۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

آقای شمقدری چرا تفاوت است بین انتقاد به جشنواره کن و انتقاد به جشنواره فجر؟

می‌توانيم با مراجعه به رسانه‌ها ببينيم که انتقاد در کن چه تفاوتی دارد با انتقاد در فجر. در کن، با وجود اعلام تحريم – شخص – فون تريه، داوران در داوری خود وارد بحث سياست گذاران جشنواره نشدند ولی اين جا، نه فقط دبير جشنواره، که داوران هم به ميان آمدند و پاسخ های صريح و تندی نثار رضا مير کريمی کردند.
خبرنگاران سبز/ فرهنگ، هنر و ادبیات:
ناصر صفاريان درروزگار نوشت: چند روز قبل، جواد شمقدری به تاسی از رئيس خود، محمود احمدی نژاد دست به قلم برد و برای اصلاح جهان و جهانيان، اشتباه غرب را به رخ کشيد و انذار داد و به رستگاری رهنمون کرد و ...


به گزارش پارس توريسم ،آقای صفاريان درادامه يادداشت خود آورده است: ظاهرا برخلاف سال گذشته که پس از مراوده‌های جشنواره کن، جواد شمقدری در جايی گفته بود «کن را مديريت کرديم»، امسال توفيقی در «مديريت» حاصل نشده بود و بايد با نامه‌نگاری به اصلاح سران کن بر می‌خاست.

پيش از اين نامه نگاری، معاون سينمايی دراعتراض به تقدير از فيلمساز معترض ايرانی در کن امسال، پای نخل طلای سال گذشته را پيش کشيد و در اثبات سياسی بودن جشنواره به نخل طلای فيلم تايلندی اشاره کرد و گفت دليلش فقط رويدادهای سياسی تايلند در سال قبل بوده و حمايت از نگاه معترض فيلمساز. حالا که امسال نخل طلا را به فيلم‌ساز آمريکايی داده‌اند، حتما براساس نگاه معاونت سينمايی ما – که به دنبال اصلاح سينمای جهان هم هست– دليلش نگاه سياسی به رويدادهای سياسی آمريکاست و پر و بال دادن به نگاه معترض کارگردان آمريکايی! با اين حساب مشخص نيست کن بالاخره سياسی است و سياسی کاری می‌کند، يا اين که پارسال که ما مديريت‌اش کرديم آن گونه بوده و حالا اين گونه!

به هر روی، جواد شمقدری به ژيل ژاکوب تاخت که چرا لارنس فون را در جشنواره تحريم کرده‌اند و آزادی بيان را پاس نداشته اند. دفاع فيلمساز از هيتلر و طرفداری از «نازيسم» را هم به گاليله و قرون وسطی ربط داد و ... خلاصه تاکيد کرد که اين کارها خوب نيست و بعدا در تاريخ بد خواهند نوشت.

از آن جا که معاون سينمايی خودش رييس اصلی جشنواره فجر است و زمان برگزاری سرش بسيار شلوغ است و درگير کارهای بسيار مهمی مثل حذف فيلم‌های انتقادی از مسابقه و ابداع بخش نو ظهور«نوعی نگاه»، به احتمال زياد از وقوع برخی اتفاق‌ها در همين جشنواره دولتی تحت مديريت خود بی خبراست. پس بد نيست پيش از آن که تاريخ نگاران آينده در تاريخ ثبت کنند، خدمت ايشان عرض کنيم که اگر لارنس فون تريه درباره موضوع های- به درستی يا نادرستی- ممنوع هيتلر و نازيسم حرف می‌زند و تحريم می‌شود، در اين جا و در همين جشنواره خودمان، انتقاد از نوع داوری و داوران جشنواره باعث تحريم می‌شود. در طبقه بندی و نوع انتقاد هم گمان نکنم نيازی به بحث باشد که کدام يک مهم‌تر است.

به هر حال، پيش از آن که به آينده برسيم و حاصل ثبت تاريخ را شاهد باشيم، همين حالا می‌توانيم با مراجعه به رسانه‌ها ببينيم که انتقاد در کن چه تفاوتی دارد با انتقاد در فجر. در کن، با وجود اعلام تحريم – شخص – فون تريه، داوران در داوری خود وارد بحث سياست گذاران جشنواره نشدند ولی اين جا، نه فقط دبير جشنواره، که داوران هم به ميان آمدند و پاسخ های صريح و تندی نثار رضا مير کريمی کردند.

نتيجه اين که فيلم «ماليخوليا» نه تنها از نامزدی نخل طلا حذف نشد، که جايزه بهترين بازيگر زن را هم از آن خود کرد. ولی «يه حبه قند» اساسا ناديده گرفته شد. حالا در اين قياس، چه جايی – و چه لزومی – بر اين نامه نگاری و اين دفاع از آزادی بيان؟

روزنامه روزگار- ۸ خرداد ۱۳۹۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر