‏نمایش پست‌ها با برچسب جامعه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب جامعه. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

و خدایی که همین نزدیکی است/ سالروز زنجیره انسانی حامیان میرحسین موسوی

هموطن اين ها رو گفتيم تا يادآوری بشود برای همه امان که دشمن از با هم بودن امان می ترسد. می شود اکنون که رهبرانمان در حصر هستند، زينب وار فرياد حق خواهی جنبش سبزامان را سر دهيم و حسين وار خيمه و کاخ پوشالی اشان را به سخره بگيريم.
 خبرنگاران سبز:
 ۱۸ خرداد ۸۸، دقيق بگويم ۷۳۰ روز پيش در چنين روزی بود که من و تو به عنوان حاميان ميرحسين موسوی، زنجيره های انسانی در تهران و چندين شهر ديگر به حمايت از آخرين نخست وزير کشور تشکيل داديم تا بيشماری امان را به رخ بدخواهان و سياه بختان روزگار بکشانيم.

سرتاسر تهران را با زنجيره انسانی خود در طول خيابان ۲۵ کليومتری وليعصر، طولانی ترين خيابان خاورميانه، سبز کرديم ابتدای اين زنجيره ميدان راه آهن در جنوب تهران و انتهای آن ميدان تجريش در منطقه شميرانات در شمال تهران بود. يادت که هست « سهراب » نيز بود.« ندا، ترانه، امير،محسن،محمد و و و ......... ».

بی رنگ بوديم، سبزمان کرد، سبز همانند خودش، بی ريا و مقاوم. حمايت اش کرديم همراهی امان کرد. شهيد داديم، شهيد داد، زندانی شديم، بازداشت شد.

آنروز ما ميليونی در خيابان های تهران و شهرستان های ديگر، سبز شديم، کانديدای کودتايشان در همان روز در مصلا به گفته خودشان صد تا دويست هزار نفر بودند. اين حضور و احساس مسئوليت من و تو را ديدند، به کودتايشان مصمم شدند چرا که می دانستند، ميرحسين مرد روزهای سخت است و در طول دوران مسئولیت اش به علی خامنه ای نیز باج نداده بود. نیک می دانستند میرحسین قرار نيست در برابر دزدی، بی عدالتی، دخالت، يکه تازی، بلندپروازی ، خودی و ناخودی گری و فصل الخطاب گویی چشمان را بسته و زبانش را بهم بدوزد.

يادت هست، تمام شهر به فردی که اخلاق را در مناظرات باخته بود و هاله نور را در خود ديده بود می گفتند «  دروغگو » ؟ يادت هست با هم شعار داديم « دروغگو دروغگو ۶۳ درصدت کو ؟ ما که نگفتيم جعفر سبحانی بزرگترين روحانی محقق تاريخ اسلام که در اتاق خانه آيت الله جوادی آملی شاهد " هاله نور" احمدی نژاد بود، می گفت  که او: " دروغگويی ماکياوليست است ".

يادت هست روزنامه کيهان يک روز بعد از زنجيره ميليونی حاميان میرحسین موسوی چه گفت و چه ناشيانه پروژه کودتا را لو داد. او از جمعيت بيشمار ما ترسيد و از بيم از دست دادن قدرت اشان اينگونه گفت : " اصلاح‌طلبان پس از يک دوره فعل و انفعالات پر ماجرای سياسی که نهايتاً به اتفاق نه چندان محکم و بلکه از سر اکراه آنها روی ميرحسين موسوی انجاميد،در اين بين برخی تحليل‌های رايج در ميان اصلاح‌طلبان حاکی از آن است که انجام اقدامات تندروانه، به شکل اغتشاش و آشوب، در هر حال به نفع آنها تمام خواهد شد! چرا که اگر نظام با اقدامات آنها برخورد کند، آن وقت می‌توانند به مظلوم‌نمايی بپردازند و اگر برخورد نکند، تمام شهر را به آشوب و درگيری خواهند کشيد." 

اين گفته ها يعنی افشای ناشيانه آنچه قرار است انجام پذيرد. تو خود می دانستی محبوبيت ميرحسين موسوی در بين نسل قديم و نسل جوان، در بين خانواده های شهدا و جانبازان و نيروهای نظامی کشور بالاست حتی قشر محجبه و چادرپوش نيز به ميرحسين موسوی دل داده بودند تا وی وضعيت اسفبار کشور را با حمايت مردمی سروسامان دهد.

يادت هست چه ميگفتيم :  "اگر تقلب نشه موسوی اول می‌شه" و"تقلبم اگر بشه موسوی اول می‌شه" ، "مدعی عدالت،خجالت خجالت"، "رای ما يک کلام، نخست وزير امام"، "موسوی موسوی حمايتت می کنيم"، "احمدی کم می‌آره ناموس وسط می‌آره"، "يا حسين ميرحسين"، "موسوی با ۳۰ ميليون، رييس‌جمهور ايرون" و "محمود زور نزن، مصلی پر نمی‌شه"

هموطن اين ها رو گفتيم تا يادآوری بشود برای همه امان که دشمن از با هم بودن امان می ترسد. می شود اکنون که رهبرانمان در حصر هستند، زينب وار فرياد حق خواهی جنبش سبزامان را سر دهيم و حسين وار خيمه و کاخ پوشالی اشان را به سخره بگيريم.

اگر ديروز خلاف نظر خيلی ها ميگفتيم هموطن : رای تو سرنوشت ساز است، امروز نيز حضور در خرداد پر حادثه فردايت را خواهد ساخت. باورش کن .




















از فردا شب تا ۲۲ خرداد الله اکبر گويان به استقبال سالروز سبز شدن‌مان می رويم

قرار گذاشته ايم از پنجشنبه شب نوزدهم خرداد ماه راس ساعت ۱۰ شب با فرياد الله اکبر، صدای اعتراض خود را به همشهری های خود برسانيم تا در روز ۲۲ خرداد همه با هم اعتراضمان را با سکوت فرياد کنيم.
خبرنگاران سبز/جامعه:
در آستانه سالگرد کودتای انتخاباتی سال ۸۸ قرار داريم، شورای هماهنگی راه سبز اميد در اين روز از مردم ايران دعوت کرده است تا به خيابان ها آمده و در سکوت اعتراض خود را به حاکميت نشان دهند.

اين احساس مسئوليت در حالی پر اهميت می شود که حکومت دروغ و ريا، در آستانه ۲۲ خرداد، با انتشار خبر محمد رضا مدحی که از ابتدا نيز قابل پيشبينی بود، به فکر منحرف کردن تمرکز حاميان جنبش سبز برای دور شدن از هدف اصلی امان است.

بياييم به پاس احترام به خانواده های شهدای جنبش، آسيب ديگان و زندانيان بعد از کودتای انتخاباتی، اکنون که حکومت در حال تخريب مجدد جنبش و رهبرانمان است، با اطلاع رسانی کلام به کلام خود در کوچه و خيابان، به فراخوان شورای هماهنگی راه سبز اميد،پيام زندانيان سياسی و خانواده هايشان، لبيک گفته و ديگران را نيز از راهپيمايی ۲۲ خرداد خودمان مطلع کنيم.

اردشير امير ارجمند نيز پس از صدور اين فراخوان اعلام کرد «راهپيمايی بعدی خردادماه، راهپيمايی سکوت نخواهند بود.»

حال ما نيز از ۱۹ خرداد ماه به پيشواز دومين سالگرد کودتای انتخاباتی می رويم.

قرار گذاشته ايم از پنجشنبه شب نوزدهم خرداد ماه راس ساعت ۱۰ شب با فرياد الله اکبر، صدای اعتراض خود را به همشهری های خود برسانيم تا در روز ۲۲ خرداد همه با هم اعتراضمان را با سکوت فرياد کنيم.

قرار ما راس ساعت ۱۰ شب روزهای پنجنشبه، جمعه و شنبه شب بر فراز خانه هايمان

فريادمان را به خدا می رسانيم…

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

ادعای حامیان احمدی‌نژاد: رجانیوز توسط حامیان دولت «هک» شد

منابع نزدیک به رحیم‌مشایی از هک شدن سایت رجانیوز برای دقایقی خبر می‌دهند. به نوشته این منابع هکرها حامی دولت بوده‌اند
خبرنگاران سبز/جامعه:
سایت خبری هفت صبح نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی خبر داد که سایت رجانیوز هک شده است. این سایت خبری گزارش کرده است که برای دقایقی پیامی برروی نشانی اینترنتی رجانیوز به نمایش درآمده است که حاکی از انتقاد هکرها از «دروغ پراکنی‌های این سایت علیه دولت و اصولگرایان پیشرو» است.

گفتنی است منابع خبری نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی، برای سایت‌های خبری حامی خامنه‌ای نام‌گذاری کرده و هریک از آن‌ها را با نام جدید می‌خوانند. برای مثال این رسانه‌ها از «سایت هتاک» برای اشاره به رجانیوز و از «سایت سیگارفروش!» برای اشاره به تابناک استفاده می‌کنند.

آیا انتقاد‌های فردوسی‌پور در طولانی‌ترین برنامه زنده ورزشی برایش دردسرساز خواهد شد؟

همزمان با درخواست نماینده اراک برای ممنوع‌التصویر شدن عادل فردوسی‌پور، یک رسانه حامی دولت در ادامه افشاپری‌هایش اعلام کرد که عادل مشاور شرکت ملی نفت ایران است و چون خبر داشته که به زودی از این سمت اخراج می‌شود، با انتقال تیم نفت به اراک مخالفت ورزیده است. فردوسی‌پور در برنامه پرمخاطب خود از صدر تا ذیل مسئولان ورزشی و سیاسی که در انتقال تیم‌های ورزشی شرکت داشتند را به چالش کشیده بود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
آخرین سری برنامه ورزشی نود در شبکه سوم سیما که همچون همیشه با اجرای عادل فردسی‌پور رخ داد، ممکن است موجب دردسر برای او و یا محدودیت برای برنامه وی شود. در این برنامه فردوسی‌پور با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان مرتبط، نمایندگان مجلس و همچنین نظرسنجی پیامکی برنامه تلاش نماینده اراک و برخی مدیران دولتی برای انتقال تیم‌های فوتبال لیگ برتر به شهرستان‌ها را شدیدا به چالش کشید. سایت خبری آینده این چالش سه ساعته را طولانی‌ترین برنامه ورزشی تلویزیونی زنده در تاریخ کشور لقب داد. نتیجه نظرسنجی پیامکی برنامه کاملا گویا بود. از مجموع سه میلیون نفر شرکت‌کننده در این نظرسنجی، تنها کمتر از ده درصد موافق انتقال تیم‌ها بودند. انتقالی که به گفته نماینده اراک ماه‌ها پیش توسط دولت صورت گرفته و راه بازگشتی ندارد. فردوسی‌پور اما پاسخی محکم داد:«نتیجه می‌گیریم رای مردم مهم نیست!»

واکنش‌ها اما به این برنامه از لحظه پایان آن، آغاز شد. یک رسانه هوادار دولت در اولین اقدام، موضوع مخالفت فردوسی‌پور با انتقال تیم‌ها را در راستای منافع شخصی وی دانست. به نوشته این رسانه فردوسی‌پور «از مشاوران شرکت ملی نفت ایران است» و با افزایش احتمال قطع شدن منافع شخصی، به غرض ورزی و مخالفت با سیاست‌های مبتکرانه دولت در زمینه تمرکززدایی پرداخته و چهره معاون اول دولت را «تخریب» کرده است!

ظاهرا این اتهامات از نظر فردسی‌پور که با حمایت قاطع مردمی بر سر کار است، تاکنون ارزش پاسخگویی نداشته است. به اعتقاد بسیاری چهره سیاسی و اقتصادی رحیمی (معاون اول دولت) و پرونده‌های اقتصادی متعدد وی کریه‌تر از آن است که بتوان خدشه‌ای بر آن وارد کرد. با این‌حال نماینده اراک نیز که در برنامه زنده با حدود سه میلیون رای مردم برعلیه خود مواجه شده بود، درخواست نمود تا فردوسی‌پور «ممنوع‌التصویر» بشود.

اما در این میان، برخی سخنان و انتقادهای فردسی‌پور در این برنامه دامن پاره‌ای از اصولگرایان منتقد دولت را نیز گرفت. یکی از نام‌هایی که در برنامه نود به میان آمد، علی لاریجانی رئیس مجلس و از منتقدان جدی دولت بود. او توسط فردوسی‌پور متهم شد که با استفاده از لابی قدرتمند خود تیم صباباتری را به شهر قم(حوزه انتخابیه وی) منتقل نموده است. شاید همین بی‌احتیاطی فردوسی‌پور بود که باعث شد برخی رسانه‌های اصولگرا از احتمال حذف یا محدودیت این برنامه پرمخاطب تلویزیونی سخن بگویند. شاید برنامه بعدی نود روشن کند که فردوسی‌پور به روش قبلی خود در انتقاد بدون رودربایستی از عملکرد خطای مسئولین ورزش ادامه خواهد داد یا به قول رسانه‌های اصولگرا ترمزش کشیده خواهد شد؟ 

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

رفتگرشریف پایتخت بازنشسته و صاحب خانه شد / به داد بقيه برسيد

خدمت کردن تنها به حرف نيست عمل کجاست؟ عبدالله مرحومی ۷۷ ساله، اتنها مشتی نمونه خروار از اين قبيل افراد مظلوم ،‌زحمتکش و بی پناه است که هيچ کدامشان به اندازه اين رفتگر پير خوش شانس نيستند که موضوع شان رسانه ای شود و حساسيت جامعه و مسوولان را برانگيزد.
سرت سلامت بابای خوبِ شهر من
خبرنگاران سبز/جامعه:
در پی انتشارگزارش هايی درباره پيرترين رفتگر تهران که در سن ۷۷ سالگی بزرگترين آرزويش بازنشستگی و داشتن يک سرپناه بود، محمد باقر قاليباف شهردار تهران در اقدامی خدا پسندانه دستور داد اين رفتگر که هم اکنون در بيمارستان بستری است ،‌ بازنشسته و خانه ای در شهر خودش سنندج برای وی تهيه شود. همچنين شورای شهر نيز اعلام کرده است که کل هزينه درمان وی را پرداخت خواهد کرد.

اما بايد به مسئولين نظام اسلامی و رئيس دولت عوام فريب گفت: خدمت کردن تنها به حرف نيست عمل کجاست؟ عبدالله مرحومی ۷۷ ساله، اتنها مشتی نمونه خروار از اين قبيل افراد مظلوم ،‌زحمتکش و بی پناه است که هيچ کدامشان به اندازه اين رفتگر پير خوش شانس نيستند که موضوع شان رسانه ای شود و حساسيت جامعه و مسوولان را برانگيزد.

لذا به نظر می رسد لازم باشد پرونده تمام کسانی که مانند اين شخص در شهرداری و جاهای ديگر مشغول به کار هستند ،‌ از طرف مسوولان مربوطه مرور شود تا نيازی نباشد بعد از رسانه ای شدن مورد به مورد مصاديق (که هميشه هم اتفاق نمی افتد) فکری به حال افراد شود.

هم اکنون ،‌ هزاران کارگر در شرکت هايی که طرف قرارداد شهرداری ها و دولت هستند ،‌با حداقل حقوق و بدون مزايا و بی هيچ امنيت شغلی مشغول به کار هستند و حق و انصاف و عدالت ايجاب می کند يک بازنگری اساسی در اين باره صورت گيرد ، چه آن که اين شرکت های پيمانکار ،‌ دريافتی های کلانی از دولت يا شهرداری ها دارند ولی بخش ناچيزی از آن را به کارگران خود می پردازند که در واقع استثمار مدرن و باکلاسی است که همچنان جريان دارد.

آیت‌الله امجد: دیگر پشت ظالم نماز نخوانید و استغفار کنید/به شایعات ظهور توجه نکنید

به اين دروغهايی که برخی عنوان می کنند اصلاً توجه نکنيد بعضی ها از من می پرسند آيا قرار است در ۱۴ و ۱۵ خرداد اتفاقی رخ دهد اما من به همه می گويم به اين شايعات و دروغ ها در مورد موعد ظهور اصلاً توجه نکنيد.
خبرنگاران سبز/جامعه:
داستان عجيبی است مسلمانی عده ای ریاکار برای فريب دادن خلق الله.دسته ای حکومتی هرجمعه پشت سرامام جمعه ای نماز ميخوانند که برخلاف پيشه کردن تقوا و نهی از منکر، خود مبلغ و صادرکننده قتل، بازداشت، اعدام و کور کردن چشم فتنه هستند.نقل به مضمون است فردی مدعی مسلمانی در نماز ايستاده بود و با حالاتی دلفريب در صلاة قنوت و سجده می کرد.عارفی او را در آن حال ديد که همانند خروس تنها در حال نوک زدن بود حال تو خود بخوان از این مجمل. مسئولين حکومتی نظام اسلامی در پشت عده ای نماز می خوانند که دامنشان از خون مردم کشور لکه دار است و دستشان دائما در خزانه بيت المال، در حال رفت و برگشت است.

در مراسم خداحافظی مرحوم ناصر حجازی فردی پشت سر پيکر اين مرحوم نماز خواند که با حکم قاضی دادگاه ويژه روحانيت به اتهام اختلاس مالی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و پرونده منشوری،محکوم شده است. پشت سر که نماز ميخوانيد به دنبال چه می گرديد، هدف گم کرده ايد شاید نمی دانيد.

آيت الله امجد روز پنج شنبه ۱۲ خرداد در ميان جمعی از مردم تهران در جلسات کوی طحانی با رد هرگونه پيشگويی، غيب گويی و رمالی جمعی بی خرد و گمراه گفت: اگر تا حالا پشت سر امثال بنده نماز خوانديد و حالا سر کش شديم و ظلم کرديم ديگر نماز نخوانيد و استغفار کنيد ادامه داد: همه ما بايد استغفار کنيم اما بايد بر مردم عادی خوش بين باشيم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اين استاد اخلاق و عرفان، ايشان با بيان اينکه هيچيک از اين پيشگوييها، غيب گويی ها و رمالی ها اعتباری ندارند تنها چيزی که اعتبار دارد قول معصوم و برهان می باشد، به اداره کشور با تکيه بر خرافات و رمالی انتقاد کرد.

وی با تاکيد بر اينکه مردم نبايستی به بافته ها و دروغ‌هايی که برخی در مورد خرداد ماه عنوان می کنند اعتنايی نمايند ادامه داد: به اين دروغهايی که برخی عنوان می کنند اصلاً توجه نکنيد بعضی ها از من می پرسند آيا قرار است در ۱۴ و ۱۵ خرداد اتفاقی رخ دهد اما من به همه می گويم به اين شايعات و دروغ ها در مورد موعد ظهور اصلاً توجه نکنيد.

استاد محمود امجد افزود: همه بايد مردم را به خدا دعوت نماييم نياز به عمامه نيست اما به شرطی که مردم را به خود دعوت نکنيم به خدا دعوت کنيم.

وی با بيان اينکه گذشت زمان همه مسائل را روشن خواهد ساخت افزود: اما بايد هرکس خودش به حرف حق برسد قرآن می گويد اعتدال داشته باشيد اما کسی که نمی خواهد حرف حق را بفهمد به زور تسليم حرف حق نخواهد شد.
استاد محمود امجد در پايان اين سخنرانی برای مرحوم عزت الله سحابی و دختر مرحومه اش طلب غفران و رحمت الهی نمودند.


این جن‌های بدقول، این گربه‌های معصوم! مروری بر روش‌های تحمیقی رسانه‌های مرتبط با مشایی

«جن‌ها بدقولی نکردند، دعای مردم فاجعه نیمه خرداد را رفع کرد. گربه‌ها هم هیچ ربطی به جن‌گیرها ندارند.» شنیدن چنین جملاتی از سوی مسئولین کشور در قرن بیست و یکم بیش از آن‌که جنبه طنز داشته باشد، نشان دهنده اوج فلاکت فرهنگی و بیماری روانی برخی مسئولین کشور است. 
خبرنگاران سبز/ جامعه:
بیش از یک‌ماه است که شایعاتی مبنی بر بروز «اتفاق بزرگ» در ابتدای ماه رجب و نیمه خرداد بر سر زبان‌ها افتاده است. اگرچه نقطه آغازین این شایعات محافل و رسانه‌های نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی بود، ولی برخی مخالفان این جریان نیز در دامن زدن به این شایعه کمک شایانی کردند. دکتر مهدی خزعلی فرزند ابوالقاسم خزئلی که از منتقدان جدی دولت احمدی‌نژاد شناخته می‌شود نیز در وبلاگ خود تحت اثر همین شایعه قرار گرفته و گفته بود:«خرداد امسال آبستن حادثه ای بسيار بزرگ است که رشدی سريع و خارق العاده خواهد دشت و چون «گودزيلا» همه چيز را می بلعد»(+)

اما نیمه خرداد آمد و رفت و این اتفاق عظیم رخ نداد. شاید جن‌ها بدقولی کردند و شاید جن‌گیرها اشتباه برداشت کردند! یک رسانه وابسته به مشایی اما تفسیر دیگری ارائه داده است. این وبسایت از چندین روز قبل درخواست کرده بود که «مومنين و مومنات شب جمعه ۱۲ خرداد دست به دعا بردارند و از خداوند برای سلامت اولیاء حق و آرامش در کشور درخواست کنند»(+) این تارنما با عبور از نیمه خرداد اعلام کرده است که « با دعاهای خير مردم، خطر بزرگی از سر ايران و انقلاب گذشت!»

این رسانه وابسته به مشایی در ادامه تاریخ‌های جدید اعلام شده (احتمالا توسط اجنه) برای نزول این بلای آسمانی را اعلام کرده است.  پنج شنبه ۲۶ خرداد، جمعه ۱۰ تير، شب يکشنبه ۲۶ تير، جمعه ۴ آذر و شنبه ۱۹ آذر تاریخ‌های جدیدی هستند که از دیدگاه مسئولین این رسانه  مومنین و مومنات باید دعا کنند تا اتفاق ناگواری رخ ندهد! جالب این‌که نزدیکان مشایی قول داده‌اند که اگر در این تاریخ‌ها نیز آسمان به زمین نیامد، تاریخ‌های جدیدی را اعلام کنند.(+)

تحمیق مخاطبان توسط رحیم‌مشایی و اذنابش به همین جا ختم نمی‌شود. این رسانه اخیرا در مطلبی به ظاهر جدی، از شهرداری تهران درخواست کرده است که دست از کشتن «گربه‌ها» بردارد! بنابر ادعای رسانه‌های دیگر نزدیک به مشایی، اخیرا در سطح شهر تهران شعارنویسی‌هایی برضد «گربه» انجام شده و شهرداری تهران نیز تحت تاثیر این شعارنویسی‌ها، اقدام به کشتن «گربه‌های بیچاره» نموده است. در ادامه یک کارشناس ناشناس امور دینی در گفتگویی هرگونه ارتباط جن و جنگیری با گربه را تکذیب کرده و برای حق‌الحیوان گربه‌ها دلسوزی نموده است.(+)

گفتنی است در خرافات بسیاری از ملل جهان، گربه نشانه بدشگونی، جن، اهریمن، جادوگری و مسایلی از این دست بوده است.(+) بنا به افسانه‌ها و خرافات  گربه‌ها می توانند به صورت انسان درآيند و برای جادوگران جاسوسی کنند. در ايران موبدان گربه ها را واجد روح اهريمنی می دانستند ومراسمی هم به نام گربه کشان وجود داشت.(+)

این باور غلط احتمالا ناشی از بیماری روانی «گربه هراسی» (Ailurophobia) است که در بسیاری از دیکتاتورها وجود دارد. در طول تاریخ، دیکتاتورهای زیادی مانند ناپلئون بناپارت، ژولیوس سزار، اسکندر مقدونی، آدولف هیتلر، چنگیزخان مغول و موسولینی دچار اختلال روانی «گربه هراسی» بوده‌اند.(+) به نظر می‌رسد در بین برخی مسئولین کشور نیز این اختلال روانی بروز و ظهور دارد.

مصری‏ها حکومت اسلامی نمی‏خواهند

نکته جالب توجه‏ای که از اين جمع بندی عمومی بدست می‏آيد آنکه نتايج حاصله با اعتقاد اکثريتی که گمان بر پيروزی اخوان المسلمين در انتخابات آتی داشته‏اند، کاملا متفاوت است.
خبرنگاران سبز/ خاور میانه:
در همه‏پرسی تازه‏ای که تنها در مصر صورت گرفت، نتايج جالب توجه و غير منتظره‏ای به دست آمد.
اين همه پرسی که از تعداد ۱۰۰۰ شهروند مصری و در محدوده کل کشور صورت پذيرفته ، بيش از هر چيز حاکی از آن است که مردم مصر خواهان حکومتی اسلامی نيستند و علاقه بيشتری به حکومتی دموکرات با در نظر گرفتن حقوق تمامی آهاد ملت هستند. اين آمار نشان می‏دهد که تنها ۱% از مردم خواهان حکومتی اسلامی به سبک ايران و خواهان حاکميتی دينی هستند.
همه پرسی فوق که پس از سقوط دولت مبارک انجام شده نشان‏گر اين است که گرچه ۶۹% از مردم می‏خواهند که در هنگام تنظيم قانون اساسی نوين روحانيت اين کشور نقشی نصيحت گرايانه داشته باشند، اما به هيچ وجه خواهان حکومتی دينی نيستند.
در اين ميان تنها ۱۵% گفته‏اند که از اخوان المسلمين حمايت می‏کنند و ۶۰% هم هيچ خواستگاه سياسی مشخصی نداشته‏اند.
اين همه پرسی دارای احتمال خطای ۳% است.
نکته جالب توجه‏ای که از اين جمع بندی عمومی بدست می‏آيد آنکه نتايج حاصله با اعتقاد اکثريتی که گمان بر پيروزی اخوان المسلمين در انتخابات آتی داشته‏اند، کاملا متفاوت است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

خانواده آسیب دیدگان پس از انتخابات: در آستانه ۲۲خرداد؛برای رسیدن به خواسته های برحق مان گام برداریم

اینک که در آستانه سالروز خلق حماسه مردمی ونادیده گرفتن حق مسلم مردم هستیم بر خود میدانیم تا بار دیگر بر همبستگی و ادامه راه تمام جانباختگان خود پافشاری کرده واز تمام ملت شریف وغیور ایران عزیز مصرانه درخواست داریم که در راه اهداف خود برای داشتن ایرانی آباد وآزاد وبدور از هرگونه جناح بندی در یک صف ایستاده وبا یکدیگر بیش از پیش متحد شده تا بتوانیم به خواسته های به حق خویش که همانا برقراری صلح وامنیت، آزادی تمام زندانیان سیاسی، پیگیری ومحاکمه عادلانه عاملین کشتار و اعدام فرزندان این آب وخاک و به رسمیت شناختن حق مردم در اداره امور ایران گام برداریم.
خبرنگاران سبز/جامعه/بیانیه ها و مواضع:
در راه اهداف خود برای داشتن ايرانی آباد وآزاد وبدور از هرگونه جناح بندی در يک صف ايستاده وبا يکديگر بيش از پيش متحد شده تا به خواسته های به حق خويش که همانا برقراری صلح وامنيت ، آزادی تمام زندانيان سياسی، پيگيری ومحاکمه عادلانه عاملين کشتار و اعدام فرزندان اين آب وخاک و به رسميت شناختن حق مردم در اداره امور ايران است، گام برداشته شود.

