آیا شورای هماهنگی از رویدادهای صورت گرفته در فضای سیاسی ایران در دو ماه گذشته بیخبر است؟ چرا در این بیانیه هیچ اثری از این آگاهی و تصمیمگیری بر اساس آن دیده نمیشود؟ مگر میرحسین موسوی از اولین کسانی نبود که دولت رمالها و فالبینها را به سخره و انتقاد گرفت؟ و مگر رهبر ایران نبود که این انتقاد میرحسین موسوی را با هزل سیاسی رد کرد و اکنون تمام دستگاه نظام ولاییاش به سرافکندگی به آن اعتراف دارند؟ جای این آگاهی در این بیانیه کجاست؟شورای هماهنگی راه سبز امید عملا پس از زندانیکردن غیرقانونی و غیرشرعی رهبران سبز در خانههایشان اعلام موجودیت کرد و روز گذشته پس از مدتی سکوت بیانیه این شورا به مناسبت خرداد ماه (ماه حادثههای سیاسی در تاریخ معاصر ایران) انتشار یافت و انتقادهای تازهای را سبب شد. برخی از این انتقادها عبارتند از:
اول: به جای نگاهی کنشگرایانه به آینده، این بیانیه با گذشتهگرایی تنها به یادآوری افتخاراتی که از آن مردم سبز ایران است بسنده کرده است و در سایه گذشته راحت اختیار کرده است.
دوم: حتی اشارهی بیانیه به رویدادهای پرافتخار گذشته نیز خالی از توان ایجاد شور و حرکت و یا امیدسازی برای آینده است؛ حتی میتوان گفت که این بیانیه نوعی تخدیر ناخواسته و رضایت به بیعملی را در لحن بیان خود پنهان دارد.
سوم: ادبیات این نوشته خالی از محتوای اندیشهای، نگاه تاریخی-سیاسی، و یا رویکردی راهبردی به جنبش سبز و توقعات بدنه آن از ماه پر حادثهی خرداد است.
چهارم: با وجودی که گفتوگو با حاکمیت به خودی خود نمیتواند خطا تلقی شود ولی آشکار نیست که ذکر چنین موردی در بیانیهای که بیشترین بار توقعات سیاسی را با خود همراه دارد و میباید شامل کنشهای از موضع قدرت باشد چه توجیهی دارد.
پنجم: آیا شورای هماهنگی از رویدادهای صورت گرفته در فضای سیاسی ایران در دو ماه گذشته بیخبر است؟ چرا در این بیانیه هیچ اثری از این آگاهی و تصمیمگیری بر اساس آن دیده نمیشود؟ مگر میرحسین موسوی از اولین کسانی نبود که دولت رمالها و فالبینها را به سخره و انتقاد گرفت؟ و مگر رهبر ایران نبود که این انتقاد میرحسین موسوی را با هزل سیاسی رد کرد و اکنون تمام دستگاه نظام ولاییاش به سرافکندگی به آن اعتراف دارند؟ جای این آگاهی در این بیانیه کجاست؟
....
باری، شکی نیست که این شورا هماکنون از سیاستمداری، ژرفاندیشی، شهامت، و پختگی اندیشه و عمل رهبران سبز میرحسین موسوی و مهدی کروبی محروم است اما توقع این است شورایی که نامی چنین همهگیر بر خود نهاده و عزم ایجاد هماهنگی در متهورانهترین، تحصیلکردهترین و پختهترین جنبش تاریخ معاصر را دارد با درسآموزی از روشهای این دو بزرگوار جای خالی آنها را تا حدودی پر کند و با کنشهای مناسب سیاسی از یک سو جنبش اعتراضی سبز مردم را با کوشش و جوشش مناسب همراه کند و از سوی دیگر به حکومت ج.ا. نشان دهد که زندانی کردن رهبران سبز هم برایشان پر هزینه است و هم واقعیت هر ایرانی یک ستاد معنادار است و جنبش میتواند در دوران زندانی بودن رهبرانش پرامید و پرکوشش همچنان به راه خود ادامه دهد.
با غمگینی اما باید بگوییم که تاکنون نه تنها شورای هماهنگی کارنامه مناسبی در این جهت نداشته که به باور بسیاری باعث کماثر کردن و ناامید کردن بخشی از بدنه جنبش سبز نیز شده است. امیداریم این شورا هر چه سریعتر با بازنگری در روشها و رویکردها نقشی را به عهده بگیرد که تا حدودی در خور نام و میراثی که به امانت به او سپرده شده است باشد. آیا بیانیههای بعدی که در پایان این بیانیه وعده آن داده شده است چنین تغییری را نشان خواهد داد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرنگاران سبز آمادگی دارد نوشته شما در مخالفت یا موافقت با نوشته بالا را منتشر کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر