزی را به زمين مسکونی/تجاری تبديل کنند. قبل از اعلان عمومی، خودشان (خودی ها) زمين ها را مفت می خرند، پس از تصويب و اعلان، خريدار خودی يک شبه ثروتمند می شود.
نزاع/جنگ بر سر منابع کمياب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در نظام سلطانی در تاريکخانه صورت می گيرد. اما وقتی نوبت طرد/حذف يک گروه از خوديها فرا می رسد، بايد فضای ذهنی جامعه را آماده کرد. حقيقت/افشاگری/دشنام/دروغ/تهمت؛ روش های آماده سازی ذهنيت اجتماعی برای فرايند حذف کم هزينه اند. کل سيستم (نظام سلطانی فقيه سالار) به لحاظ مالی فاسد است، اما همين سيستم فاسد، فساد های گروهی را که بايد حذف شوند، افشا می کند.
فراماسونر، جاسوس، ساحر، جن گير، رمال، مرتاض، همجنس گرا، مدفوع خور، دروغ گو، فاسد، منحرف ناميدن گروه احمدی نژاد، در همين چارچوب صورت می گيرد. برای طرد/حذف استفاده از دشنام ضروری است. به همين دليل آيت الله مصباح يزدی گفته است: "اين آشغال ها هيچ کاری نمی توانند بکنند"[۱].
آری "آشغال" ناميدن گروه احمدی نژاد نوعی دشنام دادن به آنهاست، اما، با "آشغال ها" چه بايد کرد؟ روشن است: آشغال ها را بيرون- به سطل زباله- می ريزند. در فرايند حذف، ابتدأ بايد از گروهی که قرار است نابود شوند "انسانيت زدايی" کرد. آنها مثل ما نيستند. يعنی، آنها انسان نيستند. آنها "آشغال" هستند. "آشغال ها" را بايد سوزاند. خيال نکنيد که اين مدعيات تئوری/فلسفه بافی است. نازی ها با يهودی ها همين کار را کردند. ابتدأ از آنها "انسانيت زدايی" کردند و آنان را "آشغال" قلمداد کردند تا راه سوزاندنشان در آشويتس فراهم گردد.
در اين فرايند، اندکی از اخبار تاريکخانه استبداد برون ريخته و نوری بر زوايايی از آن تابيده می شود. بخشی از اين ماجرا آگاهانه و به منظور زدن گروه مورد نظر صورت می گيرد، اما بخش ديگری از آن حاصل نآن محصول نشت اطلاعات است. صحنه، عرصه ی خبررسانی/افشاگری و تکذيب اخبار است. اين کنش و واکنش، پيامدهای بسياری دارد. نور افشانی بر تاريکخانه ی "نظام سلطانی فقيه سالار" موجب با "لباس زير" يا "عريان" ديدن زمامداران سياسی می شود. هزينه اين عمل بسيار زياد است و به همين دليل بعضاً خبرهايی تکذيب می شود. از اين جهت بايد به استقبال اين تئاتر رفت.
در اين مقاله مواردی را برجسته خواهيم کرد. از طريق اين موارد مردم/تحليل گران/ دموکراسی خواهان به برخی از اتاق های تاريکخانه ی استبداد راه می يابند.
دوم- سخنان آقا تهرانی: حجت الاسلام آقا تهرانی- استاد اخلاق دولت احمدی نژاد و نماينده مجلس شورای اسلامی- بعد از قهر احمدی نژاد، در منزل رئيس جمهور با وی ديدار می کرد. آقا تهرانی می گويد در آن ديدار احمدی نژاد به وی گفته است:
"بالاخره وزير از اختيارات من هست يا نه؟ من به هر دليلی عزل و نصب می کنم، خوب يا بد! نمايندگان مجلس حق دخالت ندارند. اين انتخاب من است. خواه درست يا غلط، من اين کار را کردم؛ بله حضرت آقا هم بايد نظرشان را بدهند، رای ايشان هم، مصاب است و بايد عنايت شود. آقا يا موافق است يا مخالف؛ اگر موافق باشند که هيچ و اگر مخالفت کردند وظيفه ی من چيست؟ بنده صريحا خدمت آقا عرض کردم: اگر بدانم نظر شما هست که باشد ولی من نمی توانم با او کار کنم آيا حق انتقاد و گفتن را دارم؟ ايشان فرمودند: بله حق داريد. عرض کردم آيا اجازه دارم اگر نتوانستم، حتی استعفا دهم؟ فرمودند: خواستيد می توانيد. خب يک زمانی به من دادند تا فکر کنم؛ تا آن زمان يا استعفا می دهم يا می پذيرم آنچه را رهبری تدبير کنند. اين ضد ولايت فقيه می شود"[۲].
پس از ايراد اين سخنرانی و نقل آن توسط همه سايت های اصول گرا، پايگاه اطلاع رسانی رياست جمهوری طی اطلاعيه ای به شرح زير سخنان آقا تهرانی را تکذيب کرد:
"به دنبال درج خبری نادرست و خلاف واقع با عنوان "مهلت رهبر انقلاب به احمدی نژاد" در برخی از سايت های خبری از زبان حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از دکتر احمدی نژاد، بدين وسيله ضمن تکذيب اين خبر، از کليه رسانه ها درخواست می شود از انتشار هرگونه خبر غير رسمی در خصوص رييس محترم جمهور خودداری کنند".
احمدی نژاد گمان می کند اختلافات فکری اش با اصول گرايان از يک سو، و ايستادگی اش در برابر رهبری از سوی ديگر، باعث افزايش پايگاه اجتماعی اش در ميان مردم شده است
در تکذيبيه ی رياست جمهوری، فقط تعيين "مهلت" برای استعفأ تکذيب شده است. ممکن است آيت الله خامنه ای برای او مهلتی تعيين نکرده باشد، اما شواهد و قرائن بعدی نشان می دهد که احمدی نژاد تا مرز استعفأ پيش رفته بود.
سوم- سخنان باهنر: محمد رضا باهنر- نايب رئيس مجلس شورای اسلامی- طی يک سخنرانی دو خبر زير را به اطلاع عموم می رساند:
۱-۳- تهديد احمدی نژاد به استعفأ: "اتفاقات اخير دولت و عدم پذيرش وزير اطلاعات و قهر و مسايلی از اين قبيل خيلی خوب نبود. خيلی ها تحليل کردند که اين مسئله برنامه ريزی شده و پيش بينی شده بود. از نظر ما در خصوص اصل عمل يک کار از قبل برنامه ريزی شده بود ولی زمان وقوع يک حادثه بود. اتفاق ناميمون و نامبارکی بود و ده، پانزده روز هم طول کشيد ولی آقای رييس جمهور پذيرفتند که آقای مصلحی با حکم رهبری در وزارت اطلاعات باقی بمانند و آقای احمدی نژاد هم که کار را تا استعفا جلو برده بودند در جمع بندی نهايی به اين نتيجه رسيدند که در رياست جمهوری باقی بمانند. الان برداشت ما اين است که آقا باز هم علاقمند هستند که اين دولت تا پايان دوره قانونی کارش را با آرامش ادامه بدهد و به صورت طبيعی عمر دولت دهم به پايان برسد. البته قبلش برداشت ما اين بود که آقا حاضر است خيلی هزينه ها داده شود و دولت دهم کارش را پايان دهد ولی ديديم که آقا حاضر اند اتفاق غيرمعمول نيافتد و دولت فعلی به کارش ادامه دهد"[۳].
مهمترين خبر اين بند که به اطلاع عموم- خصوصاً نيروهای اصول گرا- رسانده می شود خبر استعفأ نيست،بلکه اعلان اين خبر است که تا پيش از مسأله ی عزل وزير اطلاعات ولی فقيه حاضر بود "خيلی هزينه ها داده شود تا دولت احمدی نژاد کارش را پايان برد"، اما آن شيوه پايان يافت و ديگر نه تنها از آن خبرها نيست، بلکه دوران حسابرسی فرا رسيده است.
۲-۳- ايستادن احمدی نژاد در برابر رهبری: "آقای ميرکاظمی وزير نفت سعی می کرد علاوه بر هماهنگی با رييس جمهور با برخی مقامات بلند پايه [آيت الله خامنه ای] هم هماهنگ باشد ... در رابطه با اينکه اين ادغام ها چگونه بايد انجام شود و آيا دولت می تواند وزارت خانه جديد تشکيل دهد بحث هايی بود که ما از شورای نگهبان که تنها مرجع تفسير قانون اساسی است، تقاضای تفسير کرديم. رای شورای نگهبان هم گفت که بايد وزارت خانه جديد به تصويب مجلس برسد و اگر وزيری برای وزارت خانه های قبلی رای اعتماد گرفت اکتفا نمی کند تا برای وزارت خانه جديد انتخاب شود. ولی باز هم بحث بود تا اينکه با دعوت خود مقام معظم رهبری جلسه ای با حضور سران سه قوه تشکيل شد. در اين جلسه بحث تفسير شورای نگهبان مطرح شد. جلسه دو، سه ساعته ای برگزار شد. برخی از بخش های جلسه دلگير کننده بود. آقای احمدی نژاد بحث شان ايراد به تفسير شورای نگهبان بود که آقا می فرمايد تفسير شورای نگهبان حرف آخر و لازم الاجرا و بايد تبعيت شود. آقا گفت اگر هم بحثی شود تاثيری در نتيجه ندارد و نظر شورای نگهبان لازم الاتباع است. همچنين رييس جمهور اعلام کرد که آيا اين، حکم حکومتی است و آقا فرمود اين جلسه، جلسه حکومتی است زيرا يکی از وظايف رهبری تنظيم روابط قوا است ولی اين نظر، نظر قانون است نه حکم حکومتی"[۴].
گمان فقيهان اين است که با متهم کردن تيم احمدی نژاد به بی دينی، زمينه زدن آنان مهيا خواهد شد
احمدی نژاد چند وزارتخانه را در هم ادغام کرد. مجلس و شورای نگهبان در برابر او ايستادند. در جلسه ی سران قوا با رهبری هم او نظر آنان را نپذيرفته و از ولی فقيه می پرسد که آيا اين هم حکم حکومتی ديگری است؟ رهبری جلسه را حکومتی به شمار آورده، اما نظريه را قانون اعلان می کند. احمدی نژاد پس از آن جلسه نيز زير بار حکم آنها نمی رود و همچنان سرپرست وزارت نفت باقی می ماند. پس از اين که مجلس موضوع را به عنوان شکايت به قوه ی قضائيه ارجاع داد، رئيس جمهور در ۱۲/۳/۹۰ علی آبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرد.
چهارم- سخنان آيت الله نمازی: آيت الله عبدالنبی نمازی- نماينده ولی فقيه و امام جمعه کاشان، عضو مجلس خبرگان رهبری، دادستان پيشين کل کشور - طی يک سخنرانی اخبار زير را به اطلاع طلاب رساند تا آنها هم به اطلاع مردم برسانند:
۱-۴- درخواست فرمانده کل سپاه از رهبری: به گفته وی، سرلشکر جعفری- فرمانده کل سپاه- از آيت الله خامنه ای درخواست می کند که سپاه همه ی اعضای "جريان انحرافی" را بازداشت کند.اما آيت الله خامنه ای می گويد شخص احمدی نژاد را بايد از بقيه جدا کرد.
۲-۴- فرمان آيت الله خامنه ای به فرمانده کل سپاه: "آقای سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه رفتند خدمت مقام معظم رهبری و گفتند اجازه بدهيد ايشان را بگيريم کل غائله حل می شود حالا نهايتاً چند روزی بعضی ها اظهار نگرانی خواهند کرد و تمام خواهد شد. آقا ظاهراً هنوز به اين نتيجه نرسيدند ولی فرمودند همه عوامل را دستگير کنيد کسانی که نيروهای عملياتی اين طرح هستند آقا فرمودند با قوت بازجويی کنيد و بررسی کنيد اما حساب رئيس جمهور را جدا کنيد"[۵].
۳-۴- تکذيب دفتر رهبری: دفتر آيت الله خامنه ای به سرعت مدعای آيت الله نمازی را به شرح زير تکذيب کرد:
"با توجه به برخی اظهارات درخصوص تدابير و بيانات و مواضع مقام معظّم رهبری مدظلّه‌العالی که حاوی مطالب خلاف واقع بوده و از راه‌های غير موثق و غير‌مستند در اختيار گويندگان آنها قرار گرفته است، ضمن تحذير آقايان محترم از نقل اين قبيل مطالب بی‌اساس، مؤکداً يادآوری می‌شود که اخبار مربوط به معظّم له صرفاً از مجاری رسمی انتشار می‌يابد و از رسانه‌ها (خبرگزاری‌ها، مطبوعات و سايت‌ها و …) انتظار می رود از درج مطالبی که به شيوه‌های ديگر منتشر می‌شود، جداً خودداری کنند"[۶].
۴-۴- تکذيب سپاه پاسداران: سپاه پاسداران هم مدعای نمازی را تکذيب کرد و گفت: "مطلب منتشره اخير صحت نداشته است و تکذيب می گردد"[۷].
۵-۴- حقيقت چيست: وقتی از وزير اطلاعات درباره بازداشت اعضای "گروه انحرافی" سئوال کردند، گفته بود ما در جريان قرار نداريم، از آنها که بازداشت کرده اند بپرسيد. همه متهمان توسط سپاه بازداشت شده اند. سپاه پاسداران تحت امر مستقيم آيت الله خامنه ای است و بدون دستور/مجوز رهبری سپاه قادر به بازداشت غير نظاميان نيست. بدين ترتيب، مدعای آيت الله نمازی نمی تواند کاذب باشد. پاسخ علنی آيت الله نمازی در نماز جمعه ی ۱۳/۳/۹۰ کاشان نيز مويد اين مدعاست. او گفته است:
"بنده از هر دو اطلاعيه گلايه دارم. هم اطلاعيه ی روابط عمومی سپاه و هم دفتر مقام معظم رهبری منتهی در اطلاعيه ی سپاه تعبير نادرستی استفاده شده بود. بنده به اين آقايان می گويم که مواظب باشيد شما فقيه نيستيد و تنها مقلد می باشيد. واژه تکذيب يعنی دروغ، دروغ را نسبت به يک فقيه می دهيد و اين بار حقوقی و فقهی دارد. تکذيب گناه کبيره است اگر مطابق با واقع نباشد و کسی که گفته است از نظر شرعی هشتاد ضربه شلاق دارد...کسی که تنها يک پاسدار است در حريم يک فقيه وارد می شود؟! کسی که پنجاه سال در اسلام زحمت کشيده است...شما کجا بوديد؟ اين گونه وارد حريم يک فقيه و خدمتگزار که هميشه در خط مقدم بوده است وارد می شويد...بنده گلايه دارم و شکايت اين آقايان را انشاءالله بعد از سالگرد ارتحال حضرت امام خدمت مقام معظم رهبری خواهم کرد. گلايه دفتر را هم خدمت آقا عرض خواهم کرد. هرچند برخی آقايان تماس گرفته و گفتند منظور شما نبوديد و قضيه چيز ديگری بوده است ولی مردم آنچه منعکس شده را می بينند. کاری به نيت شما ندارند. اميدوارم اين مطلب برای آقايانی که از شهرهای مختلف قم، اصفهان، تهران تماس گرفتند، مشخص شده باشد. انشاءالله در آينده گزارش مسئله و گلايه را محضر مقام معظم رهبری خواهم داد"[۸].
۶-۴- کاهش آرأ در اثر حمايت رهبری: مدعای ديگر آيت الله نمازی اين بود که احمدی نژاد گفته، در اثر حمايت آيت الله خامنه ای شش ميليون از آرای او در انتخابات رياست جمهوری ۸۸ کاسته شده است:
"اشتباه اينها و شخص رئيس جمهور اين است که فکر می کنند آراء ۲۴ ميليونی مال خودشان است و حتی در جلسه ای گفته بوده است که شش ميليون از آراء من به خاطر حمايت آقا کم شده است و الا آراء من سی ميليون بوده است"[۹].
۷-۴- تکذيب رياست جمهوری: دفتر محمود احمدی نژاد اين مدعای آيت الله نمازی را به شرح زير تکذيب کرد:
"در پی تحرکات يک جريان سياسی- رسانه‌ای عليه دولت خدمتگزار و ايراد اتهاماتی از قبيل ارتباطات رازآلود، فساد سياسی، اقتصادی و اعتقادی، سازماندهی فعاليت‌های انتخاباتی و بسياری ديگر از مطالب موهن و تأسف‌برانگيز، اخيراً سخنان دروغی درباره تأثير برخی از بزرگان کشور در کاهش آرای رييس‌جمهور محترم را به ايشان نسبت داده‌اند. مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبليغات رياست جمهوری ضمن تکذيب اين مطالب بی‌اساس منتشره، پيگرد حقوقی عوامل توليد و انتشار گزارش‌های دروغ، داستان‌سرايی‌های تخريبی عليه دولت و شخص رييس‌جمهور را وظيفه خود می‌داند. به نظر می ‌رسد عده‌ای برای چنگ‌اندازی به قدرت، همه مرزهای اعتقادی و اخلاقی را زير پا می ‌گذارند و با جعل خبر، تهمت، افترا و دروغ‌پردازی به فهم و شخصيت ملت توهين می‌نمايند"[۱۰].
پس از علنی شدن نزاع کنونی، چهره های شاخص اصول گرا بارها اعلان کرده اند که احمدی نژاد گفته، آرای ۲۵ ميليونی وی در انتخابات ۲۲/۳/۸۸، اينک به ۳۵ ميليون رأی افزايش يافته است. به عنوان نمونه حجت الاسلام مصباحی مقدم گفته است:
"گفت​وگوهايی هم که رئيس​جمهور در مدت دورکاريش با برخی افراد داشته نيز گفته است که "من الان ۳۵ ميليون رای دارم"! يعنی ۱۰ ميليون از آرای مخالفان هم به آرای ايشان اضافه شده است"[۱۱].
احمدی نژاد تاکنون اين مدعا را رد نکرده و فقط مدعای کاهش آرايش- در اثر حمايت رهبری- را تکذيب می کند. بنابراين، احمدی نژاد گمان می کند اختلافات فکری اش با اصول گرايان از يک سو، و ايستادگی اش در برابر رهبری از سوی ديگر، باعث افزايش پايگاه اجتماعی اش در ميان مردم شده است.
۸-۴- جزئيات عزل و ابقای وزير اطلاعات: آيت الله نمازی جزئيات پشت پرده عزل نصب وزير اطلاعات، راه ندادن او به کابينه پس از ابقای وی از سوی آيت الله خامنه ای، و ايستادگی احمدی نژاد در اين ماجرا تا آخر در مقابل ولی فقيه را به شرح زير گزارش کرده است:
آيت الله خامنه ای شخصاً مديريت مقابله با تيم احمدی نژاد را بر عهده دارد
"در قضيه وزير اطلاعات، وزير گزارشاتی داده بود خدمت آقا که اينها [جريان انحرافی] چه کسانی هستند و قصدشان چيست و تنها راه را در برکناری وزير ديده بودند و آقا متوجه بود و اين قضيه از شش ماه قبل گزارش شده بود به آقا که به فرياد اطلاعات برسيد که اين ها در حال توطئه هستند اگر خاطرتان باشد چهار پنج ماه قبل آقا خودشان رفتند وزارت اطلاعات که به دنبال همين گزارش بود. آقای مصلحی يک جلسه داخل سازمانی تشکيل داده بود و برای کادر اطلاعات مطالبی را گفته بود و يک آقايی به نام عبداللهی که رئيس ستاد اطلاعات بوده در صحبت ها پارازيت ايجاد می کرده که نه آقا اينجوری نيست و وزير اطلاعات بعد از جلسه حکم عزل ايشان را صادر می کند. اين هم عنصر نفوذی دفتر رئيس جمهور بوده است. بعد از اين آقای رئيس جمهور آقای مصلحی را احضار می کند که چرا ايشان را بدون هماهنگی من برداشتی؟! آقای مصلحی می گويد که من وزيرم و اين شخص کارمند من می باشد و رئيس جمهور هم می گويد که شما يا استعفا بدهيد يا من عزلتان می کنم و آقای مصلحی هم استعفا می دهد. خبر که به آقا می رسد ايشان آن حکم را صادر می کند. البته قبل از حکم به خاطر اين که مسئله رسانه ای نشود شخصاً در چند سطر خطاب به رئيس جمهور می نويسند که آقای مصلحی بايد در جای خودش ابقا بشود و خود آقا هم اين نوشته را که دست نويس بوده در پاکت گذاشته و در پاکت را می چسبانند و يکی از اعضای دفتر به دست رئيس جمهور می رساند. رئيس جمهور می پرسد که نامه چيست؟ اظهار بی اطلاعی می کنند و وقتی نامه را باز می کنند می خوانند و می گويند: خب اين مسئله که تمام شده است! گزارش را که به آقا می دهند آقا مطلع می شوند و حکم را صادر می کنند. در اولين جلسه ای که هيئت دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمی کنند. در اولين جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر [رهبری] به قم سفر می کنند ولی در جلسه دوم هيئت دولت شرکت می کنند. رئيس جمهور که وارد جلسه می شود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتند چند دقيقه ای می نشيند و بعد با اجازه ی آقای حائری جلسه را ترک می کند و از طريق يکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا می کنند و می پرسد که شما چرا شرکت کرديد؟ آقای مصلحی می گويد دستور آقاست. رئيس جمهور می گويد شما به مسائل بين من و آقا کاری نداشته باشيد و خودتان را درگير اين مقوله نکنيد. آقای مصلحی از جلسه ی هيئت دولت خارج می شود و در نهايت خبر به آقا می رسد و آقا محکم می گويند که آقای مصلحی حتماً بايد در جای خوشان باشند و به همين دليل مشايی گفته بود که ما احتمال نمی داديم که آقا اين قدر محکم بمانند و آقا هم که گفته بودند من تا آخر پای اين مسئله می ايستم منتها با حفظ آرامش کشور در حالی که اوضاع منطقه مانند مصر و ليبی و بحرين و عربستان به اين صورت است بايد طوری رفتار کرد که هم اين فتنه مهار و کنترل بشود توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضايی، و هم آرامش کشور پابرجا باشد"[۱۲].
اين شيوه برخورد احمدی نژاد به هيچ وجه مشابه شيوه ی برخورد هاشمی رفسنجانی و سيد محمد خاتمی با آيت الله خامنه ای نيست. آنان تابع رهبری بودند و اين يکی سرکش است.
پنجم- سخنان ذوالنور: مجتبی ذوالنور- جانشين نماينده ی ولی‌فقيه در سپاه پاسداران- در مصاحبه با خبرگزاری فارس ضمن تأييد قهر احمدی نژاد از تماس حدود دويست تن را زمامداران کشور با او در طی آن مدت خبر داده و گفته است:
"نظام تمام تلاش خود را انجام داد که خانه نشينی رئيس جمهور به انظار عمومی کشيده نشود و لذا قهر وی مخفی شد و مسئولان با خويشتن داری اظهار نظر نکردند اما وقتی موضوع به رسانه‌ها کشيده شد موضع‌گيری‌ها در قبال آن طبيعی بود؛ چرا که ديگر کتمان شدن آن قابل توجيه نبود. در ۱۱ روزی که رئيس جمهور در محل کار خود حاضر نبود، حدود ۲۰۰ نفر از شخصيت‌های نظام به صورت حضوری يا تلفنی ناصحانه و دلسوزانه با احمدی‌نژاد صحبت کردند...احمدی ‌نژاد بعد از ۱۱ روز سعی کرد با چسب و وصله مشکل را درست کند و بگويد هيچ تقابلی وجود ندارد و ديگران در فهم خود اشتباه کرده‌اند...اين جريان و برخی از شخصيت‌های رأس آن به‌ شدت به رئيس‌جمهور گره خورده‌اند اما اميدواريم که اين گره گسيخته شود. جدايی جريان انحرافی از رئيس‌جمهور در حال حاضر سخت است اما زمانی می‌توان آن را باور کرد که رأس جريان فتنه توسط رئيس‌جمهور کنار زده شود...مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقليد و دلسوزان انقلاب به صورت علنی و پنهانی درخصوص جريان انحرافی و شخص مشايی اظهار نظر کردند اما آنچه به جايی نمی ‌رسد فرياد است بنابراين هيچ يک از آن صحبت‌ها تاثير گذار نبود"[۱۳].
ششم- حوادث ماه رجب: طی ماه گذشته سايت های اصول گرا اخبار زيادی به نقل از اسفنديار رحيم مشايی درباره اتفاقاتی که قرار است در ماه رجب بيفتند، منتشر کردند. دفتر احمدی نژاد در اطلاعيه‌ای انتساب اين گونه اخبار به رييس دفترش را تکذيب و اعلام کرد:
"در کنار سلسله اتهامات نادرست و ناروايی که اين روزها به رييس دفتر رييس‌جمهور نسبت داده می‌شود، انتساب شايعه‌ای در خصوص اول ماه مبارک رجب و حوادث بعدی بيش از ساير اتهامات مضحک و درعين‌حال تأسف بر‌انگيز است. بدينوسيله ضمن تکذيب اين داستان‌سرايی‌ها و حاشيه‌سازی‌های بی‌مورد برای دولت خدمتگزار، همگان را به رعايت حريم اخلاق و تقوای الهی دعوت می‌نمايد".
هدف تأمين سلطه ی يک صنف- صنف فقيهان- است. احمدی نژاد و يارانش نمی بايد به طور مستقيم به موجودات رازآلود مرتبط شوند
هفتم- عدم اختصاص بودجه وعده های سفر رهبری به قم: آيت الله خامنه ای به هر استان يا شهری سفر می کند، وعده های زيادی طی آن سفر داده می شود که تحت عنوان مصوبات بايد به اجرا در آيند. علی بنايی- نماينده ی قم در مجلس شورای اسلامی- اخيراً درباره ی عدم اختصاص بودجه ی وعده های سفر آيت الله خامنه ای به شهر قم گفته است:
"در سفر رهبر معظم انقلاب به قم ۱۴۰۰ ميليارد تومان اختصاص يافت که اگر طی سه سال اين بودجه تأمين شود بايد سالانه ۳۹۰ ميليارد تومان اختصاص يابد اما برای سال ۹۰ چه مقدار بودجه اختصاص يافته است؟ حداقل ۱۹ مورد نياز ماده ۳۲ بود که بنده از معاون راهبردی رئيس جمهور مجوز آن را گرفتم ولی تنها دو مورد اعمال شده است و بقيه موارد قطعا اعمال نشده و اين نشان می‌دهد اعتبارات سفر رهبری تخصيص نيافته است. ما فقط سال ۹۱ و ۹۲ را فرصت برای اخذ اين اعتبارات داريم و آيا دولت در اين دو سال ۱۴۰۰ ميليارد به استان قم اختصاص می دهد. آنچه مسلم است به علت عدم اختصاص بودجه سفر مقام معظم رهبری در حق مردم قم اجحاف شده است"[۱۴].
هشتم- تشکيل جلسه سران برای عزل احمدی نژاد: سايت آينده متعلق به گروه هاشمی رفسنجانی ادعا می کند که احمدی نژاد گفته است سران قوا با حضور آيت الله خامنه ای برای عزل وی تشکيل جلسه داده اند. اين خبر به گوش آيت الله خامنه ای رسيده و او بسيار ناراحت شده است. می نويسد:
"اظهارات بی اساس يکی از مقامات اجرايی [احمدی نژاد] که نه تنها درصدد اصلاحش برنيامده که بارها در محافل مختلف برآن افزوده، موجب نارضايتی مقامات عالی رتبه نظام [آيت الله خامنه ای] و دلسوزان کشور شده است. اين مقام در هفته های اخير در برخی محافل اظهار داشته است که رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام و روسای قوه مقننه و قضاييه جلساتی را برای هماهنگی جهت عزل وی برگزار کرده اند. مقام مذکور در برخی از اظهارات خود نام يکی از بزرگان را نيز به اين جمع سه نفره اضافه کرده است. اين درحالی است که با پيگيری های به عمل آمده مشخص شده است هيچ جلسه ای در ماه های اخير بين سه مقام يا چهار مقام مذکور برگزار نشده است. آيت الله آملی لاريجانی رئيس قوه قضاييه که از انتشار اين شايعات مکدر شده بود، در جلسه ای خطاب به آيت‌الله يزدی اظهار کرده است: شما که سابقه رياست بر قوه قضاييه را داريد، به خوبی می دانيد اگر قرار باشد، رئيس قوه برای جلسه حرکت کند، قبل از همه سپاه حفاظت در جريان قرار می‌گيرد. در اين شرايط آيا ممکن است سه شخصيت با اين تعداد محافظ و تدابير امنيتی در يک محل با هم جلسه بگذارند و کسی متوجه نشود؟ گفته می‌شود مقامات عالی رتبه نظام پس از اطلاع از اين گونه فرافکنی‌ها به ويژه درباره ی شخصيت چهارم که با اهداف خاصی صورت گرفته است، از اين گونه عملکرد برخی مسئولان ابراز نارضايتی کرده اند"[۱۵].
اگر اين خبر درست باشد، آيت الله خامنه ای/صادق لاريجانی/علی لاريجانی آن را به سايت آينده نرسانده اند. هاشمی رفسنجانی تنها فرد از ميان آنان است که می تواند اين خبر را به اين سايت خود داده باشد.
نهم- سخنان علم الهدی: آيت الله علم الهدی- امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری- در خطبه های نماز جمعه ی ۱۳/۳/۹۰ از مديريت مستقيم آيت الله خامنه ای بر فرايند برخورد با تيم احمدی نژاد خبر داده است. ابتدأ از تفاوت مهم زمامداری سياسی در دوران آيت الله خمينی و آيت الله خامنه ای سخن می گويد. در دوره ی آيت الله خمينی، افرادی چون بهشتی، هاشمی رفسنجانی، علی خامنه ای و...به رويارويی مخالفان می رفته و پس از "متزلزل" کردن آنان، امام آن گروه را "بايکوت" يا "بر می انداخت". اما اينک وضع تغيير کرده است. ديگران تماشاگران صحنه اند و حاضر به ميدان داری نيستند. به همين دليل، "مقام معظم رهبری تک و تنها، وسط ميدان در برابر جريان‌های انحرافی ايستاده‌اند". سياستمداران تماشاگر می نشينند و پس از اين که آيت الله خامنه ای "در مقابل يک جريان تک و تنها وارد ميدان می‌شوند و با مديريت خود، جريان را افشاگری و براندازی می‌کنند"، با طرف پيروز هم جبهه می شوند.
به گفته علم الهدی، مديريت آيت الله خامنه ای در برخورد با تيم احمدی نژاد، "معجزه گونه"، "حاذقانه"، "داهيانه" و "سه بعدی" بوده است. بعد اول: افشاگری درباره ماهيت آنان. بعد دوم: جريان انحرافی مانند ويروس به قوه ی مجريه چسبيده است. حذف اين ويروس نسبت به ماندن شان "هزينه بيشتری" دارد. به همين دليل مقصود جدا کردن جريان انحرافی از احمدی نژاد است تا قوه مجريه به کار خود ادامه دهد. بعد سوم: رهبری سربازانی که در خط مقدم مقابله با جريان انحرافی قرار دارند، به گونه ای که حمله سربازان به قوه ی مجريه آسيب نرساند. می گويد مقام رهبری:" مقابله ی با اين جريان انحرافی را به وسيله ی يک ‌سری از سربازان خودشان مانند بنده، مديريت[می] کنند"[۱۶].
به هر حال اين هم خبر مهمی است که آيت الله خامنه ای شخصاً مديريت مقابله با تيم احمدی نژاد را بر عهده دارد و از سربازانی چون آيت الله علم الهدی، آيت الله مصباح يزدی، آيت الله جنتی، آيت الله نمازی، آيت الله احمد خاتمی و... استفاده می کند.
دهم- نتيجه: جنگ بر سر منابع کمياب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت همراه با خبررسانی است. اما همه اخبار انتشار يافته لزوماً صادق نيستند. برای اين که اصل، حذف رقيب است نه چيزی ديگر. به عنوان مثال، آيت الله مصباح يزدی گروه احمدی نژاد را بزرگترين خطر برای اسلام و انقلاب و روحانيت از ابتدأ تاکنون قلمداد می کند. روحانيت به دنبال "انحصار" ارتباط با موجود رازآلود قدرت/ثروت/معرفت/منزلت آفرينی چون امام زمان است. حالا گروه رقيبی پيدا شده که مدعی است مستقل از روحانيت با امام زمان در ارتباط است. آيت الله مصباح يزدی گفته، گروه احمدی نژاد می گويند:
"در شرايط فعلی ديگر رُل، تنها به دست آخوندها نيست...می گويند ما با امام زمان هستيم و وقتی اين ارتباط را برقرار کرديم، ديگر چه نيازی به نائب امام زمان هست؟ با طرح اين مسائل از سوی اين جريان، مسئله ی ولايت فقيه هم به کلی بر باد می رود...[می گويند] با امام زمان ارتباط داريم و در اين صورت چه نيازی به نائب امام زمان و آخوند است؟...می گويند با اين کار، علاوه بر آن که بساط ولايت فقيه برچيده می شود، همچنين مشکل اجرای احکام اسلامی هم حل می شود، چرا که برای مثال می گوييم در شرايط فعلی آقا نظرشان اين نيست که اين کارها اگر چه احکام اسلامی است، اجرا نشود، چرا که ما اطلاع داريم آقا نظرشان چيست؛ و البته منظور اين ها از آقا، امام زمان است"[۱۷].
اين مدعا از سوی آيت الله نمازی هم تکرار شده است. می گويد:
"انحراف اعتقادی که تفکر اينها اين است که در زمان غيبت نيازی به واسطه ی ميان مردم و امام زمان نداريم و می توانيم خود ارتباط برقرار کنيم و نيازی به ولی فقيه نيست. تفکر آنها اين است که اگر بشود ولايت فقيه و روحانيت را حذف کنند و اگر نتوانستند منزوی کنند"[۱۸].
اين نوع مدعيات که بارها از سوی اصول گرايان عنوان شده راست است يا دروغ؟ اگر باورهای دينی تيم احمدی نژاد چنين باشد (ارتباط مستقيم با امام زمان و عدم احتياج به ولی فقيه و روحانيت)، اصول گرايان اخبار موثقی را افشأ می کنند. اما اگر دروغ باشد، برای حذف او و يارانش اين دروغ ها برساخته می شود. طبعاً اصول گرايان از برملا کردن باورهای دينی به اصطلاح "جريان انحرافی" هدفی را دنبال می کنند.
مردم می بينند که ولی فقيه و روحانيت طرفدار او وقتی می خواستند احمدی نژاد را بالا کشند، او را نظر کرده امام زمان قلمداد می کردند و اينک که می خواهند او را پائين کشند، جن گير و رمال به شمار می آورند
گمان آنها اين است که با انتشار اين اخبار تيم احمدی نژاد به بی دينی متهم و زمينه زدن آنان مهيا خواهد شد. اما آيا واقعاً چنين است؟ جامعه ايران از نظر دينداری اينک در چه وضعيتی قرار دارد؟ آيا همه يا اکثريت مردم ايران را اقشار سنتی تشکيل می دهند؟ حدود ۷۰ درصد جمعيت کشور(۵۲ ميليون تن) را جوانان زير ۳۵ سال تشکيل می دهند. اين بخش از جامعه دلبسته ارزش های دينی نيست و اگر به سبک های زندگی متنوع آنان نگريسته شود، بخوبی ديده می شود که آنان سبک های مدرن را تقليد می کنند.
از سوی ديگر، "نظام سلطانی فقيه سالار" و روحانيت کارنامه موفقی در زمامداری سياسی از خود بروز نداده است. سرکوب ها آنچنان افزايش يافته که حتی به خانواده فرد ديندار/ملی/نجيب/ قانون گرا/مسالمت جويی چون عزت الله سحابی اجازه برگزاری مراسم تشييع جنازه و ختم داده نمی شود. جنازه را می ربايند و خود دفن می کنند، هاله او را نقش بر زمين کرده و شبانه دفن می کنند، مسجد برگزار کننده مراسم ترحيم را تعطيل کرده و مدعوين را مضروب می کنند.
حکومت ولايت فقيه و روحانيت چه جاذبه ای دارد؟ مردم می بينند که ولی فقيه و روحانيت طرفدار او وقتی می خواستند احمدی نژاد را بالا کشند، او را نظر کرده امام زمان قلمداد می کردند و اينک که می خواهند او را پائين کشند، جن گير و رمال به شمار می آورند. مردم می بينند که همان گروهی که به فرمان "بالا" سال گذشته در حرم آيت الله خمينی عليه سخنران مخالف احمدی نژاد شعار سر می داد، امسال در همان مکان در حين سخنرانی احمدی نژاد شعار سر می دهد: "مشايی حيا کن، احمدی رو رها کن"، "مرگ بر ضد ولايت فقيه"، "مرگ بر مشايی"، "اين همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده".
اين بخشی از تاريکخانه قلمرو سياسی ايران است. تماميت خواهی امکان پيدايش رقيب در قلمرو ايدئولوژی را هم ناممکن می سازد. اسطوره ای/رازآلود کردن ساحت دولت/حکومت/زمامداری سياسی معطوف به مقاصدی است. هدف تأمين سلطه ی يک صنف- صنف فقيهان- است. احمدی نژاد و يارانش نمی بايد به طور مستقيم به موجودات رازآلود مرتبط شوند. نظاميان هم همين حکم را دارند. به واکنش آيت الله نمازی به تکذيبيه ی سپاه پاسداران توجه کنيد. خودش را با حضرت علی مقايسه کرده و به آنان می گويد شماها صرفاً يک پاسدار هستيد. "نظام سلطانی فقيه سالار" اساس کار است. سپاهيان حداقل دارای نوعی "نظم نظامی" اند که امور را قابل محاسبه و پيش بينی می کند، اما "تکليف گرايی" فقيهانه که التزامی به پيامدها/نتايج اعمال ندارد، آينده را مبهم می سازد. اگر شکافی ميان سپاهيان/بسيجيان و روحانيت/فقيهان پديدار شود، "فرصت" تازه ای به روی دموکراسی خواهان گشوده خواهد شد.
عدالت نه تنها شرط زمامدار سياسی است، بلکه از آن مهمتر، شرط لازم نظام سياسی است. آيا نظامی سرکوبگر، فاسد، دروغ گو، رمال، جاسوس، فراماسونر، و...؛ نظامی عادلانه است؟ مشکل اين است که نزاع کنونی ميان زمامداران رژيم، نزاع بر سر شکاف اصلی ايران- يعنی شکاف ميان نظام سلطانی فقيه سالار و نظام دموکراتيک ملتزم به آزادی و حقوق بشر- نيست. بايد تاريکخانه سياست را روشن کرد. نظام دموکراتيک ملتزم به حقوق بشر- در ميان نظام های سياسی موجود- دارای کمترين تاريکی است.
____________
منبع: سایت فارسی بی‏بی‏سی.
پاورقی ها:
۱- رجوع شود به لينک: http://khabaronline.ir/news-۱۵۵۰۶۸.aspx
۲- رجوع شود به لينک: http://www.asremroz.ir/vdcb.۰b۸urhbgfiupr.html
۳ و ۴ – رجوع شود به لينک: http://www.khabaronline.ir/news-۱۵۳۹۹۷.aspx
۵- رجوع شود به لينک: http://alef.ir/۱۳۸۸/content/view/۱۰۵۹۴۶/
۶- رجوع شود به لينک: http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=۱۲۵۸۰
۷- رجوع شود به لينک:http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=۳۰۴۱۳۹۰۲
۸- رجوع شود به لينک:
http://safirevelaayat.ir/article/۱۰۹۸/%DA%AF%D۹%۸۴%D۸%A۷%DB%۸C%D۹%۸۷-%D۸%AD%D۸%B۶%D۸%B۱%D۸%AA-%D۸%A۲%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۴%D۹%۸۷-%D۹%۸۶%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۲%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱-%D۸%AE%D۸%B۷%D۸%A۸%D۹%۸۷-%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C-%D۹%۸۶%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%AC%D۹%۸۵%D۸%B۹%D۹%۸۷-%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۴%D۸%A۷%D۹%۸۶
۹- رجوع شود به لينک: http://alef.ir/۱۳۸۸/content/view/۱۰۵۹۴۶/
۱۰- رجوع شود به لينک: http://www.president.ir/fa/?ArtID=۲۸۳۸۲
۱۱- رجوع شود به لينک: http://khabaronline.ir/news-۱۵۱۷۸۶.aspx
۱۲- رجوع شود به لينک: http://alef.ir/۱۳۸۸/content/view/۱۰۵۹۴۶/
۱۳- رجوع شود به لينک: http://fararu.com/vdccepqm.۲bqoe۸laa۲.html
۱۴- رجوع شود به لينک:http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=۱۳۲۱۹۰۸
۱۵- رجوع شود به لينک: http://www.ayandenews.com/news/۲۹۴۲۵/
۱۶- رجوع شود به لينک:
http://www.tabnak.ir/fa/news/۱۶۸۸۱۴/%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%B۹%D۹%۸۴%D۹%۸۵-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۷%D۸%AF%DB%۸C-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%AE%D۹%۸۸%D۸%B۱%D۸%AF-%D۸%A۸%D۸%A۷-%DA%AF%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۹%۸۷-%D۸%A۷%D۹%۸۶%D۸%AD%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۱%DB%۸C
۱۷- رجوع شود به لينک: http://www.khabaronline.ir/news-۱۵۵۰۶۸.aspx
۱۸- رجوع شود به لينک:
http://safirevelaayat.ir/article/۱۰۹۸/%DA%AF%D۹%۸۴%D۸%A۷%DB%۸C%D۹%۸۷-%D۸%AD%D۸%B۶%D۸%B۱%D۸%AA-%D۸%A۲%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۴%D۹%۸۷-%D۹%۸۶%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۲%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱-%D۸%AE%D۸%B۷%D۸%A۸%D۹%۸۷-%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C-%D۹%۸۶%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%AC%D۹%۸۵%D۸%B۹%D۹%۸۷-%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۴%D۸%A۷%D۹%۸۶

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

سخنی با فعالان سياسی خارج نشين: بيلان سی سال گذشته ما چيست؟

امروز اگر نپذيريم که موفقيت ما در تکثرگرائی و در تجمع آرا ماست و نه در جدائی و تفرقه و بر طبل عقايد گاه سی سال به روز نشده، درب بر همين پاشنه سی سال گذشته خواهد چرخيد. پذيرفتن اين اصل که ايران ميراثِ پدری هيچ يک از ما به تنهائی نيست و متعلق به همه ايرانيان است، از هر طيف سياسی، اجتماعی، مذهبی يا قومی و پذيرفتن اينکه هيچ‌يک از ما به تنهائی دانای کل نيستيم و به خرد جمعی و تدابير يک يک مردم ايران نيازمنديم، می‌تواند ما را چندين قدم به پيش ببرد. خود را تافته جدا بافته دانستن و ديگران را رد صلاحيت کردن جايز نيست اين همان کاريست که سالها همان رژيمی که خود را معترضش می‌دانيم نيز کرده است.
خبرنگاران سبز/ مقاله مهمان/ مصطفی مرید:
در محفل خود راه مده همچو منی را   -----    که آزرده دل، آزرده کند انجمنی را
چقدر سرخورده هستم از خودمان، از خارج‌نشينان که تا کنون قادر به ايجاد تشکلی نبوده‌اند اما مدعی همه‌چيز هستند و به محض آنکه جنبشی به‌وجود می‌آيد، يا می‌خواهند فورا  روی موج آن سوار شوند و به خود اختصاص داده و مصادره‌اش کنند و  يا سعی در خراب کردنش دارند.

بايد بيانديشيم، که ما در مکانی امن زندگی می‌کنيم، برای گفتار و کردار و عقايدمان مورد بازجويی قرار نمی‌گيريم، دستگير و شکنجه نمی‌شويم، به ما در زندان تجاوز نمی‌شود، ميتوانيم حزب درست کنيم، انجمن برپا کنيم و آزادانه دست به هرنوع فعاليت سياسی و اجتماعی بزنيم.

با اينهمه قدری به خودمان نگاه کنيم.

بيلان سی سال گذشته ما چيست؟
در خارج از کشور هميشه فعاليت سياسی وجود داشته است.  در سالهای ۶۰ ميلادی که فعاليت سياسی جدی و گسترده بود منجر به تشکيل کنفدراسيون دانشجويان ايرانی  خارج  از کشور شد. اين بزرگترين دستاورد ايرانيان در خارج از کشور بود که متأسفانه ادامه پيدا نکرد و از هم پاشيد.

اما اکنون در خارج از کشور چند سازمان سياسی منسجم داريم که می‌توانند برای سياست ايران سرنوشت‌ساز باشند؟
سازمان‌های کمونيستی، حزب توده، مجاهدين خلق، چريک‌های اقليت و اکثريت،  جبهه ملی ايران، نهضت آزادی، حزب ملت ايران، نهضت مقاومت ملی ايران، جمهوری خواهان ملی ايران، اتحاد جمهوری خواهان، يا سکولارهای رنگارنگی که اخيرا در خارج سر برکرده‌اند؟

با نام کداميک از اين سازمانهای سياسی می‌توان به مراجع بين‌المللی مراجعه کرد و طلب حمايت معنوی و حقوق بشری نمود و در برابر پرسش آنها شرمنده نشد که می‌پرسند، چه سازمانی هستيد  وچند نفر عضو و پشتيبان در داخل و خارج داريد؟  

آيا از اين سازمان ها که هر روز برای داخل ايران دستور عمل صادر می‌کنند و حتی گاه زبان به سرزنش می‌گشايند که چرا آنها که داخل ايرانند خطر نمی‌کنند و به تظاهراتشان تا سرنگونی کامل رژيم ادامه نمی‌دهند و رهنمود می‌دهند که چه بکنند و چه نکنند، دارای حد اقل  ۲۰۰ نفر عضو در سراسر جهان هستند؟

کداميک از اين سازمان‌ها در درون خود دارای ساختار دموکراتيک هستند که برای جامعه ايران نسخه دموکراسی می‌پيچند؟
کداميک از اين سازمان‌ها توانسته‌اند سياستمداران برجسته‌ای را تحويل جامعه ايران بدهند؟

چرا افراد و گروه‌های ايرانی که در خارج از کشور ۲۰، ۳۰ يا ۴۰ سال است زندگی و فعاليت می‌کنند، نمی‌توانند با هم همکاری داشته باشند؟ پس دمکراسی، مدارا کردن با ديگران، رفتار مسالمت‌آميز و اين شعارهائی که می‌دهيم برای کيست؟

چرا ناتوانی‌های خود را  به حساب فرهنگ ايرانی می‌گذاريم؟
چرا از طرفی به فرهنگ و سنت ايرانی افتخار می‌کنيم و به داشتن کورش و داريوش می‌باليم، اما آنجا که ضعف ما در نگهداری آن فرهنگ و سنت آشکار می‌گردد، بجای اصلاح خودمان  فرهنگ ايرانی را مقصر می‌دانيم؟

چرا ما خارج‌نشينان با وجود گذراندن حتی بيش از نيمی از عمرمان در کشورهای دموکرات جهان  و لمس کردن بافت‌های دموکراسی در اين کشورها، نتوانسته‌ايم قدری از اين تجربيات با ارزش آنها را که اکتسابی هستند کسب کنيم؟ آيا اين به فرهنگ ايرانی ارتباط دارد يا به کند آموزی ما؟

دو سال است که جنبشی به همت مبارزان داخل ايران براه افتاده است. اين جنبش را مديون مقاومت و استقامت آقايان موسوی و کروبی هستيم. راستی اگر آقايان موسوی و کروبی  بعد از انتخابات، مانند همه انتخابات گذشته، اعتراضی نمی‌کردند آيا آب از آب تکان می‌خورد؟ گمان نمی‌کنم.

اکنون که آنها اعتراض کرده‌اند و هوادارانشان و همه ملت ايران که از اين اوضاع ناراضی بودند، به پشتيبانی آنها برخاسته‌اند، کشته داده‌اند، زندانی شده‌اند، شکنجه شده‌اند و جسم و روحشان مورد تعرض قرار گرفته است، زندگی‌ خانواده‌های بسياری در معرض تهديد دائمی قرار گرفته، ناگهان جنبش صاحبان فراوانی در خارج از ايران  پيدا کرده است؟ جالب اينک اسم جنبش ايران را هم ( سبز ) به يدک می‌کشند و هريک خود را محقّ تر از آن ديگری می‌داند و اهداف و چارچوبهای جنبش را به روش خود تبيين می‌کند. حتی کسانی مدعی‌اند که اين جنبش حاصل  تلاش سی سال گذشته  آنها در خارج از مرزهاست!

ما اين  ادعا که اين تلاش‌های عقيم و پراکنده که همواره از گرد آوردن عده معدودی عاجز است چگونه منجر به چنين جنبش فراگيری شده باعث تعجب فراوان نيست. چرا در داخل کشور اغلب معترضان و منتقدان رژيم طرفدار جنبش سبز  هستند؟ آيا همه مبارزان داخل، که حامی آقايان موسوی و کروبی‌اند طرفدار صد در صد حرفهای آنها نيز هستند؟ يا در عين تکثر آرا و عقايد و باز بودن باب گفتگو و نقد حمايت خود را از آن دو اعلام می‌کنند؟ آيا فکر می‌کنيم که هموطنان ما در داخل ايران شعورشان از ما کمتر است يا آگاهی سياسی و اجتماعی کمتری دارند که ما بايد بطور دائمی برای آنها خط و مشی تعيين کنيم؟

خير! اينطور تصور نمی‌کنم. آنها دردهايی را لمس می‌کنند و با مشکلات و بی‌عدالتی‌هايی به طور روزمره دست به گريبانند که ما فقط می‌شنويم. آنها نبض زمان را دريافته‌اند و فهميده‌اند که يکصدا شدن و دست در دست يکديگر دادن و حمايت کردن از جنبش مردمی تا رسيدن به يک انتخابات آزاد تنها چاره درد است. جنبشی، که همه اقشار ايرانی بخصوص دانشجويان يعنی صاحبان اصلی فردای ايران، بزرگترين سهم را در آن دارند.

آنها دريافته‌اند که در حال حاضر انتقادهای نابجا  و تسويه حساب‌های بی‌موقع با افرادی مانند موسوی، کروبی -که به حق در طول اين دو سال اخير حاميان جنبش بوده و بابت آن دوشادوش مردم هزينه داده‌اند- نتيجه‌ای جز شکاف انداختن در جنبش مردمی ايران به همراه ندارد.

اما ما اين درک و پختگی را متأسفانه در خارج کشور نداريم. چرا؟  چون نفس‌مان از جای گرم برمی‌آيد و امنيت و رفاه و بيمه خود و خانواده‌مان به راه است. چون فراموش کرده‌ايم که اگر يک درد با نام و نشان به نام "غربت" در طول ساليان روح و روانمان را فرسوده‌ست آنها که داخل ايرانند روزانه با هزار درد بی‌نام و نشان رودررويند. چون ما به خاطر ناآشنائی ودوری از جامعه امروز ايران تنها به دنبال ايده‌آل‌های مفروض خود هستيم و بسيار هم عجول هستيم.

گاهی فراموش می‌کنيم که ما در خارج از کشور اقليت کوچکی از ملت ايران هستيم که در هنگام سختی و بدبختی و جنگ، خودخواسته يا به اجبار و ناگزير، آنها را تنها گذاشته‌ايم و به هر روی به ساحل آرام و امن پناه آورده‌ايم.

امروز اگر نپذيريم که موفقيت ما در تکثرگرائی و در تجمع آرا ماست و  نه در جدائی و تفرقه و بر طبل عقايد گاه سی سال به روز نشده، درب بر همين پاشنه سی سال گذشته خواهد چرخيد.

پذيرفتن اين اصل که ايران ميراثِ پدری هيچ يک از ما به تنهائی نيست و متعلق به همه ايرانيان است، از هر طيف سياسی، اجتماعی، مذهبی يا قومی و پذيرفتن اينکه هيچ‌يک از ما به تنهائی دانای کل نيستيم و به خرد جمعی و تدابير يک يک مردم ايران نيازمنديم، می‌تواند ما را چندين قدم به پيش ببرد. خود را تافته جدا بافته دانستن و ديگران را رد صلاحيت کردن جايز نيست اين همان کاريست که سالها همان رژيمی که خود را معترضش می‌دانيم نيز کرده است.

همه چيز را همگان می‌دانند و اين از بديهيات است، به قول معروف همه راه ها به رُم ختم می‌شود و راه و آرمان همه ما نيز در نهايت يکی‌ست: ايرانی آزاد و دموکرات. پس بايد بپذيريم که اين راه را هر کسی به نحوی که خود تشخيص می‌دهد  انتخاب می‌کند. شايد تنها وظيفه ما همراهی يکديگر در اين مسير سخت و پرپيچ و خم باشد.

 ما در خارج از ايران بايد سعی کنيم پلی بزرگ و محکم به داخل ايران بزنيم و با جنبش سبز موجود در ايران که از دانشجويان، کارگران  و سياستمداران، روحانيون، خبرنگاران و عالمان اجتماعی آن جامعه  تشکيل شده است، همکاری تنگاتنگ داشته باشيم. چگونه ما خارج نشينان، که آن جامعه و نياز های امروزش را نميشناسيم يا دريافتی صرفاً نظری و تئوريک داريم می‌توانيم کارشناسان بهتری باشيم تا آنها که در بطن و متن آن جامعه هستند؟

بنابراين و با توجه به مطالب فوق:
- انسجام ما در خارج از کشور
- انتخاب راهی برای برون رفت از معضل فعلی
- توافق کردن بر سر يک راه حل (مانند خواستن و  پشتيبانی کردن  از يک انتخاب آزاد با نظارت مراجع صلاحيتدار بين‌المللی)
- پل ارتباط به داخل و هماهنگی با آنها در تدوين و تبيين خواسته‌های مشترک

قدم‌هائی هستند که می‌توانند تلاش‌های ما را به ثمر برسانند.
به اميد ايران آزاد و دموکرات در پناه حقوق بشر
مصطفی مريد
هامبورگ ۳۰ ماه مه ۲۰۱۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرنگاران سبز آمادگی دارد نوشته شما در موافقت یا مخالفت با این نوشته را منتشر کند

انتقاد شدید از صدا و سیما و ترویج دروغ در بین مسئولین نظام در مراسم سالگرد 15خرداد در قم

کسی که خود را انقلابی بداند و در کارهای انقلابی هم مشارکت بکند، اما دروغ بگويد، يا اين که در مراسم های مذهبی حضور پيدا کند اما مدام غيبت و بدگويی اين و آن را انجام دهد، انقلابی گری او فايده ای ندارد و حتی به انقلاب ضربه می زند.وی ادامه داد: نظام ما از هر جهت که پيشرفت کرده باشد، از نظر اخلاق پيشرفتی نکرده است.
خبرنگاران سبز/ سياست/از دیگر رسانه ها:
 مراسم سالگرد ۱۵خرداد که هر ساله در قم برگزار می شود،امسال با سخنرانی پرحاشيه ای روبرو شد. رضا استادی امام جمعه قم  اين اين مراسم از اين که صدا و سيما به سالپرد اين روز بی توجهی کرده است، انتقاد کرد اين انتقاد امام جمعه قم درحالی است که هرساله رسانه حکومتی که به تريبون رسمی روحانيون افراطی حامی نظام تبديل شده است، با همکاری سازمان تبليغات اسلامی يک روز قبل از سالروز فوت آيت الله خمينی تا نيمه شب ۱۵ خرداد، با پخش برنامه های تکراری،چهره کشور را به عزای عمومی تبديل ميکنند که مردم نيز برخلاف خواسته آنان از اين چند روز تعطيلی به بهترين نحو ممکن استفاده ميکنند.

در اين مراسم همچنين شعارهايی برعليه دولت کودتا توسط حاميان رهبری سرداده شد که در همين زمان احمد شمس مدير تبليغات حرم حضرت معصومه(س) به صورت مکرر تأکيد می کرد که دوربين های صدا و سيما هر کجا هستند اين تصاوير را به خوبی نشان دهند.

همچنين رضا استادی امام جمعه قم در ادامه با انتقاد از مسئولين نظام که ادعای مسلمانی و انقلابی بودن دارند گفت: کسی که خود را انقلابی بداند و در کارهای انقلابی هم مشارکت بکند، اما دروغ بگويد، يا اين که در مراسم های مذهبی حضور پيدا کند اما مدام غيبت و بدگويی اين و آن را انجام دهد، انقلابی گری او فايده ای ندارد و حتی به انقلاب ضربه می زند.وی ادامه داد: نظام ما از هر جهت که پيشرفت کرده باشد، از نظر اخلاق پيشرفتی نکرده است.

وی تصريح کرد: اين که مردم ما وقتی ببينند، مسئول يا مسئولانی راه شان را کج کرده اند، در مقابلش موضع می گيرند و اعلام می کنند که ما زاويه گرفتن از رهبری را قبول نداريم، خيلی ارزشمند است.

انتقادات امام جمعه قم درشرايطی حائز اهميت می شود که، از رهبری نظام اسلامی، نمايندگان مجلس، رئيس جمهور و وزرايش، سرداران نظامی و روحانيون افراطی از پس از کودتای انتخاباتی با شيوه ای کثيف دست به تخريب مخالفين و منتقدين نظام زده اند و رسانه ملی به تريبون دروغ پراکنی به بزرگترين تريبون اقتدارگرايان تبديل شده است.
 

از فرماندهان اسبق سپاه: استبداد ولایت‌فقیه و نعلین تمام حریم‌ها را با وقاحت لگد مال‌ می‌کند

اميد است بيداری بخش خفته‌گان درونی و روز تسويه حساب مظلومان با ظالمانی که با شقاوت و بی رحمی همانند قوای دوران بربريت که بايد فرياد زد به مراتب بد تر از آنان عمل نموده اند آنان با ريختن خون ها، غارت اموال و آتش زدن مکان‌ها، اجساد را به حال خود رها و ميداين را ترک می‌نمودند. اما قوای ولايت حتی به پيکر جان‌باختگان‌مان هم رحم ننموده و ضمن هتک حرمت آنان اجسادشان را هم می‌دزدند.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
امان‌ا... مشایخی از فرماندهان عملیاتی اسبق سپاه در وبلاگ شخصی‌اش در نوشته‌ای یاد و خاطره خاندان سحابی را بزرگ داشته و از استبداد نعلین به عنوان استبدادی بدتر از استبداد چکمه یاد کرده است. این نوشته را در زیر بخوانید.
-----------------------------------------------
 خاندان سحابی، از چکمه تا نعلين

اينان دروس عشق، مقاومت و ايثار را در مکتب پيشوای بزرگ ملت خود دکتر محمد مصدق آموختند و جرم‌شان از ابتدا تا حال دل در گرو ايران و ايرانی و ايستادگی در برابر مظالم پهلوی و بت نو ظهور عصر کنونی بنام ولايت مطلقه فقيه بوده که چنين مورد خشم و غضب آنان قرار گرفته‌اند، که درود و سپاس بی پايان نثارشان باد. مبارزات بی‌وقفه، خستگی ناپذير و بی ادعای سه نسل از يدا...، عزت ا... تا هاله در مقابله با بلايايی که در يک قرن اخير بر سرزمين ما سايه شوم، زشت و نکبت‌بار خود را بر جان و مال و شرف مان افکنده...

يعنی صاحبان چکمه و نعلين...

قشون چکمه پوش پهلوی به‌نام بر قراری امنيت و حفظ تماميت ارضی با هدايت و حمايت بيگانگان ظهور و با مسدود نمودن راه تنفس ملت هر جرم، جنايت و غارتی را که امکان پذير بود به انجام رساندند تا اينکه گذر زمان، رشد، بيداری و پايداری عمومی امکان کفن و دفن آن را مهيا نمود و توده‌ها سرمست از اين پيروزی و غافل از تولد هم‌زاد وی و پرورش آن در دامان خود بنام نعلين که با وعده ساختن هر دو جهان‌مان پا به عرصه قدرت نهاد در حاليکه ديری نگذشت که با بر افروختن آتشی به وسعت سانت سانت خاک بلا زده وطن در برابر ديده گان عمومی هر دو دنيايمان را در ميان شعله‌های سر به آسمان کشيده آن سوختند و بدبختانه دود و خاکستر آن نه آسمان ايران بلکه منطقه و جهان را به مراتب بدتر از گذشته تيره و تار نمود و انفجار نوری که در سحر گاه بيست و دو بهمن ۵۷ به وقوع پيوست و ميرفت تا ايران را روشن نمايد به سرعت تاريکی و ظلمت مجددا بر آن غلبه نمود.

حداقل حريم‌هايی که قوای چکمه پوش پهلوی از ورود و تعرض به آنان شرم داشته و مصون مانده بود، توسط امت نعلينی با وقاحت تمام در هم نورديده و لگد مال گرديدند. نعلينی که قرن‌ها با همت و صداقت توده‌های ملت با گوشت، پوست و استخوان خود شب و روز تلاش به تيز و تيزتر کردن آن نمودند به اميد اينکه روزی اين شمشير مقدس مرزهای بدی‌ها، خوبی‌ها، زشتی‌ها و زيبايی‌ها را جراحی و جدا نمايد بنا بود که اين مظهر دروغين عدالت نقش تيرک را ايفا و با برافراشتن بيرق الله بانک آزادی و شکوفايی و گسترش انسانيت، انسان‌ها را درجهان طنين انداز نمايد.

لذا چه کسی می‌توانست باور کند که از ابتدا فقيهان حکومتی ته اين تيرک را در حلقوم خدا و خلق او فرو نشانده‌اند. در اين ايام سراسر غم و اندوه که شاهد رحلت مهندس عزت ا... و جانباختن فرزند مظلوم وی بانوی عزيز و سراسر شرف هاله سحابی که يقينا هر ايرانی وطن پرست و هر آزاده در اين کره خاکی را داغدار نموده. اميد است بيداری بخش خفته‌گان درونی و روز تسويه حساب مظلومان با ظالمانی که با شقاوت و بی رحمی همانند قوای دوران بربريت که بايد فرياد زد به مراتب بد تر از آنان عمل نموده اند آنان با ريختن خون ها، غارت اموال و آتش زدن مکان‌ها، اجساد را به حال خود رها و ميداين را ترک می‌نمودند. اما قوای ولايت حتی به پيکر جان‌باختگان‌مان هم رحم ننموده و ضمن هتک حرمت آنان اجسادشان را هم می‌دزدند. اما ولايت و يارانش بايد بفهمند که همه پاک باختگان راه آزادی علی الخصوص خاندان بزرگ سحابی بخشی زنده، روشن و آشکار از تاريخ سراسر افتخار ايران است و نام و يادشان برای ابد جاودانه باقی خواهد ماند.

يادشان گرامی باد
امان‌ا... مشایخی

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

رئیس احمدی‌نژاد کیست؟

گمانه‌زنی منابع خبری نزدیک به خامنه‌ای مبنب بر اینکه منظور احمدی‌نژاد از عبارت «مخلص آقای رئیس هستیم» به خطا رفت. این رسانه‌ها ادعا کردند که کسی که مورد تهدید احمدی‌نژاد قرار گرفته است سعید حدادیان است، ولی... 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
یکی از حاشیه‌های سخنرانی جمعه شب احمدی‌نژاد در آرامگاه آیت‌الله خمینی، زمانی بود که گروهی از حامیان خامنه‌ای در اعتراض به وی شعار می‌دادند. در این هنگام احمدی‌نژاد با اشاره به فردی خاص در میان معترضان با خنده گفت:« مخلص آقای رئيس هم هستيم! نوبت شما هم می​شود! من همه شما را دوست دارم و نوکر همه شما هم هستم». اما این فرد کیست که احمدی‌نژاد او را رئیس خود می‌خواند و او را تهدید می‌کند؟

سایت شفاف‌نیوز نزدیک به قالیباف این فرد را سعید حدادیان معرفی کرده است. حدادیان از مداحان مخصوص خامنه‌ای است که مریدانی در میان لباس شخصی‌ها دارد. سخنان تند و تحقیرآمیز او خطاب به احمدی‌نژاد این روزها در گوشی‌های تلفن همراه تهران بلوتوث می‌شود.

با این‌حال سعید حدادیان اصل حضور خود را در مراسم جمعه شب به کلی انکار کرده است.  او در سخنانی کوتاه گفته است که: «من نه رييس رييس‌جمهور هستم و نه ايشان مخلص من! آن شب من اصلا در حرم امام (ره) نبودم و در مجلس روضه آيت‌الله خوشوقت حضور داشتم. از سوی ديگر پس از اتمام اين مجلس به هیأتی ديگر در شرق تهران رفتم و پس از سخنرانی آقای حسينيان، نمايندهٔ مجلس مداحی کردم.» وی اضافه کرده « من اگر بخواهم حرفی به آقای رييس‌جمهور بزنم نيازی به اين کارها ندارم، بلکه از تريبون خودم آن را اعلام خواهم کرد. کاری که تا کنون نيز آن را انجام داده‌ام و مشکلی هم نبوده است»

مشاور مهندس موسوی: ۲۲ خرداد آغاز فعالیت‌ها است؛ راهپیمایی‌های بعدی راهپیمایی سکوت نخواهد بود

۲۲ خرداد آغاز يک‏سری فعاليت‌ها در ماه خرداد خواهد بود. راهپيمايی ۲۲ خرداد اولين آن است و آخرين‏ نخواهد بود. فراخوان‏های ديگر راهپيمايی "شورای هماهنگی راه سبز اميد" برای خرداد ماه، ممکن است به شکلی ‏غير از فراخوان راهپيمايی ۲۲ خرداد باشد. 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد مهندس میرحسین موسوی و عضو شورای هماهنگی راه سبز امید در گفتگو با دویچه‌وله(+) اعلام کرد:« ۲۲ خرداد آغاز يک‏سری فعاليت‌ها در ماه خرداد خواهد بود. راهپيمايی ۲۲ خرداد اولين آن است و آخرين‏ نخواهد بود.»

او از اعضای شبکه‌های اجتماعی درخواست کرد تا نقطه‌نظرات خود را در ارتباط با تجمعات بعدی اعلام کنند. وی در عین حال گفت:«راهپيمايی ۲۲ خرداد آخرين فعاليت نخواهد بود. فرصت خواهد بود تا بر اساس ظرفيت‏هايی که ايجاد می‏شود نوع راهپيمايی‏های بعدی تغيير پيدا کند. ما هميشه روی راهپيمايی، به عنوان يکی از مصاديق حقوق شهروندی تاکيد داشته‏ايم.»