به گزارش جرس، متن اين بيانيه بشرح زير است:

((به نام دادار بی همتا))

بيانيه شماره ۳

جمعی از خانواده شهداء ،آسيب ديدگان وزندانيان سياسی پس از انتخابات۱۳۸۸

ای مالک!دربرابرخدا ودربرابرمردم،انسانی با انصاف باش،ونزديکترين کسانت ودوستان محبوبت را به انصاف داشتن وادار،زيرا اگر انصاف را(نسبت به همه ودرباره همه) رعايت نکنی (به بندگان خدا) ظلم کرده ای.وهرکس به بندگان خدا ظلم کند،خداون –از جانب بندگان خود – با اوطرف خواهد شد.وهر کس خدا با او طرف شود (واو را به محاکمه کشد)،هر دليلی بياورد بی اثر خواهد بود.

هم وطنان گرامی !برادران وخواهران ايمانی!در آستانه سالگرد حماسه وخونيم.ساليان درازی است که خرداد برای ما، پيام آوربيداری وآزدای خواهی وپايداری بوده است.وبالنده ترينش خرداد۸۸ است ،که :در خاطره تاريخی ملت بزرگ وبا فرهنگ ايران زمين جاودانه شد. آوازه خوش اين تحول خواهی خردورزانه وصلح جويانه درگنبدگيتی طنين انداز گرديد. وانظارجهانيان را يک بار ديگر به جوهره فرهنگ والای اين مرز وبوم معطوف کرد.

واين همه ره آورد عشق به کرامت وجودی انسانها وحقوق فردی واجتماعی ايشان وپيشرفت وآبادانی ملک وملت بوده است وخواهد بود. دريغ ودرد که آنها که بايد می ديدند وميدانستند ،نديدند وندانستند.چه با سرمستی از باده نخوت وغرور،چه به اغوای شرارت بارقبيله جهل وخرافه وسحور.غمی نيست.

که روی سخن، نه باايشان است که در همه عرصه های زشتی وپلشتی به انتها رسيده اند، که جان وجام سخن را پيوستگی وپيراستگی، با شماست و مداومت بر حق خواهی وحق طلبی يک صدای همه ما با هم.واستمداد ما از شما که رهرو پيام آوری هستيد که فرموده است:هرکس حق ستم ديده ای را از ستمگری باز ستاند،در بهشت، همنشين من خواهد بود.وچه ستمی بالاتر از نداهای بحقی که به نا حق درخون خفت؟!وجان های پاکی که به تيغ وتير کج انديشان قسی القلبِ زياده خواه ،مصدوم گشت؟!وچه ستمی بد تر ازصداهای در گلومانده بهترين فرزندان رشيد ودلير ميهن در بيغوله هايی بنام زندان . وچه زندانی ؟! نشانی تمام عيار ازبربريت وبدويت؟

در طرف ما شب نيست، چَخماقها در کنار فتيله بی تابند… صبح در دستان ستاره بر پليدترين شب ناقوس پايانی هراس انگيز را به صدا درآورده است. صبح نزديک است،صبح را نزديک کرده ايم.

اينک که در آستانه سالروز خلق حماسه مردمی وناديده گرفتن حق مسلم مردم هستيم بر خود ميدانيم تا بار ديگر بر همبستگی و ادامه راه تمام جانباختگان خود پافشاری کرده واز تمام ملت شريف وغيور ايران عزيز مصرانه درخواست داريم که در راه اهداف خود برای داشتن ايرانی آباد وآزاد وبدور از هرگونه جناح بندی در يک صف ايستاده وبا يکديگر بيش از پيش متحد شده تا بتوانيم به خواسته های به حق خويش که همانا برقراری صلح وامنيت ، آزادی تمام زندانيان سياسی، پيگيری ومحاکمه عادلانه عاملين کشتار و اعدام فرزندان اين آب وخاک و به رسميت شناختن حق مردم در اداره امور ايران گام برداريم.

جمعی از خانواده شهداء،آسيب ديدگان وزندانيان سياسی پس از انتخابات ۱۳۸۸

مورخ خرداد۱۳۹۰

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

از رجایی شهر ندا می‏آید: رهبران سبز را تنها نگذارید؛ ۲۲ خرداد حماسه‏ای دیگر بیافرینید

ما جمعی از زندانيان زندان رجايی شهر در اعتراض به شرايط موجود در زندان، نداشتن ملاقات حضوری، فشار روز افزون بر خانواده های خود، قطع تلفن، نبود حداقل آزادی ها در کشور و خصوصا عدم برگزاری يک انتخابات آزاد و تداوم بازداشت های غير قانونی از تاريخ ۲ خرداد تا ۲۲ خرداد را اعلام اعتصاب کرديم تا شايد صدای تظلم خواهی ما به گوش مسولان مربوطه برسد و تغييری در وضعيت موجود بدهند.
خبرنگاران سبز/جامعه/بیانیه ها و مواضع:
در حاليکه شورای هماهنگی راه سبز اميد از مردم دعوت کرده است تا در روز ۲۲ خرداد از ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر، بياد زنجيره سبز اميدی که ميدان راه آهن را به ميدان تجريش پيوند داد،با راهپيمايی سکوت خود در پياده روهای خيابان ولی عصر حد فاصل ميدان ولی عصر تا ميدان ونک دست به اعتراضی نمادين بزنند و در ساعت ده همان شب بر روی بامها ندای الله اکبر سر دهند، زندانيان سياسی زندان رجايی شهر نيز در بيانيه ای از مردم خواسته اند که رهبران سبز را تنها نگذاشته و در روز بيست و دو خرداد حماسه ای ديگر بيافرينند.

اما در اين بين اختلاف نظر برای چگونگی برگزاری اين راهپيمايی سکوت يا اعتراض همراه با شعار در بين کنشگران و فعالين جنبش سبز برقرار است و کماکان در حال بررسی و مشورت برای برگزاری شايسته و ميليونی اين روز تاريخی است.

همچنين صفحه فيسبوک ۲۵ بهمن نيز با نظرسنجی در بين خوانندگان خود برای تداوم اعتراضات در خرداد پر حادثه ، روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ خرداد را پيشنهاد داده است .

در نامه زندانيان سياسی رجايی شهر آمده است: ما جمعی از زندانيان زندان رجايی شهر در اعتراض به شرايط موجود در زندان، نداشتن ملاقات حضوری، فشار روز افزون بر خانواده های خود، قطع تلفن، نبود حداقل آزادی ها در کشور و خصوصا عدم برگزاری يک انتخابات آزاد و تداوم بازداشت های غير قانونی از تاريخ ۲ خرداد تا ۲۲ خرداد را اعلام اعتصاب کرديم تا شايد صدای تظلم خواهی ما به گوش مسولان مربوطه برسد و تغييری در وضعيت موجود بدهند.

متن کامل اين بيانيه به شرح زير است:

مردم شريف ايران، همراهان جنبش سبز

ما جمعی از زندانيان زندان رجايی شهر در اعتراض به شرايط موجود در زندان، نداشتن ملاقات حضوری، فشار روز افزون بر خانواده های خود، قطع تلفن، نبود حداقل آزادی ها در کشور و خصوصا عدم برگزاری يک انتخابات آزاد و تداوم بازداشت های غير قانونی از تاريخ ۲ خرداد تا ۲۲ خرداد را اعلام اعتصاب کرديم تا شايد صدای تظلم خواهی ما به گوش مسولان مربوطه برسد و تغييری در وضعيت موجود بدهند.

اما متاسفانه آنهايی که بايد بشنوند و عمل کنند گوش ها و چشم های خود را بسته اند و چون هميشه فرياد تظلم خواهی ما را بی پاسخ گذاشتند.

اما صدای “هل من ناصر ينصرنی” را هميشه کسانی هستند که بشنوند و پاسخ دهند و شما مردم ايران همان کسان هستند که هيچ گاه ياران و همراهان خود را تنها نمی گذاريد و مارا در ادامه اين راه ياری کرديد. صدای تظلم خواهی مارا شما مردم شنيديد و درد و رنج خانواده های مارا در ک کرديد.

اينک بنا به درخواست پدرانه حضرت آيت الله بيات زنجانی ، جناب حجت الاسلام و المسلمين آقای سيد محمد خاتمی و همچنين بنا بر درخواست دوستان و همراهانمان در جبهه مشارکت ايران اسلامی ، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ، جوانان احزاب اصلاح طلب و رسانه های سبز اعتصاب غذای خود را در روز دوشنبه ۱۶ خرداد می شکنيم.

ما اين اعتصاب غذا را به ياد شهدای راه آزادی خصوصا شهدای سبز پس از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد ۸۸ می شکنيم اما قسم به خون شهدايمان که لحظه ای دست از آرمان ها و خواسته های خود بر نمی داريم و تا آخر اين راه سبز و استوار ايستاده ايم.

