رهبران جنبش نشان داده اند که کینه توز و متعصب نیستند، اما حق پذیرند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند. آن ها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.
خبرنگاران سبز/ سیاست: دکتر اردشير امير ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد در گفتگویی با «کلمه» با بيان اينکه صحت مواضع رهبران جنبش سبز امروز حتی برای دشمنان شان ثابت شده است می گويد رهبران جنبش نشان داده اند که کينه توز و متعصب نيستند، اما حق پذيرند و قاطع بر مواضع برحق خود ايستاده اند. آن ها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.
وی همچنين گفت: رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهايی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکيد کرده اند که اعتماد مردم سرمايه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکيد کرده اند که همبستگی ملی ، آشتی ملی از طريق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاريک اتفاق نمی افتد. يک فرايند معينی دارد. زندانيان را آزاد کنيد، به جنايتهای صورت گرفته رسيدگی کنند ،فضای امنيتی و سرکوب موجود را تغيير دهيد به احزاب و مطبوعات اجازه فعاليت آزادانه بدهيد. بدين ترتيب به تدريج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد با اشاره به تعداد فراوان زندانيان سياسی و برخورد غيرانسانی با مبارز مومنی چون مرحوم سحابی و دخترش، می گويد: ما با حکومتی سر و کار داريم که بديهی ترين حقوق انسانی را رعايت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ اول بايد اعتماد مردم را با آزاد کردن زندانيان، احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی جلب کنند.
به گفته ی اميرارجمند اختلافات داخلی محافظه کاران با يکديگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتيکه اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن، حقوق شهروندی و امنيت فردی و اجتماعی است.
مشاور ارشد ميرحسين موسوی در همين راستا وظيفه ی جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز اميد را آگاهی بخشی دانسته و تصريح کرد: موضع ما منتهی به نفع يکی و عليه ديگری نخواهد بود. متفرعنين بايد توبه کرده، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .
متن کامل گفت و گوی کلمه با اردشير امير ارجمند پيش روی شماست:
---------
آقای امير ارجمند! اگر رهبران جنبش سبز اکنون در زندان نبودند پيش بينی تان درباره آخرين مواضع آنها چه بود؟ آيا فکر می کنيد تغييری در ديدگاه شان ايجاد شده بود؟
قطعا هيچ تغييری در مواضع رهبران جنبش سبز ايجاد نشده است. صحت مواضع آنها حتی برای دشمنان شان ثابت شده است. رهبران جنبش نشان داده اند که کينه توز نيستند متعصب و خودسر نيستند، حق پذيرند و منطقی عمل می کنند و قاطع بر مواضع برحق خود ايستاده اند. هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده اند و نخواهند کرد. البته سخن از آشتی ملی و انتخابات آزاد تا هنگامی که روندها و روش ها عوض نشده رهبران جنبش در زندان هستند و اجازه فعاليت آزادانه ندارند بی معنی است.
رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهايی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکيد کرده اند که اعتماد مردم سرمايه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکيد کرده اند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طريق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاريک اتفاق نمی افتد. يک فرايند معينی دارد. زندانيان را آزاد کنيد، به جنايتهای صورت گرفته رسيدگی کنيد، فضای امنيتی و سرکوب موجود را تغيير دهيد به احزاب و مطبوعات اجازه فعاليت آزادانه بدهيد. بدين ترتيب به تدريج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد .
اکنون اختلافات داخلی درون حاکميت بيش از هر زمان ديگری مشهود شده است در اين باره شما چه نظری داريد؟ اين موضوع چه رابطه ای با جنبش سبز می تواند داشته باشد؟
عده ای قدرت طلب و بی بصيرت بر سر غصب حق تعيين سرنوشت مردم با يکديگر متحد شدند و در انتخابات تقلب سازمان يافته کردند، از دين و اعتقادات مردم سو استفاده کردند، دروغ گفتند با جن گيران و رمالان و راويان خرافه هم پيمان شدند، به نام عدالت و مبارزه با فساد، اموال عمومی را به يغما بردند، معترضان مسالمت جو از پير و جوانان، زن و مرد، دانشجو کارگر و معلم را سرکوب و شکنجه کردند و اکنون بر سر غنائم و توزيع منافع و قدرت با يکديگر اختلاف پيدا کرده اند. اختلاف آنها با يکديگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتی که اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن است بر سر حقوق شهروندی و امنيت فردی و اجتماعی است. چهره ی هر دو طرف برای مردم افشا شده است و ان شالله بيشتر هم افشا خواهد شد.
وظيفه ما آگاهی بخشی است نه موضع منتهی به نفع يکی و عليه ديگری. متفرعنين بايد توبه کنند، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند.
اکنون بيش از هر زمان ديگری منتقدان سرکوب و زندانی می شوند و به قول عده ای حتی مردگان هم در مراسم تشييع جنازه شان امنيت و حرمت ندارند شما اين شرايط را چگونه تحليل می کنيد و علت را در چه می بينيد؟
در کشوری که امنيت ملی را بنا به اميال و منافع صاحبان قدرت تعريف می کنند، هيچ منتقد و معترضی امنيت ندارد و واژه امنيت و منافع ملی تبديل به ابزاری برای سرکوب مخالفان می شود. امنيت و عدالت ظالمانه از افرادی که جز به بيان حقايق اکتفا کرده اند دريغ شده است به آنها توهين شده، آنها را زندانی کردند، جوانان را در خيابانها کشتند و يا زندانی کردند.
در مقابل اين همه جنايت چه کرديد؟ اجازه نمی دهيد تشييع جنازه يک فرد مومن و ملی برگزار شود. دختر او را در حين مراسم پدر مورد حمله قرار می دهيد و شهيد می شود، چگونه و با چه معياری از امنيت برای منتقدان صحبت می کنيد؟ چه کسی اين حرفها را باور می کند؟ اين امنيتی که از آن صحبت می کنيد، امنيت برای آحاد مردم و مخالفان نيست، برای دوستان نزديک و دور است. امنيت برای فجايع و سلب حقوق قانونی مردم است.
مخالفان جنبش سبز دايما بر اين نکته پای فشاری می کنند که جنبش سبز پايان يافته است و دليل آن را هم نبودن مردم در خيابان ها عنوان می کنند در اين باره چه عقيده ای داريد؟ آيا الزما نبودن مردم در خيابانها پايان جنبش سبز است؟
-اگر مطالبات بر حق مردم غائله است و ختم شده است چرا اجازه نمی دهند يک بار برای هميشه اين امر به همه ثابت شود. اجازه يک راهپيمايی مسالمت آميز بدهند با اين همه ادعای شجاعت چرا اين قدر می ترسند .مميزی و مصداق شجاعت مواجهه با واقعيت است.
اما مخالفان جنبش سبز همواره در رسانه هايشان واقعيت را به گونه ديگری جلوه می دهند و سعی می کنند افکار عمومی را با خود همراه کنند می خواهم بدانم آنها از اين اعمال چه قصدی دارند؟
آنها به جای اتخاذ مواضع فراجناحی، سخنگوی يک جناح می شوند، در غياب رقيب، بی پروا با انحصار همه مجاری اطلاع رسانی و صدا و سيمايی که ملک شخصی آنها تلقی می شود رقيب را به بی تقوايی متهم می کنند. هر چه را که بوی خواست و اراده مردم را دارد از جمله دوم خرداد و ۲۲ خرداد را حاصل برنامه های ده ساله دشمن تلقی می کنند و اسم اين عمل خود را هم تقوا می گذراند. اقتدارگرايان همان گونه که کارکرد نهادها را تغيير داده اند معنای واژه هايی مثل کرامت انسان، آزادی، عدالت ، اخلاق و تقوا را هم تغيير داده اند.