امیرارجمند ادامه داد:«راهپيمايی وسيله‏‏ای است که دمکراسی غيرمستقيم را به دمکراسی مستقيم تبديل می‌کند. در راهپيمايی مردم در مقابل عدم تضمين حقوق‏شان از سوی نهادهای حکومت، مستقيما وارد عمل می‏شوند. ولی راهپيمايی، تنها شيوه‏ی مبارزه نيست و يک روش و يک شيوه از راهپيمايی هم، شيوه‏‏ای منحصر به‏فرد راهپيمايی نيست. بايد با توجه به شرايط و اوضاع و احوال، تلاش کرد مناسب‏ترين روش را که بتواند بيشترين ميزان مشارکت را جلب کند، انتخاب کرد. در چند ماه گذشته، روش‏های ديگر راهپيمايی را هم آزموده‌ايم. به نظر می‏آيد که اين روش می‏تواند مشارکت خوبی را جلب کند. به شرطی که همه‏ی دوستان و فعالان جنبش سبز همکاری کنند تا اين روش ظرفيت ايجاد کند و در مقاطع بعد، راهپيمايی‏ها به نحو ديگری صورت بگيرند.»

وی افزود: «نبايد از امتحان روش‏های مختلف ابا داشت يا يک روش را مطلق انگاشت. ديده‏ايم که با تصرف شهر، ايجاد حالت وضعيت اضطراری در شهر و حکومت نظامی اعلام نشده، تمام فضای شهر را اشغال می‏کنند و می‏توانند از راهپيمايی‏ها جلوگيری به‏عمل بياورند. اين طريق (راهپيمايی سکوت) روش جديدی است که می‏تواند راهگشا باشد و بايد به آزمون گذاشته شود.»

مشاور ارشد کروبی در پاسخ به پرسشی در خصوص اختلافات میان احمدی‌نژاد و خامنه‌ای گفت:« اين مسئله درباره راهپيمايی ۲۵ بهمن هم به نوعی مطرح شد. اما آزمون ۲۵ بهمن نشان داد که ما بايد راه و طريق خود را طی کنيم. دو گروه يا عده‏ای از افراد، با مشارکت يک‏ديگر تقلب انتخاباتی و مهندسی انتخاباتی انجام داده‏ و رای مردم را دزديده‏اند. بعد هم با مشارکت هم‏ديگر به سرکوب مردم اقدام کرده‏ واز احقاق حقوق آن‏ها جلوگيری کرده‏اند. همين‌طور از دين استفاده‏ی ابزاری کرده‏اند. هم‏اکنون آن‏ها با هم‏ديگر، بر سر انحصار قدرت اختلاف‏ دارند. دعوای اين آقايان بر سر اين است که چه کسی کل قدرت را در اختيار داشته باشد. اختلاف ما با آن‏ها اين است که روش حکومت چگونه بايد باشد. ما روش دمکراتيک را مورد نظر داريم و به همين جهت هم فکر می‏کنيم که اختلاف آن‏ها، اختلافی نيست که در جهت منافع مردم باشد.»

امیر ارجمند ادامه داد:«مواضع ما نسبت به گذشته هيچ‏گونه تغييری نکرده. فکر می‏کنيم اختلاف بين آقايان هم از آن‏جايی که بر سر قدرت است، پابرجا خواهد بود. اين‏که تظاهرات انجام بدهيم يا ندهيم، در مسئله اختلاف بين آن‌ها تفاوتی ايجاد نخواهد کرد. آن‏ها مشکلات اساسی و عمده‏ای دارند. قبلا هم مشخص شده بود، هر اقدامی که برای نزديک شدن به هم انجام بدهند، به فاصله‏ی اندکی با مشکل مواجهه می‏شود. اين‏گونه نزديک‏ شدن‏ها اصولی نيست و بر مبنای قوی استوار نيست. مبنای قوی بايد بر مبنای حقوق مردم و منافع عالی کشور باشد که متاسفانه مورد توجه آقايان نيست. به‏نظر ما انجام تظاهرات شور و هيجان و پويايی جنبش را حفظ می‏کند. بيست و دوم خرداد روز مهمی است، ماه خرداد ماه مهمی است و حتما بايد گرامی داشته شود.»

وی  با تاکید بر اینکه فراخوان‏های ديگر راهپيمايی "شورای هماهنگی راه سبز اميد" برای خرداد ماه، ممکن است به شکلی ‏غير از فراخوان راهپيمايی ۲۲ خرداد باشد گفت:«ما از همه‏ی شبکه‏های اجتماعی خواسته‏ايم که هم‏فکری کنند و نقطه‏نظرات‏شان را ارائه دهند تا بر اساس آن عمل شود. اميدواريم دوستان مشارکت کنند و روش‏ها و تاکتيک‏های جديدی را پيشنهاد کنند که ما بتوانيم اين مسئله را پيش ببريم و با معضلات قبلی مواجه نباشيم.»


 

شلیک گلوله در درگیری‌های خیابان شریعتی

درگیری و زد و خورد میان نیروهای سرکوبگر و معترضانی که قصد داشتند در سکوت تجمعی مسالمت آمیز را در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی به دست حکومتیان برگذار کنند، منجر به مجروح شدن و دیتگیری برخی معترضان و همچنین شلیک و تیراندازی هوایی سرکوبگران شد.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
در حالی که مراسم ترحیم مهندس سحابی در روز پنجشنبه با مداخله نیروی انتظامی و نظامیان بسیج منجر به درگیری و تشنج شده بود، مراسم بزرگداشت شهید سبز، هاله سحابی در روز شنبه نیز با شلیک گلوله توسط نیروهای سرکوب ادامه یافت. نیروهای سرکوب از بعدازظهر شنبه در سراسر خیابان شریعتی حدفاصل پل سیدخندان تا خیابان کلاهدوز حضور پررنگی داشتند. قراربود عزاداران و معترضان به شهادت هاله سحابی در میانه این مسیر و روبروی حسینیه ارشاد تجمع کنند.

زد و خوردهای پراکنده در خیابان‌های اطراف از ساعت شانزده آغاز شد. نیروهای موتورسوار لباس شخصی تلاش داشتند تا با مانورهای پر سروصدا و حرکات ایذایی مردم را متفرق کنند. به گزارش کانون حمایت از جانباختگان و بازداشتی‌ها، در یکی از این مانورها موتورسواران با زیرگرفتن یک بانوی مسن، وی را مورد حمله قرار دادند. هنوز از هویت و وضعیت جسمی مضروبان و مجروحان خبر دیگری در دست نیست. (+)

به گزارش بی‌بی‌سی و خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی در حالی که معترضان تلاش می‌کردند در سکوت اقدام به تجمع در مقابل حسینیه ارشاد کنند، نیروهای سرکوب برای متفرق کردن آنان اقدام به شلیک هوایی و استفاده از باتوم نمودند. (+) گزارش‌های دیگری حکایت از بازداشت گسترده معترضان دارد. (+) از تعداد دقیق بازداشتی‌های روز شنبه نیز اطلاع موثقی در دست نیست. خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی برای بازداشتی‌های روز شنبه رقم پانزده نفر را ذکر کرده است. (+)

علی‌رغم اینکه نیروهای سرکوبگر علاوه بر ابزار فیزیکی، از روش‌های روانی مانند فیلمبرداری از عابرین نیز برای متفرق کردن معترضان استفاده می‌کردند، (+) با این وجود شمار معترضان حاضر در این درگیری‌ها زیاد گزارش شده‌است. (+

سیدحسن خمینی بر پرهیز از «گفتمان دشمن» تاکید کرد؛ خامنه‌ای «گفتمان دشمن» را تکرار کرد

علی خامنه‌ای و آیت‌الله سیدحسن خمینی دو سخنران مراسم بیست و دومین سال درگذشت آیت‌الله خمینی بودند. این دو در سخنانی که به فاصله چند دقیقه از یکدیگر انجام شد، دو دیدگاه متفاوت درباره «گفتمان دشمن» ارائه کردند. سیدحسن خمینی «دشمن گفتن» را موجب محرومیت از برکات دانست و خامنه‌ای مانند همیشه بارها از کلمه «دشمن» در سخنان خود استفاده کرد 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
سیدحسن خمینی، در مراسم بیست و دومین سال درگذشت آیت‌الله خمینی سخنرانی کرد. وی بخش عمده‌ای از سخنان خود را به تحولات منطقه و دموکراسی‌خواهی ملل خاورمیانه اختصاص داد. با این‌حال او در بخشی از سخنانش از «دشمن گفتن» برخی انتقاد کرد و در حضور خامنه‌ای گفت:« ما همه دوره‌ای در اين دنيا هستيم و بعد از اين دنيا خواهيم رفت اما آنچه از ما به يادگار می‌ماند همين تذکار خير است پس چه بهتر که با پرهيز از دروغ، تهمت، غيبت، کينه‌ورزی، دشمن‌ گفتن، بد مردم را خواستن و بی‌ادبی کردن خود را از برکات اين تذکار خير محروم نکنيم.» (+

پس از سخنان آیت‌الله سیدحسن خمینی،  علی خامنه‌ای در سخنانی مانند همیشه بارها از «گفتمان توهمی دشمن» استفاده کرد. وی گفت:« عقل اقتضا نمی کند که از کيد دشمن غافل شويم. هرچه در مقابل دشمن کوتاه بياييم پشتوانه عظيم در ملت را از دست خواهيم داد.» او اضافه کرد:«دشمنان ما تصور می کردند که با رحلت امام آغاز فروپاشی انقلاب آغاز خواهد شد.» وی در خصوص وقایع تیرماه هفتاد و هشت نیز گفت:« تا سال ۷۸ برنامه ريزی ۱۰ ساله کردند و ۲۳ تير مردم آمدند توطئه دشمن را در يک روز باطل کردند» (+)