همچنين ما از مردم شريف ايران و جوانان سبز اين سرزمين می خواهيم که رهبران و ياران خود را تنها نگذاراند و در اعتراض به حصر دو رهبر خود جناب مهندس مير حسين موسوی و شيخ مهدی کروبی و همسران سرافرازشان خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و همچنين در اعتراض به تمامی ظلم های رفته بر اين سرزمين خصوصا در اين دو سال اخير دعوت شورای هماهنگی راه سبز اميد را لبيک گويند و خيابان ها را از حضور خود خالی نگذارند و در ۲۲ خرداد حماسه ای ديگر بيآفرينند.

و تِلکَ الأیّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ و لِیَعلَمَ اللهُ الّذينَ آمَنوا و یَتَّخِذَ مِنکُم شُهداءَ والله لا یُحِبُّ الظّالِمينَ آل عمران، ۱۴۰

مهدی محموديان – رسول بداغی – عيسی سحرخيز – کيوان صميمی



۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

من در مراسم سومین شب شهادت هاله سحابی مقابل حسینیه ارشاد حاضر خواهم شد

در کنار «جوانان احزاب اصلاح‌طلب» فعالين سايت ها نيز از همه مردمی که عزادار اين فاجعه انسانی هستند خواسته اند روز شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعدازظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومين شب شهادت هاله سحابی مقابل حسينيه ارشاد تهران حاضر شوند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
پس از به شهادت رسيدن مظلومانه هاله سحابی و بی حيا بازی رسانه حکومتی در تحريف خبر همچنين لغو مراسم ختم در مسجد ، حاميان جنبش سبز خونشان به جوش آمده است. فعالين سايت ها و شبکه های اجتماعی با فراخوانی از مردم تهران درخواست کرده اند که برای بزرگداشت و همراهی با خانواده سحابی، با حضور در حسينيه ارشاد که دهه‌هاست مامن نيروهای ملی-مذهبی است و بارها شاهد سخرانی عزت‌الله سحابی و دختر شهيدش در اين مکان بوده‌، مرحمی باشند برای داغ دل فرزندان هاله سحابی که فاطمی وار به شهادت و شبانه با فشار خليفه پاستور، به خاک امانت داده شد.

در کنار «جوانان احزاب اصلاح‌طلب» فعالين سايت ها نيز از همه مردمی که عزادار اين فاجعه انسانی هستند خواسته اند روز شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعدازظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومين شب شهادت هاله سحابی مقابل حسينيه ارشاد تهران حاضر شوند.





آیت‌الله بیات زنجانی:سکوت دربرابر هتک حرمت و ظلم در جامعه، عین گناه است

آیت‌الله بیات زنجانی رفتار حکومت در مراسم تشییع جنازه مهندس سحابی را باعث شرم دانستند. ایشان سکوت در برابر هتک حرمت و ظلم در جامعه را عین گناه دانست. وی مرگ هاله سحابی و دفن شبانه و بدون نماز وی را را «عجیب و غریب» خواند و از مسئولین این اقدام خواست تا از گناه خود توبه کنند. وی برخورد به وجود آمده را برخورد حکومت اسلامی با یک بانوی مومنه دانست.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
آیت‌الله بیات زنجانی در جلسه روز پنجشنبه درس اخلاق خود با اشاره به حوادث پیش‌آمده در مراسم تشییع جنازه مهندس سحابی گفت:«باعث شرم است که در يک کشور شيعه، کشور امام زمان(عج) و کشور مرجعيت، يک زن مؤمنه به شکل عجيب و غريبی از دنيا می رود و حتی نقل شده که بدون اقامه شرعی نماز ميت (که بايد با اجازۀ ولی ميت خوانده شود) او را شبانه دفن کرده اند! اينجاست که بايد توجه داشت توبۀ فرد و جريان گناهکار در اين موضوع و مسائل مشابه آن، به مراتب سخت‌تر خواهد بود و بايد متناسب با جايگاه فرد و جريان خاطی باشد چراکه اين يک برخورد فردی نيست؛ برخورد با يک زن مومنه است، به نام اسلام است، به نام حکومت دينی است.»

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اهمیت موضوع توبه افزود:« گناه‌های سياسی و اجتماعی به دليل اثرات نامطلوب آنها بر جامعه، با گناه‌های ديگر فرق دارد، به همين دليل است که بين عمل فقيه و مرجع تقليد با عمل ديگر افراد عادی جامعه تفاوت وجود دارد» ایشان با ذکر خاطره‌ای از آیت‌الله خمینی و به نقل از ایشان خطاب به مسئولین گفتند:«اگر فردی از مسئولین احساس می‌کند که در جايگاهی قرار گرفته که متناسب با شأن او نيست و نمی‌تواند از پس مسؤوليت‌های آن شغل برآيد، بايد استعفا دهد و کناره‌گيری کند»

این مرجع تقلید شیعیان با اشاره به روایتی از امام علی گفت:«امام علی(ع) می‌فرمايد اگر امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنيد، بدترين شما بر شما حاکم می‌شوند و آنجاست که هر دعايی بکنيد، ديگر برآورده نخواهد شد»

وی اضافه کرد:« اگر در جامعه‌ای ظلمی ديده شود، پايمال شدن حقی مشاهده شود، در برابر هتک حرمت‌ها سکوت شود، به تغيير داده شدن مفاهيم دينی بی توجهی شود، افراد بی گناه از زندگی به صورت عادی محروم شوند و عکس‌العملی نشان داده نشود و اگر در جامعه ای همۀ حرمت‌ها هتک شود و حتی به حريم امام زمان‌(ع) هم رحم نشود، در برابر اين هتک‌ها سکوت کردن، عين گناه است»

متن کامل این سخنان در سایت رسمی آیت‌الله بیات زنجانی منتشر شده است.



نوشته پرستو فروهر برای هاله سحابی: ای کاش ذره ای از صبوری ات را برايم جا می گذاشتی



هاله ما فرشته مهر بود که زير ضربه های ماموران حکومتی تلف شد. و من از خود می پرسم امروز که او مرده است چه کسی ما را به مدارا خواهد خواند؟ چه کسی در برابر خشونت لبخند مهر خواهد زد؟ هاله جان ای کاش ذره ای از صبوری ات را برايم جا می گذاشتی، طاقتم تمام شده است.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
 خبر آنقدر ناگوار و يکباره بود که باورش را ناممکن می کرد: هاله سحابی درگذشت. با بهت روبروی اين صفحه لعنتی کامپيوتر نشسته بودم و درحرکت های عصبی لابلای صفحه ها ی اينترنتی دنبال تکه خبرهايی ميگشتم که راوی مرگ عزيزی بودند.



تکرار خبر قطعيت فاجعه بود. هاله تصوير پدر در آغوش گرفته بود تا پيکر عزيز او را که چراغ زندگی اش بود به خاک بسپارد که زير ضربه ها و دشنام های ماموران حکومتی از پا درآمد، قلب پاکش از ضربان ايستاد و هلاک شد.



زهر اين خبر در رگهايم جاری است و توان صبر، توان باور به عدالت و اميد را از من گرفته است. بهار امسال به تهران رفته بودم. مثل هميشه يکی از اولين عزيزانی که در تهران به ديدارش رفتم آقای صدر حاج سيدجوادی بود. صدای فرسوده و پرمهرش مثل هربار پای تلفن با شوق به من گفت: بيا دخترم بيا ببينمت من خانه هستم. عمرش پايدار که در تمام اين سالهای سخت پشت و پناه من بوده است.



صلابت وجود شکننده او هربار که به ديدارش رفته ام برايم مرهمی بوده است بر زخم های کهنه ام، بر بی تابی های ماندگارم. از زبان او خبر بستری شدن مهندس سحابی در بيمارستان را شنيدم. می گفت " مي رفته وضو بگيرد و به زمين خورده و استخوان ران اش شکسته است. " می گفت: " ظلم بی وقفه آقايان کافی نيست حالا ديگر دست روزگار هم ما را به زمين می زند. " غم عالم به دلم نشسته بود که اگر اين مردان سالخورده و شريف که سهيم خاطرات زندگی ما بوده اند، نباشند من به صورت چه کسی نگاه کنم به حرفهای چه کسی گوش بسپارم تا به ياد پدرم بيفتم.



روز جمعه، مثل هر جمعه ای که در تهران هستم به سرخاک پدر و مادرم رفتم. بازهم مامورانی آن دور و بر پرسه مي زدند تا تهديد حضورشان را بر اين سنگ سياه که نام پدر و مادرم برآن حک شده تحميل کنند. همان روز با دسته گلی با روبان سبز به بيمارستان رفتم برای ديدار مهندس سحابی همسر و خواهر و بستگان او با همان گشاده رويی هميشگی اشان مرا يک به يک درآغوش گرفتند و احوال پرسيدند ... خانم سحابی گفت عزت ببين پرستو آمده ... مهندس سحابی که چشمهايش را باز کرد ... نگاهش خسته و درد کشيده بود اما با لبخندی از حال و روزم پرسيد ، احوال خانواده و مثل هميشه حرفهای پدرانه زد. وقتی که برايش آروزی سلامت کردم با همان تقوای هميشگی اش گفت: " جان من که عزيزتر از ديگران نيست، هرچه توانستيم کرديم کاش خدا رحمت اش را از ما دريغ نکند ". وقتی از احوال هاله پرسيدم مادرش گفت که ماموران با مرخصی اش موافقت نکردند، شرط و شروطی گذاشته اند که هاله نپذيرفته است. در نگاه مهندس سحابی غرور و گلايه به هم آميخته بود بار دومی که به ديدار مهندس رفتم ديگر او به کما فرو رفته بود... کوله بار سنگين تحمل اش را به زمين گذاشته بود و چشم هايش را بسته بود.