از هم اکنون و با توجه به انتخابات پيش روی مجلس در ميان مردم بحث انتخابات و حق تعيين سرنوشت افراد و شرکت کردن و يا نکردن در اين انتخابات مطرح است در اين باره شما چه نظری داريد؟
خواست جنبش سبز تحقق حق تعيين سرنوشت مردم است. يکی از بنيادهای بسيار مهم جنبش که رهبران به آن تاکيد خاص دارند تنوع و تکثر جنبش است. بدون ترديد آنچه در جنبش مورد توافق همگانی است حق تعيين سرنوشت و رعايت حقوق بنيادين است.
راهکار تحقق حق تعيين سرنوشت بشر انتخابات است. البته انتخابات آزاد، منصفانه و سالم. به همين جهت تاکيد بر انتخابات برای همه اهميت ويژه ای دارد، شايد بتوان گفت انتخابات برای ما هم استراتژی است هم تاکتيک. انتخابات آزاد و سالم به عنوان مناسب ترين، مسالمت آميز ترين و کم هزينه ترين روش برای پايان دادن به معضل استبداد و گذار بدون خشونت به دمکراسی و تحقق مشارکت مردم در امور کشور برای جنبش سبز استراتژی است و در شرايط فقدان چنين زمينه ای برای افشای ماهيت برگزار کنندگان يک انتخابات دروغين و مشروعيت زدايی هر چه بيشتر از حاکمان مستبدی که می کوشند بنابر مصلحت روز چهره خود را با انتخابات نمايشی بزک کنديک تاکتيک است.
لذا به نظر می رسد نه مشارکت مطلق و بی قيد شرط توجيه دارد و نه عدم مشارکت مطلق و بی قيد و شرط.
کنشگر سياسی در يک جامعه فعال و ملتهب با اعلام از پيش عدم مشارکت مطلق، خود را از فرصت و امکاناتی که احتمالا فضای سياسی انتخابات در اختيار او قرار می دهد محروم نمی کند. در ضمن نمی تواند برای مشارکت خود شروط معين کند که نهايتا به پذيرش ساختارهای غير منصفانه و ناسالم انتخابات شود. لذا نگاه ما بايد نگاهی فرايندی باشد و نه ناظر به شروط جويی و موردی مثل تاييد صلاحيت اين فرد و يا اين گروه.
دقيقا منظورتان از نگاه فرايندی چيست؟ لطفا بيشتر توضيح دهيد؟
شايد يکی از راه ها اين باشد که معيارهای انتخابات آزاد، منصفانه و سالم را مشخص کنيم و بر آن پافشاری کنيم. ما با حکومتی سر و کار داريم که بديهی ترين حقوق انسانی را رعايت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ حکومتی که هنوز اين ميزان زندانی معترض به نتايج انتخابات دارد. دو نامزد معترض به انتخابات که با سابقه ترين چهره های سياسی کشور محسوب می شوند هنوز در زندان هستند. چگونه انتظار دارند مردم به آنها اعتماد کنند؟ مشکل از خود حکومت است نه از جنبش سبز و نه از رهبران آن. اول بايد اعتماد مردم را جلب کرد با آزاد کردن زندانيان، يا آزاد کردن رهبران جنبش، با آزاد گذاشتن احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی. آزمون۲۲ خرداد بزنگاه ديگری است که نشان خواهد داد حکومت معترضانی را که خواسته های خود را به مسالمت آميز ترين شکل ممکن نشان می دهند آيا تحمل می کند. به نظر من انتخابات هم برای جنبش آزمون مهمی است همه ما بايد با اجتناب از يک جانبه نگری، التهاب و ارزيابی های عجولانه، تندروی يا کندروی، رعايت همه جوانب مساله را به بحث بگذاريم و سعی کنيم تا حد ممکن و به صورت دمکراتيک اجماع سازی کنيم. شورای هماهنگی راه سبز اميد هم بايد فعالانه با اين بحث برخورد کند و پس از خرداد ماه تحليلی را برای طرح و نقد ارايه کند.