خانم سحابی که گلهای مرا از دستم ميگرفت به گريه افتاد و گفت "ميدانی که امروز روز تولد عزت است "، بعد دستم را گرفت و کنار تخت او در اتاق مراقبت های ويژه برد تا از او خداحافظی کنم . گفت که روزها با او حرف ميزند اما نميداند که او ميشنود يا نه. کنار تخت همسرش خم شد و آرام در گوش اش گفت عزت، پرستو برايت گل آورده يک حرفی بزن، عزت جان....



از اتاق که بيرون آمدم باز غم عالم به دلم نشسته بود که صدای هاله را شنيدم که اسم ام را ميگفت روی که برگرداندم و نگاهم به رويش افتاد مثل هميشه مانند آفتابی به من می درخشيد. همان خنده شيرين و کودکانه هميشگی اش صورتش را باز کرده بود، همان صبوری بی پايانش بر او سايه انداخته بود. حضور هاله مثل آب گوارايی بود که در اوج لحظه تشنگی می نوشی و آرام ميگيری. هاله رستگاری مجسم بود و هميشه بخشش مهر و اميد ميکرد. آن روز فکر کردم که اگر من جای او بودم اگر ماموران حکومتی مهلت آخرين ديدار با پدرم را به قصد از من سلب کرده بودند ، فحش ميدادم ، نفرين می کردم ، و خشم می باريدم. اما هاله همچنان صبور بود . و در آغوش خدای مهربانی که همواره همراه خود داشت آرام نشسته بود. هاله نيازی به خشم نداشت، آن قدر که سيراب از تقوا و مهر بود . سالهای پيش هم هربار که ديده بودم اش، اينجا و آنجا ، در خانه مادران عزادار، در خانه زندانيان سياسی ، هميشه از لزوم مدارا گفته بود. هاله به ماموران گل داده بود و آنها چماق به سرش کوفته بودند. آنها را به مهر و انسانيت خوانده بود و آنها فحش و ناسزا نثارش کرده بودند. اما وقتی که او از اين صحنه ها می گفت همان لبخند شيرين و کودکانه را بر لب داشت ،همان صبوری بی زمان بر او سايه انداخته بود. در تماشای او هميشه از خشم ماندگار خود شرمنده می شدم. هاله نازنين ما پری کوچکی بود که به عاريت در اين دنيا می زيست. اينجا مانده بود تا ما را به دوستی و مدارا بخواند.



هاله ما فرشته مهر بود که زير ضربه های ماموران حکومتی تلف شد. و من از خود می پرسم امروز که او مرده است چه کسی ما را به مدارا خواهد خواند؟ چه کسی در برابر خشونت لبخند مهر خواهد زد؟ هاله جان ای کاش ذره ای از صبوری ات را برايم جا می گذاشتی، طاقتم تمام شده است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

مادر مسعود باستانی: جلوی من بچه ام را به زمین پرتاب و با لگد بر سر او میزدند

«چرا يک سرباز بايد يک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعا و قانونا… بچه من را بزند.»جلوی من «يقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به ديوار می‌کوبيد.»
خبرنگاران سبز/جامعه:
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی روزنامه‌نگار زندانی در مصاحبه با راديو فردا از ضرب‌وشتم شديد فرزندنش در روز پنجشنبه در زندان رجايی شهر خبر داد.

به گزارش راديو فردا، معصومه ملول که به شدت گريان بود، به راديو فردا گفت سرباز زندان رجايی‌شهر در پی آن که مسعود باستانی خواستار چند کلمه صحبت بيشتر با مادر و همسرش و مادر زنش شده بود سر او را «به ديوار کوبيده» و هنگامی که وی نقش بر زمين شده بود با لگد بر «سر» او می‌کوفتند.

مادر اين روزنامه‌‌نگار ‌می‌گويد: «مسعود به سرباز زندان گفت بگذاريد چند دقيقه خداحافظی کنم، مادر زنم از رشت و مادرم از تهران آمده، بگذاريد خداحافظی کنم.» معصومه ملول در ادامه گفت مسعود باستانی تنها با دست، يک کمی، سرباز را پس زد که اين سرباز «يقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به ديوار می‌کوبيد.»

معصومه ملول گفت: «بچه مرا پرت کرد به زمين و با لگد به سر او ميزد»

مادر اين روزنامه‌نگار زندانی در ادامه گفت: «چرا يک سرباز بايد يک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعا و قانونا… بچه من را بزند.»

پس از ضرب و شتم مسعود باستانی، مادر وی می‌گويد آنها در زندان ماندند و موفق شدند او را دوباره ببينند.

در اين ديدار کوتاه مسعود به مادرش گفته که «استفراغ» داشته و در پله‌ها «غش» کرده است.

مادر مسعود باستانی با ابراز نگرانی شديد از حال پسرش می‌گويد مسئولان گفته‌اند که از سر وی عکس‌برداری می‌کنند و به خانواده خبر می‌دهند اما تاکنون خبری از آنها نشده است.

فاطمه ملول می‌گويد: «بچه من را جلوی مادر زدند به خدا هيچ کافری اين کار را نمی‌کند … امروز جيگر مرا پاره کردند، می‌سپارمشان به خدا، بميرد ما چه کار کنيم. اين سرباز بدبخت هم جوان است. من از دادستان شکايت دارم…. من نمی‌دانم صدايم را به چه کسی برسانم…همه شاهد کتک خوردن بچه من بودند. »

مسعود باستانی پس از رويدادهای انتخابات ۱۳۸۸ بازداشت و هم‌اکنون دوره حبس شش ساله خود را می‌گذراند.

 

نوشته همسر شهید باکری برای هاله سحابی: شما برنده روز چهار شنبه و مدیر تمام صحنه ها بودید

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
همسر گرامی شهيد باکری، در نوشته ای به شهيد « هاله سحابی »، از ديدارهای خود با اين شهيد فاطمی یاد کرده و او را شهيد روز چهارشنبه که يا زهرا کنان در نسيم شبانه بر وی نماز خوانده شه استد، از او تجليل کرده است.

انا لله و انا اليه راجعون

هاله خانم:

من شما را چند بار بيشتر نديده بودم . اولين بار در جشن عروسی احسان بعنوان ميهمان خانواده عروس تشريف آورده بوديد . چقدر از ديدن شما خوشحال شدم . نام سحابی برای دانشجويان قبل از انقلاب نام آشنايی است . مبارزات و افکار ،نشات گرفته از اسلام ، اين روشنفکران اسلامی ، ما را جذب تفکر انسان ساز اسلام کرد . اما چشم های شما در اندک زمانی تمام محبتی که شما به خانواده شهدا داشتيد به من انتقال داد و محبت هاله خانم سحابی به دل ما نشست . بعد ها عروس خود را از فرزندان شهيد دفاع مقدس انتخاب کرديد و شنيدم زينب چگونه از شما تعريف ميکرد که "من از وقتی وارد اين خانواده شده ام معنای مسلمانی را فهميده ام"

بار ديگر شما را با چهره بشاش ويک دسته گل در ميدان بهارستان ديدم . سعی ميکرديد نشان دهيد اعتراضتان از روی علاقه به اين مملکت است نه از روی بغض .متاسفانه همان روز ظاهرا بازداشت شده بوديد.

تا اين که دو سه هفته پيش با يکی از دوستان برای عيادت پدر گراميتان رفتيم و خوشبختانه شما د ر بيمارستان تشريف داشتيد . با ادبی که از شما سراغ داشتيم از ما استقبال کرديد . می خواستم از پدر شما بخاطر تمام تلاشی که قبل از انقلاب برای آزادی مردم ما کرده بود ، تشکر کنم وهم عذر خواهی کنم از اين که به اين آيه شريفه که "الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (‏آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می‌دهند و از نيکوترين و زيباترين آنها پيروی می‌کنند . آنان کسانيند که خدا هدايتشان بخشيده است ، و ايشان واقعاً خردمندند ) عمل نکردم و سخنان ايشان را بعد ها نشنيدم . و فکر می کرديم تکثر افکار استقلال و امنيت را به خطر می اندازد . غافل از اين که رشد جامعه و تضمين امنيت در تبادل افکار است.

در ضمن از شما راجع به وضعيت زندان پرسيدم . فقط قسمت های مثبت را تعريف کرديد . از زنان هم بند خود به نيکی ياد کرديد و خبر خوب که يک زندان می خواهند بسازنند و وضع زنان زندانی بهتر می شود . تا چند روز به اين جمله شما فکر می کردم نمی دانستم از اين خبر خوشحال باشم و يا ناراحت . اما بی اختيار از چشم هايم اشک می آمد!!

اما ديروز

با عجله لواسان آمدم تا در تشيع پدر عزيز تان شرکت کنم ،متاسفانه دير رسيدم و فقط فاتحه ای خوانديم . که زينب را ديدم و اتفاقی که برای شما افتاده بود تعريف کرد و ما با اميد اين که بالاخره شما را در منزل پدری می بينيم ،به سوی خانه شما روان شديم .

گريه های زينب که شما را صدا می کرد خبر از عمق فاجعه می داد .من که باور نمی کردم به اين سادگی از همه ما قهر کنی وبروی ؟نگاه پر از مهر ت را به روی همه ببندی !! شمايی که به قول همسر بزرگوارتان هميشه به ديگران فکر می کرديد که چگونه می توانيد به بهتر زندگی کردن آنها کمک کنيد و مشکلات مردم گرفتاری که در حق آنها ظلم شده بود به گونه ای رفع کنيد. نمی دانم در آن دقايق تدفين پدر مبارزتان که بقول دوست مشترکمان مسلمان واقعی و وطن دوست بود و با تمام فشارها هيچوقت از اسلام و ايران جدا نشد ، به شما چه گذشت که خداوند رحمان و رحيم حکم آزادی هاله خانم را امضاء کرد.

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند . وای بر حال کسانی که با بغض و نادانی و خودپرستی شما را ازار دادند . و خداوند فرصت ندامت را از آنها گرفت.

به اميد ديدار فاطمه اميرانی

فیلم: شهادت نوهٔ آیت الله منتظری در مورد ضرب و شتم هاله سحابی

اينجانب حامد منتظری به حکم صريح آيه قرآن کريم گواهی و شهادت می‌نمايم که در جريان تشييع پيکر مرحوم مهندس عزت الله سحابی شاهد ضربه‌ای به بالاتنه خانم هاله سحابی بودم
خبرنگاران سبز/جامعه:
با توجه به دروغ های تمام ناشدنی قوم الظالمين و همکاری عوامل فريب خورده اشان در رسانه ملی تزوير و ريا که بايد تنها راستی و عدالت را به تصوير بکشد، مبنی بر نحوه شهادت شهيد هاله سحابی که امشب در قالب برنامه بیست و سی پخش شد، يکی از شاهدين عينی در مراسم تشييع پيکر در لواسان، نوه مرحوم آيت االه منتظری بوده است که با نوشتن متنی کوتاه در صفحهٔ فيس بوک خود در پيشگاه عدل الهی به بصيرت و عدالت خداوند قسم ياد کرده است که تنها علت اصلی شهادت هاله سحابی، ضربه ماموران امنيتی جمهوری اسلامی بوده است. 

حامد منتظری که در روز تشییع پیکر بطور موقت بازداشت شده بود، مشاهدات خود را همراه با شهادت به آنچه که ديده اينگونه نگاشته است:

ولا تکتموا الشهادة ومن يکتم‌ها فإنه آثم قلبه و الله بما تعملون عليم

و گواهی را کتمان مکنيد، و هرکه آن را کتمان کند او بی‌گمان قلبش گناهکار است. و خدا به آنچه می‌کنيد داناست.

اينجانب حامد منتظری به حکم صريح آيه قرآن کريم گواهی و شهادت می‌نمايم که در جريان تشييع پيکر مرحوم مهندس عزت الله سحابی شاهد ضربه‌ای به بالاتنه خانم هاله سحابی بودم که پس از آن خانم هاله سحابی به حالت غش بر زمين افتاد و فرد ضارب بلافاصله خود را در ميان مامورين نيروی انتظامی و لباس شخصی که در پشت سر او بودند کشيده و از صحنه فرار نمود.

اينکه آيا خود ضربه باعث فوت ايشان شده باشد يا شوک حاصل از ضربه و اينکه در هريک از اين موارد چه نوع قتلی رخ داده است قابل تشخيص اينجانب نيست اما به طور حتم ضربه در فوت ايشان تاثير داشته است و لذا به صراحت می‌توان گفت که خانم هاله سحابی به قتل رسيده است.

اينجانب حاضر به تکرار شهادت فوق در هر دادگاه صالحه‌ای می‌باشم.


روایت محمد نوری زاد از مراسم تشییع مهندس سحابی

آهای ای همه ی بزرگمردان ایران اسلامی، سرتان را بالا بگیرید که کاروان مرگ در راه است. ده سال دیگر، بیست سال دیگر بسیاری از ما نیستیم. مهم، هیاهوی بسیار و چراغانی ها و همایش ها و بلندگوهای رسانه های در اختیار نیست. مهم: خوب رفتن است. و خوب زیستن. و من، شرمنده ام که بزرگان این روزگار خود را، در نسبت با جنازه ی مهندس عزت الله سحابی، نامهربان یافتم. و این نامهربانی، حقی بود که ظاهرا این مرد دلشکسته، از او محروم مانده بود. و باید در این پایان عمر بدو دست می یافت.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
محمد نوری زاد با انتشار يادداشتی در وبسايت خود روايت مراسم تشييع پيکر مهندس عزت الله سحابی را به قلم خود نوشته است.

متن کامل اين يادداشت به شرح زير می باشد:
----------

امروز چهارشنبه صبح به لواسان رفتم. برای شرکت در مجلس تدفين مهندس عزت الله سحابی. جای شما خالی. غوغايی بود آنجا. بطن در بطن. مراسمی با شکوه، که آوازه اش مگر در مراسم تدفين مردان صاحب نام تاريخ ايران سراغ آيد.

تا چشم کار می کرد، جمعيت بود و اشک های جاری و عزت و احترام به بازماندگان آن مرحوم. مراسم ابتدا با سخنان حجه الاسلام والمسلمين حاج آقای محمدی گلپايگانی شروع شد. که متن پيام رهبری را نکته به نکته وا شکافت و با حزنی به عمق فهم، بر سر حاضران بارانی از تقدير و سپاس باريد. مردم حاضر در مجلس، آنقدر فهيم و با خرد بودند که برای شنودن سخنان رييس جمهور در آن مجلس، از خدا حوصله و صبرو ادب تقاضا کنند. که رييس جمهور نيز از بزرگمردی سحابی گفت و براين نکته اصرار ورزيد: من و امثال من آن وقتی که در کوچه های سمنان گردوها را به هم می زديم و از شادمانی کودکانه ی خويش در پوست نمی گنجيديم، سحابی ها از آسمان خدا برای مردم خير و خوبی و رشد آرزو می کردند و از عمر و جوانی خود برای اين رشد هزينه کردند. هم در آن رژيم به زندان جفا در افتادند و هم (در اينجا رييس جمهور با شرمندگی سر به زير انداخت) وهم در اين رژيم.

اعجاب مراسم تدفين امروز صبح، حضور جناب آقای حسين شريعتمداری در آن محفل فهيمانه بود. شريعتمداری از شب تا به صبح، آنقدر با خود مبارزه کرده بود تا در قامت يک مسلمان ناب، هم در مراسم تدفين سحابی شرکت کند، و هم وقتی پشت ميکروفن قرار گرفت، بگويد: «من اين مرد بزرگ را با واژه هايی چون جاسوس و ستون پنجم سازمان سيا و مزدور صدام و وطن فروش و بی همه چيزو القابی چنين سخيف آلوده ام . و از همين روی ، هم از مردم ، هم از خود مرحوم، هم از خدا، هم از تاريخ، پوزش می خواهم .» آقای شريعتمداری در حال گفتن همين جملات شايسته بود که هلی کوپترهای ناجا، برفراز مزارستان کوچک لواسان چرخی زدند و بر سرمردم عزادار گل باريدند.

حضور شخصيت هايی چون حجه الاسلام و المسلمين سيد حسن خمينی (که قرار است وی بر بالين مهندس نماز بخواند)، و حضرات نام آشنايی چون آيت الله صادق آملی لاريجانی، و جناب آيت الله هاشمی رفسنجانی، و مراجعی چون حضرت آيت الله العظمی جوادی آملی، آيت الله موسوی اردبيلی، آيت الله مکارم شيرازی، و شخصيت های برجسته ای همچون دکتر علی لاريجانی، مخصوصا جناب آقای روح الله حسينيان، دکتراحمد توکلی، و ورزشکاران و روزنامه نگاران و نويسندگان و صاحبان اصناف و احزاب، مخصوصا برادران عسگراولادی در اين مجلس باشکوه، بسيار حيرت برانگيز و غرور آفرين بود.

من اما بيش از همه ی اين درخشندگی ها، از سعه ی صدر بزرگان نظام در برپايی اين مراسم غرق لذت شدم. احساس کردم بزرگان نظام، با حضور و حمايت از اين مجلس، به جهانيان اعلام کرده اند که: ما باهر اختلافی که با رقبای خود داريم، آنقدر صاحب رشد و فهم و بزرگواری هستيم که دل مشغولی های سياسی خود را بر حيثيات انسانی برتری ندهيم. من حتی از جناب عسگراولادی مسلمان شنيدم که به يک جوان سياهپوش می گفت: سحابی هرچه که نبود ، يک ايرانی اما بود. و يک ايرانی گم وگورهم حق دارد با احترام به خاک سپرده شود. و ما: بزرگان و فهيمان اين سرزمين فهم، با جنازه ی سحابی، همين کرديم.

شوخی اما به کنار، امروز، صبح زود، خيلی زود، جنازه ی عزت الله سحابی، به زور، و توسط «برادران» به خاک سپرده شد. با حضور صدها پليس مسلح و گارد و اتومبيل های مخصوص و نيروهای ضد شورش و راه بندان های تمام نشدنی و بلندگوهای فعالی که مرتب فضايی رعب آور را به رخ می کشيدند. مردمی که از هرکجا برای حضور در مراسم تدفين اين مرد نام آشنا آمده بودند، ناگهان با مراسمی که ديگر مراسم نبود، و با جنازه ای که در زير خاک خفته بود، مواجه شدند.

من امروز صبح، از موانع بسياری گذر کردم تا بتوانم در گوشه ی غربت قبرستان، برای مردی فاتحه تلاوت کنم که سالهاپيش به چشم خود، فاتحه ی بسياری از کرامات انسانی را خوانده شده ديده بود. سحابی، درست پيش چشمان ما به ابديت پيوست و دنيا را با همه چرب و شيرينش برای ما باقی گذارد.

آهای ای همه ی بزرگمردان ايران اسلامی، سرتان را بالا بگيريد که کاروان مرگ در راه است. ده سال ديگر، بيست سال ديگر بسياری از ما نيستيم . مهم ، هياهوی بسيار و چراغانی ها و همايش ها و بلندگوهای رسانه های در اختيار نيست. مهم: خوب رفتن است. و خوب زيستن. و من ، شرمنده ام که بزرگان اين روزگارخود را، در نسبت با جنازه ی مهندس عزت الله سحابی، نامهربان يافتم. و اين نامهربانی، حقی بود که ظاهرا اين مرد دلشکسته، از او محروم مانده بود. و بايد در اين پايان عمر بدو دست می يافت.

مهندس عزت الله سحابی، غريبانه مردو مظلومانه به خاک سپرده شد. وعده ی ما و شما، روزگاری در همين نزديکی ها. روزگاری که خود ما چگونه از اين دنيا برويم و چگونه در محضر خدا حاضر شويم.

=========

از لواسان به جماران رفتم. دوستان جهادگر من، با وزير جهاد کشاورزی و نماينده ی ولی فقيه در جهاد کشاورزی، به حسينيه جماران آمده بودند. و چه حضور خاطره انگيزی. از هرکجا با اتوبوس و ماشين های مخصوص مسئولين به ديدار بيت شريف و خاطرات مردی آمده بودند که بنيان گذار اين نظام و انقلاب است.

من کمی دير به جماران و اين مجلس و محفل رسيدم. زمانی رسيدم که همه ی آمدگان، در حال خروج از حسينيه جماران بودند. وزير جهاد کشاورزی را ديدم و صورتش را بوسيدم. و دوستان قديم جهادی ام را نيز. در صورت همه ی دوستانم، يک شرمندگی سايه گون مشاهده کردم. ديگر آن نشاط شوق آوری که ما را به دوردست های خدمت به محرومان شتاب می داد، در چهره ها مشاهده نمی شد. اين غبار شرمساری البته، نه آن چيزی است که با يک سخنرانی و با يک عتاب حکومتی و با يک مراسم اتوبوسی زدوده شود.

چهارشنبه يازدهم خرداد سال نود

فیلم: فریاد یا حسین در مراسم شبانه تدفین مظلومانه شهید هاله سحابی

خبرنگاران سبز/ جامعه/ فیلم:
شب گذشته با فشار ماموران امنيتی پيکر پاک شهيد هاله سحابی بطور شبانه به خاک سپرده شد که خانواده سحابی پيکر اين شهيد قرآن پژوه را همانند پيکر پدر بزرگوارش در مظلومانه ترين نوع، با فرياد يا حسين و الله اکبر دفن کردند.

اخبار تکمیلی از بازداشتها و ضرب و شتم شهروندان در مراسم مسجد حجت بن الحسن

خبرنگار ميزان خبر از ضرب و شتم وحشيانه مادران صلح و مادران عزادار که جلوی مسجد فرياد «يا زهرا» سر داده بودند خبر داده است.ا
خبرنگاران سبز/جامعه:
به گزارش خبرنگاران سبز، نيروهای لباس شخصی به جمعيت پراکنده ی شهروندانی که در اطراف خيابانهای منتهی به مسجد جمع شده بودند، حمله کردند و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت سوگواران و علاقمندان مهندس سحابی کردند.ا

به علاوه « ميزان خبر » نیز گزارش داده است: " عروس مهندس عزت الله سحابی، سعيد مدنی ، هدايت غضنفری و تعدادی ديگر از فعالان سياسی در مراسم امروز بازداشت شدند.ا همچنين امين احمديان، همسر بهاره هدايت دانشجوی زندانی، و تعدادی ديگر از دانشجويان از جمله کسانی هستند که بازداشت شده و تا اين لحظه آزاد نشده اند." ا

خبرنگار ميزان خبر از ضرب و شتم وحشيانه مادران صلح و مادران عزادار که جلوی مسجد فرياد «يا زهرا» سر داده بودند خبر داده است.ا نيروهای لباس شخصی، شهروندانی که برای شرکت در مراسم به مسجد حجت بن الحسن آمده بودند را به شدت و وحشيانه مضروب می کردند.ا


ماموران امنیتی مراسم ختم مرحوم سحابی را با بستن درب مسجد و بازداشت تعدادی مختل کردند

نيروهای انتظامی با مسدود کردن راههای منتهی به مسجد حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی از تردد در اين مراسم جلوگيریو تعدادی از شرکت کنندگان را بازداشت کرده اند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
به گزارش خبرنگاران سبز در خيابان سهروردی ماموران امنيتی با موتورهای غول پيکر در حال مانور وحشت در خيابان‌های منتهی به مسجد حجت بن الحسن هستند. به گزارش خبرهای رسيده ماموران امنيتی با کمک نيروی انتظامی به هيچ رهگذری مجوز ورود به نزديکی های محل برگزاری مراسم عزت الله سحابی و دخترش هاله را نمی دهند و با برخورد بسيار بد حاضرين در مسجد را نيز وادار به خروج کرده و برای همسايگان و ساکنين اين منطقه نيز مشکل تردد ايجاد کرده اند. در همين ارتباط بنا بر مشاهده شاهدان عينی ماموران امنيتی تعدادی از حاضرين در مجلس ختم را بازداشت کرده اند که هدايت غضنفری از دوستان خانوادگی مرحوم سحابی و خواهر مهندس سحابی و عروس خانواده سحابی نیز از بازداشتی های شناخته شده امروز در مقابل مسجد حجت بن الحسن بوده اند.

آنچه از آشنايان هدايت غضنفری شنيده شده است، وی در حالی بازداشت شده است که دچار عارضه تومور مغزی می باشد و به تازگی مورد عمل جراحی قرار گرفته است.

همچنين سحام نيوزطبق خبر مشابهی آورده است: از حدود ساعت يک و نيم به بهانه انجام تعميرات در مسجد، اقدام به بيرون کردن نمازگزاران کردند. به گزارش خبرنگار سحام نيوز، نيروهای امنيتی سعی در متفرق کردن مردمی داشتند که برای مراسم عزاداری مهندس سحابی به مسجد حجت بن الحسن آمده بودند. شايان ذکر است که در زمان خروج مردم از مسجد، با صدای بلند سوره های حمد و ناس را می‌خواندند. بنا به اخبار رسيده نيروهای امنيتی با بستن در مسجد، به مردم حمله کرده و عده ای را بازداشت کردند.

همچنين به گزارش سايت ايران پرس نيوز بعدازظهر امروز حدود ساعت سه، سه و نيم زير پل سيدخندان حدود دو تا سه هزار نفر جمع بودند که می خواستند در مراسم يادبود عزت الله سحابی شرکت کنند که به درگيری با نيروهای انتظامی منجر شد. با اينکه از ساعات اوليه امروز اعلام شده بود که مراسم يادبود سحابی لغو شده با اينهمه تعداد زيادی در اطراف خيابان شريعتی-زير پل سيد خندان جمع شده بودند. نيروهای انتظامی هم با حمله با باتوم داشتند جمعيت را متفرق می کردند.

ای ديگر سو شاهدان عينی در گفتگو با «ميزان خبر» گفتنه اند نيروهای انتظامی با مسدود کردن راههای منتهی به مسجد حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی از تردد در اين مراسم جلوگيری کردند.

همچنين نيروهای لباس شخصی به جمعيت پراکنده ی مردم که در اطراف خيابانهای منتهی به مسجد جمع شده بودند، حمله کردند و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت سوگواران و علاقمندان مهندس سحابی کردند.

گفتنی است مهندس عزت الله سحابی دو روز پيش از اين و بعد از طی يک دوره بيماری درگذشتند و دختر ايشان هاله سحابی نيز در جريان حمله نيروی انتظامی به تشييع کنندگان مهندس سحابی درگذشت.


اخبار تکميلی متعاقبا ارسال خواهد شد